صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: انتشار اعلامیه آیت‎الله‌ میلانی از رادیو عراق

تاریخ سند: 21 خرداد 1346


موضوع: انتشار اعلامیه آیت‎الله‌ میلانی از رادیو عراق


متن سند:

از: 9/ﻫ تاریخ:21 /3 /1346
به: 312 شماره: 1728 /9ﻫ
موضوع: انتشار اعلامیه آیت‎الله‌ میلانی از رادیو عراق

با شروع بحران در خاورمیانه و فعالیت در کشورهای عربی، برای اینکه جنگ بین اعراب و اسرائیل را به‌صورت جهاد و پیکار بین مسلمین و صهیونیزم معرفی نمایند، در مشهد چشم‌ها متوجه آیت‎الله‌ میلانی که تنها مرجع شیعه در مشهد در حال حاضر می‌باشد، گردید. آقای سیدمحمد حجازی و روحانی که اولی منشی مسائل مذهبی و دومی منشی مالی میلانی هستند، در طی این چند روز اظهار می‌نمایند: در دومین شب آغاز نبرد بین اعراب و اسرائیل و انتشار نامه آیت‎الله‌ حکیم به عبدالرحمن عارف و تشویق و ترغیب مسلمین به جنگ با یهود، به‌وسیله رادیو بغداد نامه‌ای [را] آیت‎الله‌ میلانی در مورد جنگ بین مسلمین و یهود تهیه می‌نماید. محمد حجازی منشی و مباشر میلانی معتقد بود که در انتشار این نامه یکی از دو راه زیر را آقای میلانی در پیش خواهند گرفت: یا نامه را به امضاء همه روحانیون مشهد خواهند رسانید و سپس منتشر خواهند نمود و حتی احتمال دارد به امضاء عده‌ای از علمای قم و تهران نیز برسانند و همچنان که روش ایشان تاکنون بوده است، آرام و بی سروصدا آن را امضاء کنند و یا اینکه نظر خود را مستقیماً به عراق برای علما و مردم آنجا بفرستند و به‌وسیله پسرشان به اطلاع مردم و شیعیان آنجا برسانند. پس از انتشار اعلامیه دولت و با توجه به اینکه وضع عراق برخلاف گذشته ایجاب1 می‌کرد که رادیو بغداد چنین نامه‌هایی را منتشر کند و باز با توجه با اینکه احتمال دارد در ایران هر نوع عمل ایشان با عکس‌العمل شدید سازمان‌های اطلاعاتی مواجه گردد، لذا ایشان شقّ دوم را انتخاب کردند و به وسایلی که در دست دارند نظریات خود را به‌وسیله پسرشان آقای سیدنورالدین میلانی که نماینده ایشان در عراق است و درواقع واسطه بین ایشان و علمای عراق می‌باشند، به اطلاع شیعیان عراق و دولت آن کشور رسانیدند و رادیو بغداد در شب بیستم خرداد در ساعت 9 و بیست دقیقه بعدازظهر طی انتشار اخبار خود نظریات ایشان را که به‌وسیله پسرشان در طی یک سخنرانی در کربلا تهیه شده بود، منتشر نمود.2 بدین‌وسیله آیت‎الله‌ میلانی هم توانست با زرنگی خاص خود از تعقیب و ممانعت از انتشار نظریاتش توسط ساواک جلوگیری نماید و هم موجودیت و نظریه خود را برای علمای شیعه و مردم جهان اعلان نماید.
ملاحظات: به گزارش عملیاتی خبر مراجعه فرمایند.
رونوشت در پرونده‌های نامبردگان ضمیمه گردید.
آقای ازغندی! طی گزارش روزانه به عرض برسد.
آقای صابری! بهره‌برداری و دستور مراقبت از فرزند میلانی که در عراق است داده شود ـ 30 /3
در گزارش روزانه درج شد ـ 30 /3 در پرونده ح ـ س /862 بایگانی شود ـ 18 /4 /46

توضیحات سند:

1. در اصل: ایجاد
2. قدرت سیاسی شیعیان در عراق: پس از سرنگونی و تجزیه حکومت عثمانی، دولت اشغال‌گر انگلیس به بهانه جانب‌داری از شیعیان عراق که تا پیش از آن اقلیتی در امپراتوری عثمانی بودند، مداخله نظامی و سیاسی خود را در این کشور آغاز کرد. برآورد اولیه انگلیسی‌ها این بود که شیعیان به دلیل محرومیت و مظلومیتی که خلافت عثمانی بر ایشان تحمیل کرده بود، جانب انگلیسی‌ها را بگیرند و ترک‌ها را از عراق بیرون برانند. اما پیش‌بینی انگلیسیان تحقق نیافت و حتی زمانی که مرحوم آیت‎الله‌العظمی میرزا محمدحسن شیرازی مشهور به میرزای بزرگ، صاحب فتوای مشهور تنباکو در سامرا از سوی تندروهای اهل تسنن مورد سوءقصد قرار گرفت، کنسول بریتانیا برای کمک به ایشان اعلام آمادگی کرد اما مرحوم میرزای شیرازی حتی تقاضای ملاقات سفیر را نیز نپذیرفت و پاسخ داد: «ما هردو طرف مسلمانیم و نیازی به دخالت شما میان خود نداریم. اینها برادران ما هستند، هرچند اینها به من سنگ بزنند باز برای من گواراتر از اجازه ملاقات به سفیر انگلیس است.» علمای شیعه در شرایطی به دفاع از قلمرو دولت عثمانی پرداختند که آن دولت، مذهب شیعه جعفری را به رسمیت نمی‎شناخت و آنان را از اموال و اوقاف مربوط به شیعیان محروم و فرزندانشان را از تحصیلات عالیه ممنوع کرده بود. علمای شیعه با بسیج عشایر عراق که به طور سنتی و غیرحرفه‎ای دستی در آتش داشتند، ده‌ها هزار نفر را با خود به جبهه‎های نبرد کشاندند اما غالب علمای اهل‌سنت از کمک به دولت عثمانی در مقابله با بریتانیا سر باز زدند و حتی عده‎ای از آنان پنهانی با انگلیسی‌ها کنار آمدند. نتیجه این جهاد شیعی، شهادت هزاران نفر از شیعیان و شماری از علما، چون آیت‎الله سیدمحمد سعید حبوبی و شکست در برابر اشغالگران و اشغال عراق و اعدام یا تبعید و شکنجه بسیاری از مجاهدان بود.
ناامیدی انگلیسی‌ها از همراهی شیعیان که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل می‌دادند، موجب تغییر سیاست استعماری آن‌ها در آن کشور شد و بدین ترتیب با حمایت از اقلیت سنی عراق، آنان را به قدرت رساندند. نتیجه در افتادن شیعیان عراق با اشغالگران انگلیسی چیزی جز تضییع حقوق آنان در همه ارکان حکومت و دولت، به رغم برخورداری از اکثریت قاطع جمعیتی، نبود. محرومیت‌هایی که شیعیان عراق در سایه خلافت عثمانی از آن رنج می‌بردند پس از تشکیل دولت جدید عراق نیز همچنان تداوم یافت. این محدودیت‌ها تا زمان حکومت عبدالکریم قاسم ادامه یافت. وی که در سال 1958م. به قدرت رسید، فضای سیاسی عراق را کمی اعتدال بخشید و بخشی از حقوق اولیه شیعیان آن کشور را به رسمیت شناخت؛ حقوقی مانند حق ورود به مدارس و دانشگاه‎های نظامی، رها شدن کشاورزان فقیر ـ که اغلب آنان شیعه بودند ـ از سلطه نظام فئودالی با تصویب قانون اصلاحات ارضی و لغو شدن تفتیش‎های مذهبی و گزینش‎های تبعیض‌گرا. پس از کشته شدن عبدالکریم قاسم و روی‌کارآمدن عبدالسلام عارف در سال 1963م. و پس از او برادرش در سال 1966م. که زمینه روی کارآمدن بعثی‌ها را فراهم ساخت، وضعیت و شرایط شیعیان عراق بیش از پیش رو به وخامت گذاشت. در این دوران، اگرچه تمام ملت عراق از همه مذاهب و ادیان ستم‎های بی‌شماری کشیدند، ولی ستم‌هایی که بر پیروان مذهب شیعه رفت، مضاعف بود. از کوچ اجباری هزاران خانواده عراقی به بهانه داشتن ریشه ایرانی گرفته تا اعدام‎های دسته‌جمعی، دستگیری و شکنجه، نفی عربیت یا هویت نژادی شیعیان عراق و انواع و اقسام ستم‎های دیگر. این شرایط تا سقوط حزب بعث به رهبری صدام حسین ادامه داشت و پس از آن شیعیان و مردم عراق مسائل و مشکلات متفاوت دیگری را تجربه کردند. (مظلومیت تاریخی شیعه در جغرافیای عربی، پگاه حوزه، 1386، شماره 204)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 05 صفحه 309

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.