تاریخ سند: 21 آبان 1340
موضوع: جلسه هفتگی منزل سید فتح اله فرود
متن سند:
شماره: 394 /311 د ـ 3
از ساعت 0800 الی 1200 روز جمعه مورخه 19 /8 /40 مطابق معمول
هفته های پیشین در منزل آقای فرود واقع در چهارراه عزیزخان اجتماعی
تشکیل شده بود جمعیت پنج هزار نفر تخمین زده می شد علاوه بر کارگران
هفته های پیشین عده ای از دانشجویان دانشگاه و فرهنگیان و کسبه و اصناف نیز
آمده بودند آقای هاشمی سخنگوی همیشگی جلسه با دادن شعار افتتاح جلسه
را اعلام نمود و در فواصل سخنرانی شعار می داد شعار ایشان مبنی بر اجرای
قانون اساسی و شروع انتخابات بود و هر بار تکرار می کرد که مستشاران
خارجی باید از کشور ما اخراج گردند.
سخنران اول شخصی به نام (طرلان) یا (طیران) بود این شخص اهل آذربایجان و
کارگر بود و با لهجه آذربایجانی صحبت کرده و اظهار داشت من سی سال است
کارگرم بیست سال آن را در این مملکت بیکار بودم حالیه این دولت ما را به کلی
بیکار کرده است از ما کارگران مالیات می گیرند ولی خود دکتر امینی مالیات
نمی دهد در کشور ما فعلاً دو میلیون بیکار وجود دارد ژاپن و هند صنایع سنگین
دارند ولی هنوز ما محتاج بیگانگان هستیم درخشش وزیر فرهنگ لیاقت این
مقام را ندارد باید یک شخص دانشمند وزیر فرهنگ بشود قانون اساسی را
ستارخان1 و باقرخان2 بوجود آورده اند چرا دولت مجلس را باز نمی کند عاشق
رشیدیان و فرود نیستم بلکه اینها جدا طرفدار کارگر هستند.
سخنران دوم آقای سید فتح اله فرود شهردار اسبق تهران بود ایشان اظهار داشتند
من مریضم ولی خدمت به مردم وادار می کند که صحبت بکنم از روزنامه کیهان1
و پیغام امروز تشکر کردند و همچنین از جراید دیپلمات.
ندای سپهر2.
صدای
آذربایجان و اظهار داشت که این جراید با ما هم صدا شده اند نامبرده اضافه کرد
جای تأسف است که سایرین می خواهند به کره ماه بروند ولی ما درباره افتتاح
مجلس صحبت می کنیم از قرار معلوم در تبریز مأمورین دولت دکتر امینی
اشخاصی را که راجع به انتخابات دور هم جمع می شوند توقیف می کنند ما به
دولت اعتراض می کنیم که این رویه متروک شود انتخابات گذشته کاملاً قلابی
نبود نمایندگان صالح نیز به مجلس رفتند آن وقت ما با آقای دکتر امینی در یک
صف قرار داشتیم حالیه ایشان از مردم جدا شده اند و مجلس را بسته اند آقای
نخست وزیر می گوید چون من اصلاحات می کنم برای خود دشمن می تراشم گفته
ایشان صحیح نیست ما خود طرفدار اصلاحات هستیم منزل من و رشیدیان منزل
کارگران است و ما طرفدار جدی تقسیم املاک هستیم ما هیچ مخالفتی نخواهیم
داشت که آقای نخست وزیر مجلس را باز کند و به نفع طبقه کارگر محروم اقدام
نماید متأسفانه ایشان در بیانات خود صادق نیستند و هیچ بهانه موجب تعویق
انتخابات نیست و آقای نخست وزیر جرم مستمر مرتکب می شوند.
روز چهارشنبه گذشته ما مصاحبه ای تشکیل دادیم و از مخبرین جراید داخلی و
خارجی دعوت کردیم متأسفانه دولت جلوگیری کرد و حتی تلفنی به جراید
دستور دادند که از نشر مصاحبه جلوگیری نمایند نتیجه معلوم است چون فطرت
و طبع دکتر امینی با مجلس سازگار نیست.
سپس آقای فرود متن مصاحبه روز چهارشنبه را برای جمعیت خواندند (متن
مصاحبه مربوط به شروع انتخابات و اجرای قانون اساسی و اشاره به شرایط
فعلی کشور بود).
ناطق سوم آقای ادیب صدرایی بود.
آقای ادیب صدرایی به بیماری آقای فرود و
رشیدیان اشاره کرده و اظهار داشته اند این دو نفر خدمتگذار با این حال بیماری
در اینجا حاضر شده اند سپس از حضور دانشجویان در جلسه تشکر نموده و
کلیاتی درباره میهن پرستی صحبت نمود.
در خاتمه اظهار داشت من با دکتر امینی
دشمن نیستم فقط مخالفت اصولی با ایشان دارم.
ناطق چهارم آقای اسداله رشیدیان بودند ابتدا از مردم تشکر کردند و اظهار
داشتند این جمعیت مدافعین قانون اساسی یک جمعیت فعلی نیست و دائمی
خواهد بود که ترمزهایی برای دولت ها باشد هفته آینده برنامه کار ما تعیین و
اعلام خواهد شد و به مناسبت تغییر فصل در نظر داریم محل خود را تغییر داده در
جنوب شهر به انتهای خیابان شاهپور منتقل شویم که به طبقه محروم و محل
سکونت کارگران نزدیک می شویم سپس مطابق معمول هفته های قبل به شدت
نسبت به سیاست فعلی دولت و اینکه مشروطیت تعطیل شده است اشاره و حمله
نموده و اضافه کرد آقای دکتر امینی اظهار داشته اند محیط سالم نیست تا
انتخابات شروع شود ما هم با آقای دکتر امینی هم عقیده هستیم تنها این محیط
ناسالم را خود ایشان بوجود آورده اند آقای دکتر امینی می گوید هزار نفر
سرمایه دار نمی گذارد من در مملکت اصلاحات انجام دهم
اگر گفته ایشان صحیح باشد 999 نفرش فامیل ایشان هستند (از بین جمعیت شخصی فریاد کشید آن یک
نفر هم خود ایشان هستند) مردم به شدت خندیدند آقایان من رشیدیان حاضر هستم تمام ثروت خود را به
دکتر امینی بدهم ایشان فقط عایدات یک ساله املاک لشت نشاء خود را به من بدهند ایشان یک استان
گیلان را خشک کرده اند تا به اراضی خود آب بدهند به ما برادران رشیدیان تهمت می زنند که ما طرفدار
انگلیسها هستیم در صورتی که این ادعا صحیح نیست ما تا به حال کدام خیانت را به ملت کرده ایم در کجا
به نفع بیگانگان قدمی برداشته ایم و اصولاً تا چه سمت دولتی داشته ایم یک نفر پیدا شود بگوید که ما تا به
حال یک دینار از بیت المال خورده ایم در صورتی که آقای نخست وزیر در تمام مراحل خدمتی با آن همه
ثروت از حقوق دولتی نیز صرفنظر نکرده است دولت کنونی ما را تهدید به زندان می کند ما از زندان
نمی ترسیم زندان دکتر امینی برای ما افتخار و بهشت است در این موقع جمعیت بشدت تهییج شدند آقای
رشیدیان اضافه کرد مردم حاضر نیستند اگر ما را به زندان بردند شما هم بیایید جمعیت گفتند حاضریم در
این موقع که جمعیت احساساتی شده بودند چندین شعار علیه دولت آقای دکتر امینی داده شد و به نفع مقام
سلطنت و طرد آقای دکتر امینی از نخست وزیری شعار دادند از بین حاضرین شخصی پشت میکروفون
قرار گرفته صحبت های آقای رشیدیان را قطع کرده و با صدای بلند اظهار داشت همان طوری که ملت
ایران زندان یکصدوپنجاه ساله قاجار را بر سر اجداد امینی خراب کرد زندان فعلی را نیز به سر آخرین
باقیمانده این خانواده خراب خواهد کرد مقارن ساعت 1200 جلسه ختم گردید و از مردم دعوت شد که
جمعه آینده در صورتی که هوا مناسب باشد در همین محل جمع شوند مردم با فرستادن صلوات در خیابان
متفرق شدند یک نسخه از اوراق منتشره که بین مردم توزیع می گردید پیوست می باشد.
قبلاً در این مورد گزارش شده است.
24 /8 /40
آقای شفارودی ملاحظه فرمایید.
24 /8 /40
توضیحات سند:
1ـ ستارخان (سردار ملی)
(متوفای 1332 ق.) ستارخان، از
خاندان معروفی نبود.
پدرش،
حاجی حسن، از اهالی قراجه داغ،
بزاز سیار بود.
نهضت مشروطه و
ابعاد وسیع آن، باعث شد که وی،
به دفاع از مشروطه خواهان
بپردازد و با انجمن حقیقت ارتباط
پیدا کند.
در جریان محله امیرخیز،
علیه مستبدین به انقلابیون و
آزادیخواهان پیوست و پس از
تبریز، در فتح تهران به دست
مشروطه طلبان، با تجلیل
بیسابقه ای وارد پایتخت شد.
آنگاه در پارک اتابک مسکن
گزید و آنجا را، کانون
آزادیخواهان قرار داد.
در
درگیری با دولتیان، مورد اصابت
تیر قرار گرفت.
از پارک اتابک،
به خانه ای در خیابان امیریه،
منتقل شد.
در ذیحجۀ الحرام
1332، در تهران درگذشت و در
صحن غربی حرم مطهر
عبدالعظیم، به خاک سپرده شد.
2ـ باقرخان، سالار ملّی، فرزند
حاج رضا بنا، در سال 1240 ش.
در تبریز متولّد شد.
او در دوران
انقلاب مشروطیت، خاصه
استبداد صغیر، ریاست مجاهدان
محله خیابان تبریز را عهده دار
بود.
پس از بمباران مجلس، از
سوی انجمن ایالتی، دست به
اسلحه برد و با قشون دولتی ـ که
تبریز را در محاصره داشت ـ
جنگید.
پس از شکست قشون
دولتی، در کنار ستارخان در حمله
مردمی قرار گرفت و بار دیگر بر
قشون دولتی حمله ور شدند و
باعث پیشرفت مشروطه طلبان
شدند.
پس از پیروزی لقب سالار
ملّی گرفت.
وی، در احترام به
علمای تبریز، زبانزد بود و در سال
1295 در سن 55 سالگی، به
شهادت رسید.
(مفاخر آذربایجان،
تحقیقی بخشایشی، ج 5، ص
2753،).
1ـ روزنامه کیهان با روش
سیاسی، خبری، اجتماعی،
انتقادی و ادبی به صاحب
امتیازی و مدیر مسئولی
عبدالرحمن فرامرزی و مصطفی
مصباح زاده و سردبیری
عبدالرحمن فرامرزی، مشفق
همدانی، حسینقلی متعان
سیدحسین عدل، نصیر امینی
عبدالرسول عظیمی، مهدی
سمسار و امیر طاهری از سال
1321 در تهران منتشر می شد.
ر.ک، راهنمای مطبوعات ایران
(1304 ش تا 1357) سیدمحمد
صدری طباطبایی، ص 590.
2ـ نشریه ندای سپهر به صاحب
امتیازی و مدیر مسئولی
لطف اله مترقی و با روش
سیاسی و اجتماعی از سال
1328 در تهران به صورت
هفتگی منتشر شد.
این مجله
مدتی نیز به صورت روزانه
منتشر شد.
رک، چهره مطبوعات معاصر،
247.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 111