درباره: 7 نفر از مدرّسین دانشسرای عالی فنی بابل
متن سند:
گزارش از 324
محترماً به استحضار میرساند
درباره: 7 نفر از مدرّسین دانشسرای عالی فنی بابل
منظور: عرض وضعیت و کسب دستور
سابقه: اخیراً سازمان اطلاعات و امنیت مازندران اعلام داشته که 7 نفر از مدرسین دانشسرای عالی فنی بابل که سوابق آنان به شرح پیوست میباشد از عناصری هستند که با تحریک دانشجویان سبب شدهاند که در سال گذشته آنان دست به تظاهرات بزنند و در خاتمه تقاضا نموده در صورت تصویب مراتب از طریق مرکز به وزارت آموزش و پرورش منعکس تا نسبت به انتقال آنان از دانشسرای عالی فنی بابل به سایر شهرستانها اقدام مقتضی معمول گردد.
نظریه: با عرض مراتب فوق در صورت تصویب به سازمان اطلاعات و امنیت مازندران ابلاغ گردد که در مورد دانشسرای عالی فنی بابل نیز برابر روشی که در مورد دانشگاههای کشور اتخاذ خواهد شد اقدام گردد. الف
1- جلیل حسنزاده، فرزند یوسف از سال 1329 الی 1332 عضو حزب منحله توده بوده و به نفع حزب مزبور فعالیت داشته و برابر گزارشات واصله شخص مذکور از دانشجویان شهر هامبورک آلمان غربی بوده و با برخی از دانشجویان عضو انجمن مزبور نیز ارتباط داشته است.
2- حسن حسینزاده، فرزند مشهدی علی در سال 1352 مظنوناً توسط کمیته مشترک ضدخرابکاری دستگیر و پس از رفع سوءظن (پس از چهار روز) آزاد گردیده است. ضمناً طی دو فقره گزارش خبر در سال 56 و 57 از سازمان اطلاعات و امنیت مازندران شخص موصوف فردیست مذهبی خشک و یک مرتبه تعداد 9 جلد کتاب مذهبی خریداری نموده و در اختیار یکی از دانشجویان دانشسرای عالی فنی بابل گذاشته که به کتابخانه یکی از مدارس بابل بدهد.
3- عباس کاظمی، فرزند قربان در سال 1348 که دانشجوی دانشکده پلی تکنیک تهران بوده، به علّت بیانضباطی و مبادرت نمودن به اعمال خلاف شئون دانشگاهی، طبق تصمیم رؤسای دانشکده مزبور از دانشکده اخراج و به خدمت سربازی اعزام و پس از طی دوره سربازی مجدداً با سپردن تعهد لازم با ثبت نام وی در دانشکده فوقالذکر موافقت گردیده است.
4- یعقوب ریگی که به اتهام اقدام علیه امنیت کشور (فعالیت به نفع گروه چریکهای به اصطلاح فدائی خلق)1 بازداشت گردیده، در تحقیقات معموله اظهار نموده که قدرتالله فاضلی اغلب مطالب مضرّه کمونیستی اظهار میداشته و کتب مضرّه از جمله " برویم کمی هیزم جمع کنیم " و جزوه مائورا به وی داده است. برابر چند فقره گزارش خبر از کمیته مشترک ضد خرابکاری شخص مزبور از خط مشی چریکهای به اصطلاح فدائی خلق طرفداری و مطالب مضرّه کمونیستی بیان داشته و از معدومین گروه مزبور و زندانیان ضد امنیتی طرفداری نموده است. ضمناً حسین السادات ملکوتی، فریدون گرائیلی میکا و غلامعلی پاشا امیری فاقد سابقه مضرّه میباشند. الف
روحی 12 /6 /57 رئیس دایره عملیات: صرافی رئیس بخش 324: عباسیان 15 /6 /37
رئیس اداره دوم عملیات و بررسی: بصیری
تصور نمیکنید با عوض شدن این عده در دانشسرای عالی مذکور مواجه با کمبود کادر و استاد باشید مربوط به کسی که مبادرت به تحریک و فعالیت براندازی مینماید. بهتر نیست سازمان محل با تهیه مدارکی مبنی بر فعالیت و تحریکات این عده آنان را تحت تعقیب قانونی قرار دهد. [امضاء ناخوانا] 1 /6 / 57 آقای روحی [ناخوانا]
توضیحات سند:
1. سازمان چریکهاى فدایى خلق را بیژن جزنى، از دانشجویان دانشگاه تهران و از هواداران حزب توده پایهریزى کرد. جزنى که به دلیل عملکرد تسلیمطلبانه حزب توده در جریان کودتا و نیز موضع انفعالى حزب پس از دستگیرى و فروپاشى در سالهاى پس از کودتاى امریکایی انگلیسی 28 مرداد، اعتماد خود را به آن از دست داده بود، به گرایشهاى رادیکال روى آورد و با تأثیر از انقلابیون مارکسیست آمریکاى لاتین، در پى سازماندهى گروههاى چریکى براى عملیات مسلحانه علیه رژیم برآمد. وى براى این منظور با کمک دوستان خود گروهى را پایهریزى کرد. بعدها ساواک این گروه را کشف، و بیژن جزنى و چند تن از دوستانش را دستگیر کرد، اما بقایاى گروه دوباره به سازماندهى پرداختند. آنان قصد داشتند در شهرهاى بزرگ و جنگلهاى شمال به نبرد چریکى با رژیم بپردازند، تا این که در بهمن 1349 به پاسگاه سیاهکل در شمال کشور حمله کردند و مدافعان آن را کشتند. دولت با اقدامات وسیع امنیتى و نظامى در طى حدود ده روز تمام اعضاى گروه را ـ که کمتر از پانزده نفر بودند ـ دستگیر و به سرعت اعدام کرد. واقعه سیاهکل اهمیت چندانى در تاریخ مبارزات مردم ایران نداشته است، اما همواره براى چریکهاى مارکسیست بسان یک اسطوره به شمار مىآمد. به هر حال پس از این تلاش ناموفق، بقایاى گروه دوباره به سازماندهى خود پرداخته، سازمان چریکهاى فدایى خلق را تشکیل دادند. این سازمان در اوایل سال 1350 به چند ترور محدود دست زد، اما چند ماه بعد تمام اعضاى ردهبالاى سازمان دستگیر و یا در درگیرى با نیروهاى امنیتى کشته شدند. این گروه تا سال 1355 به اقدامات پراکنده از جمله ترور چند تن از سران انتظامى و امنیتى رژیم، بمبگذارى و مصادره چند بانک دست زدند، سرانجام در این سال ساواک موفق شد تمام اعضاى اصلى آن را دستگیر کرده، یا به قتل برساند. بدین ترتیب از سال 1355 این سازمان عملاً جز در زندانها وجود خارجى نداشت.
رجوع شود به کتاب: سازمان چریکهای فدایی خلق، محمود نادری، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 263