صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اعترافات متهمین درباره عباس سورکی اسم مستعار (اسعدی) (معینی)

اعترافات متهمین درباره عباس سورکی اسم مستعار (اسعدی) (معینی)


متن سند:

دکتر حشمت اللّه شهرزاد در جلسه اول تاریخ 17 و 16 /11 /46 درباره عباس سورکی اظهار داشته : اسم مستعار عباس سورکی «اسعدی» بوده است.
پس از آنکه اعضاء کمیته مرکب از جزنی.
منوچهر کلانتری و شهرزاد تشکیل می شد و افرادی به اسامی کیومرث ایزدی.
علی صفائی و مشعوف کلانتری به جمع اضافه شده بودند بیژن جزنی به طور جداگانه با حسن ضیاء ظریفی بنام مستعار «سعدآبادی» ضرار زاهدیان با اسم مستعار «جلال» و عباس سورکی که با اسم مستعار «اسعدی» تماس داشت و این افراد را با عوامل زیردست خود به کمیته معرفی کرد و قبل از رفتن کلانتری به اروپا کمیته مرکزی از سه نفر قبلی به شش نفر یعنی سه نفر افراد سابق و سه نفر افراد جدید بالغ شد و تا مدتی که کلانتری به اروپا نرفته بود که جلسه با شرکت این افراد تشکیل شد و بعد از مسافرت کلانتری کمیته رهبری مرکب بود از بیژن جزنی.
عباس سورکی.
دکتر حشمت اللّه شهرزاد.
ضرار زاهدیان و حسن ضیاء ظریفی.
عباس سورکی ماهیانه دو هزار ریال حق عضویت می داد و از اعضاء هیئت رهبری بود و جلسات کمیته رهبری با حضور سورکی و سایرین چند بار در منزل عباس سورکی واقع در خیابان آمل نزدیک عشرت آباد تشکیل می شده است.
این صحبت انجام مبارزات مسلحانه پارتیزانی و تغییر وضع موجود بوده و کمیته به سورکی برای رسیدن هدف وظیفه اداره چهار نفر افراد در تحت مسئولیت او را داده بود که نامبرده باید این چهار نفر را برای عملیات پارتیزانی تربیت کند و با مسافرت به کوهها و جنگلها افراد را ورزیده نمایند و با همین آمادگی در شهرها برای بدست آوردن پول از طریق حملات برق آسا اقدام نمائید.
ضمنا سورکی چهار قبضه اسلحه کمری در اختیار داشته که نزد افرادش مخفی بوده و به علاوه شخصا هم مأموریت تهیه اسلحه را داشته است.
متهم درباره نحوه ارتباط و اعلام خطر در موقع بروز خطر گفته قرار شده بود که اگر تلفن شد که «آذر خانم مریض است» افراد باید بدانند خطری پیش آمده و فوری در محل پل رومی واقع در خیابان شمیران جمع شوند و چند بار هم در این مورد تمرین شده بود ضمنا در یک جلسه کمیته رهبری متشکله در منزل سورکی دکتر شهرزاد با حضور خود او و سورکی تشکیل شده است.
اعترافات بیژن جزنی در آخرین جلسه مورخ 17 /11 /47 پس از آنکه مدتی جلسات با حضور جزنی.
ایزدی و منوچهر کلانتری و شهرزاد تشکیل می شده کلانتری، حسن ضیاء ظریفی را به سایرین معرفی می کند بدون آنکه نامی از شهرزاد به میان آید لذا اولین جلسه ملاقات در منزل حسن ضیاء ظریفی تشکیل و پس از چند جلسه ضیاء ظریفی اظهار می دارد که با عباس سورکی رابطه دارد لذا جزنی به اتفاق ضیاء ظریفی با عباس سورکی و یکی دیگر از دوستانش که بعد معلوم شده ضرار زاهدی است ملاقات می کند.
البته سورکی قبلاً جزنی را از فعالیت های دانشگاهی می شناخته و از این ملاقات این نتیجه حاصل می شود که الان چه با عده کم موجود نمی شود انقلاب کرد ولی می توان زمینه انقلاب را فراهم آورد و سازمانی برای این منظور تدارک دیده می شود.
در اجرای این نظر و با توجه به این که چون دولت روش خشونت نسبت به مردم دارد باید عمل متقابل به مثل شود و فعالیتهای مسالمت آمیز بدون نتیجه است یک جلسه شش نفری با شرکت جزنی.
ضیاء ظریفی و منوچهر کلانتری از یک طرف و سورکی و زاهدی و شخصی بنام صمغ آبادی از طرف دیگر تشکیل می شود صمغ آبادی مردی پنجاه ساله و از توده ای های سابق بوده و از حزب توده عقده های شدیدی داشته ولی سایرین نسبت به روش گذشته حزب و رهبری آن فقط معترض بوده اند با این ترتیب و با توجه به روحیه ای که صمغ آبادی داشته ضیاء ظریفی از سورکی و زاهدی می خواهد که با صمغ آبادی به طریقی قطع تماس نماید و سایرین را پیرو نظریات کمیته مرکزی حزب توده و شورویست بخوانند که به همین ترتیب عمل صمغ آبادی قطع تماس می شود.
در این مورد دو جلسه تشکیل می شده یکی با حضور جزنی.
ظریفی.
سورکی و با صمغ و کفائی یا دکتر شهرزاد و مسئولیت کارهای اول بیشتر ...
سیاسی از قبیل دیدن افراد و تشکیل شبکه و برنامه تدارکات پستی تهیه پول و اسلحه و سایر لوازم و بالاخره شناسائی در مناطقی که برای کارهای پارتیزانی زمینه طبیعی و اجتماعی بیشتری داشته مثلاً نواحی گیلان و مازندران ولی تا سال 45 عملاً اقدامی بیش از میزان یک درصد نشده و ضمنا سورکی و ضیاء ظریفی هم مأموریت داشته اند که در اطراف خود افراد را تبلیغ و آماده نمایند.
در جلسه اول معارفه اسامی مستعار برای افراد تهیه می شود به این ترتیب: سورکی = معینی جزنی = اخلاقی کلانتری = ابهری ضیاء ظریفی = سعدآبادی و ضرار زاهدی = جلال.
در اواخر سال 45 چون کار مثبتی انجام نشده قرار می شود جلسات.
.
به یک جلسه تبدیل شود و در همین موقع دکتر شهرزاد با اسم مستعار «کفائی» به سایرین معرفی می شود در حالی که سایرین از اینکه تا به حال او معرفی نشده ابراز ناراحتی می کرده اند.
در این هنگام به پیشنهاد کلانتری چون از وضع فعالیت در خارج اطلاع کافی در دست نبوده قرار می شود خود او به مدت سه ماه به خارج برود و پس از مراجعت نظریاتش را ارائه دهد لذا کلانتری می رود و جلسات ادامه می یابد.
ضرار خود در جلسه ای شرکت نمی کند و علت را تعقیب مأمورین بیان می نماید.
به هر حال افرادی که مستقیما تحت مسئولیت کلانتری بوده اند به سورکی معرفی می شوند و جلسات به همین نحو ادامه داشته و در خانه ای که مشعف کلانتری در حدود بیمارستان پهلوی اجاره نموده جلسات کمیته رهبری تشکیل می شده است.
در حدود سه ماه قبل از دستگیری دکتر شهرزاد هم به علّت خستگی در کار کناره گیری می کند و فقط سورکی.
جزنی.
ضیاء ظریفی و ضرار بعنوان کادر رهبری باقی می مانند.
سورکی کارهای منوچهر کلانتری را دنبال می کند و چون دارای مخارجی بوده برای افراد زیردستش و مخارج کارهای کوهنوردی و شناسائی هر ماه مبلغی از وجوه عضویت می گرفته است.
مقداری پول از فروش اولین ماشین حزبی توسط کلانتری نزد جزنی بوده که در این اواخر مبلغ ده هزار تومان آن برای خرید ماشین در اختیار سورکی قرار می گیرد.
در مورد اسلحه جزنی گفته که دو قبضه قبلاً بوسیله کلانتر خریداری و در اختیار خودش بوده که به اتفاق کیومرث ایزدی در پس قلعه و در شاه آباد پنهان کرده که بعد از رفتن او توسط مشعوف کلانتری و کیومرث ایزدی از زیر خاک خارج و گویا پوسیده و غیرقابل استفاده شده است.
دو قبضه اسلحه هم نزد سورکی بوده و قرار بوده روز دستگیری که با قرار معینی همدیگر را دیده اند یکی از سلاحهای سورکی را اخذ و جهۀ [جهت] تطبیق با سلاح فرسوده کلانتری به مشعف کلانتری بدهند که موفق نشده اند.
ضمنا دو قبضه اسلحه هم نزد حسن ضیاء ظریفی بوده است.
از نظر فکری سورکی.
کلانتری.
زاهدی و شهرزاد دارای طرز فکرچینی بوده اند و در جلسات در این برنامه ابراز عقیده می کرده اند.

منبع:

کتاب چپ در ایران - چریک‌های فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 367


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.