تاریخ سند: 7 آذر 1357
موضوع: دستگیری دو نفر از تظاهرکنندگان شهر امیرکلا
متن سند:
شماره: 145 /6 /66 /401 تاریخ: 7 /9 /1357
از: گروهان ژاندارمری بابل
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت بابل
موضوع: دستگیری دو نفر از تظاهرکنندگان شهر امیرکلا
پیرو تلفنگرام شماره 145 /6 /66 /401 ـ 7 /9 /1357
در تظاهرات روز 5 /9 /1357 شهر امیرکلا دو نفر از تظاهرکنندگان به نامان منوچهر شجاعی1 و مراد ابراهیم پور که وسط خیابان مشغول آتشافروزی بوده و به توجه و تذکر مأمورین وقعی نگذاشته و به عملیات خود ادامه میدادهاند دستگیر ضمن بازرسی از جیبهای منوچهر شجاعی مدارک مشروحه زیر کشف بدینوسیله نامبردگان جهت هرگونه اقدام مقتضی با مدارک بدست آمده اعزام و معرفی میشوند ضمناً همان طور که در تلفنگرام به استحضار رسیده برابر گزارش پاسگاه امیرکلا سابقهای در مورد تظاهرات و این که محرّک باشند بدست نیامده و وجود ندارد دستور فرمائید تکلیف نامبردگان را روشن و نتیجه را اعلام دارند.2
1ـ شناسنامه ملصق به عکس منوچهر شجاعی به زایچه 87 ـ 1336یک جلد؛ 2ـ اعلامیه ضدملّی و میهنی یک برگ؛
3ـ اعلامیه به نام جامعه پزشکان بابل یک برگ؛ 4ـ کاریکاتور و یا نقاشی وسیله دانشآموزان یک برگ؛ 5ـ یک برگ رسید شماره 63 به نام صندوقدار ناصر رضوانی که به منوچهر شجاعی داده شد و محل وجه آن خالی است یک برگ.
بسم الله الرحمن الرحیم
در تاریخ هر ملّت لحظات حسّاس و سرنوشتسازی فرا میرسد که مردم مبارزه حقطلبانه خود را آغاز مینمایند. هماکنون در کشور ما شرائط خاصی حاکم است که همه طبقات رنجدیده و ستم کشیده جامعه شاهد غارت روز افزون منابع ملّی از یک سو و تعقیب و کشتن گروهی از فرزندان نیک اندیش و وطن پرست میهن در طیّ سالهای اخیر از سوی دیگر بوده است. در چنین شرائط اختناق که تمام بخشهای علمیو فنی و همه اقشار روشنفکر جامعه از دست اندازی چپاولگران در امن نبوده و از رشد سیاسی و اجتماعی باز میباشد که الزاماً باید به یاری هموطنان قهرمان به صف مبارزه کشانیده شده تا عوارض نامطلوب استعمار و استثمار مردم عزیز و زجر دیده را بزداید. جامعه پزشکان بابل به عنوان جزئی از مردم این سرزمین به طور اعم و بخشی از روشنفکران به طور خاص نمیتواند خود را از پیکار عادلانه مردم مبارز ایران که جان در کوچه و خیابان و کارخانه و اداره و مزرعه [دارد] یکپارچه و یکصدا خواهان اساسیترین اصول بشری یعنی «آزادی» و تعالی شرف انسانی است، جدا بداند. ما میدانیم که هر عضوی به مثابه جزئی از اعضای یک جامعه متحول و ترقیخواه اگر جدا بماند در مرحلۀ اول باعث فساد و تباهی همان عضو میگردد ما نیز به چشم خود هر روز صحنههای جانگدازی را میبینیم که گلولهای از سرب داغ یا ضربهای از سلاح سرد قلب پر از عشق و ایمان فرزندان راستین ایران را از حرکت باز میدارد. ما خوب میدانیم که پدران و مادران عزیز حتی با کمترین بضاعت و امکانات، جهت بهبود بیماری فرزندان خود هزینههای گزاف پیش بینی نشدهای را متحمل میشوند، که زائیده وضع نابسامان ارائه خدمات درمانی به عنوان جزئی از سیستم تخریب عمومی است. در چنین شرایط نابسامانی این فرزندان رشید و سلحشور که به پاس دفاع و عدالت و آزادی و حکومت صالحه به پا میخیزند، آماج گلولههای دژخیمان و آدمکشان سیستم حکومتی طاغوتی قرار میگیرند.
ما با درود فراوان به روان شهدای راه آزادی و تأئید راه مجاهدین حقیقی ملّت ایران با همۀ شما اعلام همبستگی میکنیم. و به دلیل وظیفۀ خاصی که از نظر درمان دردمندان به عهدۀ ماست و نیز ملزم هستیم که حتی در زیر باران گلوله دست از کار مقدّس پزشکی نکشیم، بناچار از شرکت مستقیم در اعتصابات بر حق شما معذوریم. لیکن وظیفه خود دانسته در تمام دقایق روز برای درمان «رایگان» کلیه مجروحین و مصدومین حوادث اخیر آماده بوده و از فکر تشکیل صندوق کمک مادی که توسط زعیم عالیقدر امام «خمینی» تأکید شده است جهت یاری به خواهران و برادران که در طیّ اعتصابات اخیر صدمه دیدهاند، حمایت نموده، آماده کمک مادی نیز میباشیم.
ما نیز چون شما خواهان پایان حکومت خودکامۀ جبار نظامی و پایان کشتار برادران و خواهران و آزادی کامل زندانیان سیاسی، محاکمه کلیه کسانی که در 25 سال اخیر در این سیستم فاسد به چپاول اموال عمومی دست زدهاند و نیز «برقراری حکومت اسلامی« هستیم. جامعۀ پزشکان بابل
توضیحات سند:
1. منوچهر شجاعی فرزند جعفر، در سال 1336 ش در روستای دیوکلای امیرکلای بابل به دنیا آمد. به علت شرکت در تظاهرات مورخه 5 /9 /1357 در بابل، دستگیر و به کمیته مشترک در تهران اعزام شد.
مشارالیه که در این موقع، دارای مغازه شالی کوبی بود و از بازرسی بدنی وی 4 برگ اعلامیه نیز کشف گردیده بود، در بازجوئی گفت: «ساعت 8 شب بعد از این که کارخانه شالیکوبی را بستم برای تهیه داروی مورد نیاز به بابل رفتم ولی چون دیدم اوضاع شهر مناسب نیست از خرید دارو منصرف شده و در موقع برگشت در دیوکلا چند نفر ایستاده بودند و کاغذی به زمین افتاده بود من میخواستم آن را برداشته و به آنها بدهم که چیزی از وسایل خود را گم نکرده باشند که در این موقع مأمورین مرا دستگیر نموده و به ژاندارمری بردند.»
این اظهارات و ابتلای مشارالیه به بیماری واگیردار گال موجب گردید تا دستور آزادی وی داده شود، که این اقدام در تاریخ 15 /9 /1357 صورت گرفت. اسناد ساواک، پروندههای انفرادی
2. ساواک مازندران طی شماره: 4526 /2ﻫ 1- 8 /9 /1357 درباره منوچهر شجاعی فرزند سید جعفر به اداره کل سوم نوشت: «سازمان بابل اعلام داشت وضعیت پرونده نامبرده بالا که وسیله گروهان ژاندارمری بابل در آتشافروزی اخیر امیرکلا دستگیر گردیده در شورای تأمین مطرح و تصمیم گرفته شد به کمیته مشترک ضدخرابکاری در مرکز اعلام گردد. ضمناً در بازرسی بدنی از وی اوراق مضره کشف که به همراه سایر مدارک در معیت مأمورین شهربانی به همراه مشارالیه ارسال میگردد.»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 2 صفحه 388

