صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اظهارات محسن پزشکپور و استیضاح دولت در جلسه علنی مورخه 29/5/37 مجلس شورای ملی

تاریخ سند: 29 مرداد 1357


اظهارات محسن پزشکپور و استیضاح دولت در جلسه علنی مورخه 29/5/37 مجلس شورای ملی


متن سند:

تاریخ:29 /5 /1357
اظهارات محسن پزشکپور و استیضاح دولت در جلسه علنی مورخه 29 /5 /37 مجلس شورای ملی

ساعت 10:00 روز 29 /5 /37 جلسه علنی مجلس شورای ملی به ریاست عبداله‌ ریاضی و شرکت هلاکو رامبد مشاور در امور پارلمانی، معاونین پارلمانی وزارتخانه‌ها و اکثر نمایندگان مجلس شورای ملی تشکیل گردید. ابتدا رئیس مجلس پیشنهاد دولت در مورد برقراری حکومت نظامی در اصفهان را قرائت که منوچهر یزدی، پرویز ظفری، احمد بنی‌احمد،1 محسن پزشکپور، علی‌اصغر مظهری، دکتر حسین طبیب و غلامرضا اخلاق‌پور به این علت که موضوع فوق پیشنهاد نیست و لایحه می‌باشد اعلام مخالفت نمودند. سپس مصطفی الموتی به عنوان موافق ضمن اشاره به امنیت و دفاع و جلوگیری از هرج و مرج سخنانی اظهار و سپس محسن پزشکپور به عنوان مخالف اظهار داشت. پیشنهاد رئیس مجلس برخلاف مقررات است گذشته از این آتمسفر خاص که به وجود می‌آید و همه نمایندگان نیز بررسی کرده‌اند جامعه‌ای نمی‌تواند قوام بگیرد مگر اینکه اجرای قوانین در آن صحیح باشد، اگر هر کجا قوانین اجرا نشده و عده‌ای خاص بنا به مصلحتی بخواهند تعبیر قوانین کنند نتیجه متأسفانه جز اینکه اکنون در مملکت ما رخ داده چیز دیگری نخواهد شد درست است که دولت در هر موردی می‌تواند پیشنهاد بدهد اما این موضوع جز در لباس لایحه نمی‌تواند باشد من متأسفم که بسیاری از نابسامانی‌ها، خونریزِی‌ها و کشتارهایی که با آن مواجه شده‌ایم به سبب عدم اجرای قوانین است، هیچکس نمی‌تواند ملت ایران را متهم کند، افسوس اگر بخواهید به گزارشات روزنامه‌ها مراجعه کنید افرادی در سنین 18 و 20 هستند افسوس می‌‌خورم که آنها را وابسته به بیگانه معرفی نمایید. ما موقعیت سیاسی مستحکمی داشتیم چه شده است، در تبریز، شیراز، قم، رفسنجان، یزد، جهرم و تهران چه شده شما عصیان را می‌بینید وقوع حوادثی از این قبیل نتیجه خودکامگی مجریان امر می‌باشد تبعید گروه‌هایی از مردم، انباشته شدن افراد در زندان‌ها، درهم شکستن موازین و بی‌اعتنایی مردم، این توجیه راستین از سوی نمایندگان بیان می‌گردد. قانون‌شکنی و خودکامگی‌های دولت که به طور اجمال به شرح زیر است و بارها مورد تذکر قرار گرفته تأثیری در عملکرد دولت نداشته است.
1- اقدامات مکرر و پیاپی دولت‌ها در نقض اصول 26 – 27 و 28 متمم قانون اساسی و در نتیجه نقض اصل تفکیک قوا.
2- نقش اصول 20 و 21 قانون اساسی از طرف مقامات اجرایی و در نتیجه اصل آزادی اجتماعات و مطبوعات.
3- عدم پاسخگویی دولت به پرسش‌های طرح شده از جانب نمایندگان در مورد وصول بدون مجوز عوارض گذرنامه و هجوم و یورش مسلحانه مأمورین دولت به خانه آیت‌اله شریعتمداری.2
4- عدم تعقیب و مجازات کسانی که سالها به بیت‌المال مملکت و درآمد نفت تجاوز نموده‌اند.
5- عدم تعقیب، مجازات کسانی که موجبات شکست برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی را فراهم نموده‌اند.
6- عدم اجرای قوانین به سود افراد قدرتمند و متعدی که جان و مال و شرف مردم را خطر انداخته‌اند از جمله ثروتمند معروف.
پس از سخنان پزشکپور احمد بنی‌احمد موارد ششگانه فوق را به عنوان استیضاح دولت از جانب خود و محسن پزشکپور، حسین طبیب، پرویز مظفری، غلامرضا اخلاق‌پور و منوچهر یزدی به رئیس مجلس تسلیم نمود.
در خاتمه پیشنهاد دولت در مورد برقراری حکومت نظامی در اصفهان با 175 رأی موافق یک رأی ممتنع و 7 رأی مخالف به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
ارزیابی خبر:
خبر صحت دارد.
اقدامات انجام شده:
مراتب به نخست‌وزیری منعکس گردید.

توضیحات سند:

1. احمد بنى احمد: فرزند محمدتقى، در سال 1308 ﻫ ش در تبریز بدنیا آمد. تحصیلاتش را تا لیسانس حقوق از دانشگاه تهران ادامه داد و از سال 1335 وارد مشاغل دولتی شد. مشاغل وی در آموزش و پرورش عبارت بود از: مدیر عامل اردوهای کار آذربایجان شرقی، مدیر روزنامه عصر نوین، وکیل دادگستری، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگی رضا پهلوی، عضو دفتر امور فرهنگی و باستان شناسی شورای مرکزی جشن‌های شاهنشاهی، عضو کتابخانه پهلوی و نماینده مجلس شورای ملی و در سال 1337 به معاونت حزب مردم رسید. او از لیبرالهاى حکومت و وفاداران رژیم پهلوى بود و در مجموعه کتابهاى تاریخ شاه شجره‌نامه رضا پهلوى را تا نیاى هفتم مورد بررسى قرار داد. او کودتاى 28 مرداد را رستاخیز ملت نامیده بود و کتابى به عنوان «پنج روز رستاخیز ملت» منتشر کرد. در آخر تیرماه 1357 از حزب رستاخیز کناره‌گیرى کرد و موضع مخالف دولت را به خود گرفت. حزب «سوسیال دمکرات اتحاد براى آزادى» را در شهریور ماه 1357 تأسیس و نقش مخالف دولت شریف‌امامى را بازى کرد. بنى احمد در یک حرکت نمایشى پس از واقعه 17 شهریور دست به اعتصاب غذا زد و پس از چند روز آن را شکست. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در شبکه براندازى جمهورى اسلامى در آذربایجان غربى با سلطنت‌طلب‌ها همکارى داشت.
وى که داراى مدرک لیسانس حقوق و نماینده دوره بیست و چهارم مجلس شورا از تبریز بود. در سند بیوگرافى‌اش است : «سوابقى از عضویت و فعالیت یاد شده در گروه‌ها و دستجات افراطى و مخالف موجود نیست لیکن شایعاتى در مورد نامبرده وجود داشته مبنى بر این که وى داراى افکار و عقاید کمونیستى است ؛ مشارالیه پس از تشکیل حزب رستاخیز ایران، عضویت این حزب را پذیرفته و ... وى در جناح پیشرو حزب رستاخیز ایران فعالیت دارد. نامبرده در سال 1354 به هنگام بحث درباره بودجه سال 1355 نطقى در مجلس شوراى ملى ایراد کرد که حاوى مطالبى علیه اوضاع کشور بوده که به همین علت در دادگاه حزبى محاکمه شد و بعد دادگاه نظر خود را درباره وى بدین شرح اعلام کرده است چون مشارالیه از بیانات خود ابراز ندامت کرده، لذا به نظر نمى‌رسد که در عنوان مطالب خود سوءنیت داشته باشد. یادشده به مدت 14 سال مشاور حقوقى واحد صنعتى غرب در تبریز بوده و عضویت هیأت امنا بنیاد فرهنگى رضا پهلوى و حمایت از جذامیان و مسلولین و اردوگاههاى کار آذربایجان را به عهده داشته است. وى مدیر روزنامه عصر نوین تبریز بوده که بعضا در آن مطالب انتقادى درج مى‌شده که به همین علت در سال 2527 [1347] دو بار توقیف و دو بار نیز به مدیر آن تذکر داده شده است. علاوه بر این وى با عده‌اى از عناصر سابقه‌دار جمعیتى به نام «جمعیت دوستان» در تبریز همکارى داشته و روزنامه او ارگان نظریات انتقادى این عده بوده است.» در مورد چاپ مجدد هفته نامه عصر نوین بنى‌احمد نامه‌اى به شاه نوشت و طى آن ضمن ابراز مراتب وفادارى و جان‌نثارى و خواستار عفو و بخشش شده است. وی در سال 1354 طى سخنرانى در مجلس از اوضاع کشور انتقاد و متعاقب آن در سال 1357 در خصوص حمله گارد شاهنشاهى به منزل آیت‌اللّه‌ شریعتمدارى دولت را استیضاح کرد. بنی‌احمد از گردانندگان حزب جمهورى‌خواه نیروى سوم معرفى شده و در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى با نفوذ در بعضى روحانیون خود را مذهبى جلوه داد، اما درصدد تشکیل حکومت سوسیال دمکرات بود، وى از اقدامات و اعلامیه‌هاى حضرت امام خمینى (ره) انتقاد کرده است.
گزارش‌هایى در خصوص سوءاستفاده وی از زمینهاى دولتى وزارت تعاون که توسط شرکت «ایدم» خریدارى شده و فروش زمین در تبریز به وزارت نیرو به قیمت گزاف برای ساواک در سال‌های 56 و57 ارسال شده است که تأیید شده‌اند.
(اسناد ساواک - پرونده‌ انفرادى)
2. سیدکاظم شریعتمدارى: فرزند حسن، در سال 1283ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد و سطوح و فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت. سپس در سال 1305 به قم رفت و در حوزه‌ی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد.
بعد از مدتی به نجف اشرف رفت و از اساتید آنجا از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و سپس اجازه‌ی اجتهاد یافت. در سال 1313 به تبریز مراجعت نمود. در ششم خرداد 1326 هنگامی که شاه به مدرسه‌ی طالبیه‌ی تبریز آمده بود، از شاه استقبال به عمل آورد. این موضوع ادامه کار وی در آذربایجان را دشوار ساخت، لذا راهی قم شد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار حفظ کرد. اگرچه در بعضی موارد مخالفت‌هایی نیز با اقدامات رژیم می‌نمود. موسسه‌ی دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور وی در قم در سال 1344 افتتاح شد. به ادعای طرفداران این موسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام پایه ریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله امام خمینی(ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه می‌دانستند. اواخر سال 1345، مقامات ساواک با وی ملاقات کردند و طرح آزمایش طلاب و اعزام آنها را به سربازی مطرح کردند و شریعتمداری طرح را تایید کرد. بعد از درگذشت آیت‌الله حکیم، شاه در دوازدهم خرداد 1349 تلگرامی به همین مناسبت خطاب به وی ارسال داشت و وی در شانزدهم به تلگرام شاه پاسخ گفت. وی با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه می‌داد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی(ره) را محدود نمایند. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. مدتی پس از انقلاب و اندکی پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان با تایید و حمایت او شروع به فعالیت کرد. این حزب نظرات انتقادی نسبت به نظام داشت و در عوض آیت‌الله شریعتمداری را قبول داشتند. در 15 آذر سال 1358 رادیو و تلویزیون تبریز توسط حزب خلق مسلمان اشغال شد و با قطع خبر ساعت دو صدای جمهوری اسلامی، اعلامیه‌های شریعتمداری و حزب خلق را قرائت کردند و ضمن آن خواستار آن شدند تا متجاوزان به خانه‌ی شریعتمداری، دستگیر و مسئولان غیر بومی تبریز اخراج شوند و انتصابات حتماً با تایید شریعتمداری باشد. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال خارج شد و کار عادی خود را شروع کرد. روز 14 دی ماه دوباره رادیو و تلویزیون تبریز اشغال شد. در قم نیز طرفداران وی تظاهرات کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زنده باد شریعتمدار» را سر دادند و سپس با سپاه پاسداران و حزب‌الله درگیر شدند و در نهایت در ساعت 2 بعداز ظهر، معرکه را ترک کردند.
در پی این حادثه، جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم طی اعلامیه‌ای از شریعتمداری انتقاد کرد. فردای آن روز مردم به کمک سپاه پاسداران، رادیو و تلویزیون را بعد از ساعت‌ها درگیری خونین از دست طرفداران شریعتمداری خارج کردند. چندی نگذشته بود که پس از دستگیری توطئه‌گران کودتای نوژه اعتراف کردند که آیت‌الله شریعتمداری را در جریان کودتا قرار داده‌اند و ضمن تایید متعهد شده است که از آنها حمایت کند. بعد از افشای این توطئه و جریان کودتای قطب‌زاده و همکاری شریعتمداری با آنان، وی در سال 1361 ش از طرف جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم از مرجعیت خلع شد و سرانجام در سال 1365 ش به دنبال یک بیماری سه ماهه از دنیا رفت.




منبع:

کتاب مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک صفحه 342


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.