تاریخ سند: 21 خرداد 1354
بازجوئی از : احمد کروبی فرزند محمودخان
متن سند:
س ـ هویت حقیقی خود را مرقوم بفرمائید.
ج ـ نام احمد فرزند محمود خان شهرت کروبی دارای شناسنامه شماره 63 صادره اختخوان
گلپایگان تاریخ چهارده قمری یا شانزده در این بین مطابق 35 یا 34 شمسی و لیکن خدای را
شاهد و گواه می گیرم مطابق سنم نیست 120 سال از عمرم می گذرد و زوجه که دارم خدیجه
کروبی که فرزند سهراب و دارای
چهار دختر و دو پسرم که دختر
کوچک که آخرین اولاد است
چهل سال رأیت فرمایند زهرا نام
است که مطالعه و تشخیص
خواهید داد در راه است در مکتب
اسلام مذهب جعفری که اول امام
و رسول خاتم علی مرتضی و آخر
محمدبن حسن عسگری می باشد
تبعه مملکت ایران و الیگودرز
ساکنم.
احمد کروبی
س ـ ملتزم بحقیقت گوئی
میشوید؟
ج ـ تلفظ بغیر حقیقت نخواهم که
در تمام عمر نکرده ام.
کروبی
س ـ تاکنون از طرف مقامات
امنیتی و انتظامی بازداشت و یا تحت تعقیب بوده اید؟
ج ـ بلی در این نهضت ابتداء مرحوم سرهنگ شباب یک شب شبانه عودتم به الیگودرز داد و زیرا
که عرض کردم من چهار من استخوان ایجاد انتظامات از تمام اداره ها مینمایم بخدا قسم احمد
کروبی و بعدا به توسط آقای سرهنگ اعزازی به خرم آباد بوده ام محاکمه شده ام و به اهواز
فرستاده شده در ایام جشن های هزار و پانصد ساله محاکمه شده ام قریب چهار پنج ماه زندانم
بوده است.
احمد کروبی
س ـ از اقوام و نزدیکان شما کسانی بوده اند که از طرف مقامات امنیتی و انتظامی
دستگیر و بازداشت باشند.
ج ـ جز پسرم مهدی کروبی سراغ ندارم و از دادگاه اهواز طلب و تقاضای فرجام امر دیوان عالی
کشور نمودم زیرا که به حزبی بخدا قسم بستگی نداشتم و ندارم جز به انبیاء زیرا که عقیده ام
تشخیص خودم میباشد بخدا قسم هر کس را هم عقیده داشتم پشتیبانی می نمایم حتی حضرت
آیت اله خمینی بخدا عقیده ام و اقدام این است.
احمد کروبی
س ـ دوستان و آشنایان خود را ضمن تعیین محل سکونت آنان بنام تعیین
بفرمائید؟
ج ـ بخدا قسم یکنفر دوست و هم
عقیده ندارم × احمد کروبی
س ـ در کدام یک از احزاب
گروههای مضره دستجات
سیاسی و انجمن های مذهبی
و سازمانهای وابسته به
آن عضویت و فعالیت دارید؟
ج ـ بخدای یکتا قسم است با
هیچکدام غیر خدا دوستی ندارم و
پیروی از جمیع انبیاء و ائمه به
تشخیص خودم × احمد کروبی
س ـ به کدام یک از
کشورهای خارجی و
شهرستانهای ایران مسافرت
نموده اید؟ در صورت
حقیقت علت و مدت توقف آنرا شرح دهید؟
ج ـ فقط به عراق عرب که نجف اشرف باشد.
احمد کروبی
س ـ علت مسافرت چه بوده و بعلاوه در چه تاریخی مبادرت به سفر نموده اید؟
ج ـ زیارت و تحصیل علوم دینی در آنان مرحوم آیت اله العظمی آقای سید ابوالحسن اصفهانی
و...
نام از طرف مرحوم معظم له تا برسد به مرحوم آیت اله العظمی آقای بروجردی1 و مرحوم
حضرت آیت اله العظمی آقای سید محسن آل الحکیم و از جمیع علماء و حجج اسلام قم و نجف
از همه نیابت داشته ام و هر کدام را حتی حضرت آیت اله العظمی آقای آقاسید کاظم شریعتمدار
هرکس مقلد از هر کدام آقایان بوده است به مقلدش رجوع کرده ام و بخدا قسم خلاف زهد و تقوی
و اضافی می دانستم که ریالی تخطی ننموده و دو میلیون موروثی خود را که از املاک فراوان پدرم
محمودخان داشته است و یک میلیون که مادرم سیده بانوی طاوس رضوی دارا بوده است که
چندین اولاد پدرم که از ملاکین گلپایکان به شمار می رفته است و مادرم و حتی حاجی سید
عبدالرسول خوانساری بوده که کثیرالاولاد بوده است و هم اکنون در الیگودرز خانه و ملک دارند
بذل نموده ام خانه ای هم که بنام پسران ثبت نمودند.
احمد کروبی
س ـ علت دستگیری خود را بیان نمائید؟
ج ـ بنام علی کروبی که الیگودرز
ندارد رئیس سازمان مرا در
سازمان امنیت بردند و رفتند خانه
مسکونی که عیالم می باشد و مرا
حرکت به قم دادند.
احمد کروبی
س ـ استنباط نموده اید برای
چه موضوعی شما را
دستگیر نموده اند؟
ج ـ فعلاً استنباط نموده ام که
صحنه سازی زیادی بوده است به
همان ساعت صبح اعتصاب غذا
نموده این سه شبانه روز خدای مرا
حفظ نموده است امروز موقع
حرکت اخطار نموده ام.
احمد
کروبی
س ـ شما در روز پانزده
خرداد جاری در مدرسه فیضیه بوده اید؟
ج ـ بلی بوده ام.
احمد کروبی
س ـ در روز مذکور در محل مزبور سخنرانی نموده اید؟
ج ـ سخنرانی نموده ام ولیکن در سخنرانی احمد کروبی
س ـ اظهاراتی را که در سخنرانی خود عنوان نموده اید مشروحا بیان نمائید؟
ج ـ جواب اظهارات بنده این بوده است که همان پانزدهم خرداد1 است که این مدرسه فیضیه را
خونین کرده است و هر تاریخی اظهار کرده ام ولیکن تا بنده بوده ام که اول مغرب بوده است که
رفته ام هیچگونه حادثه واقع نگردید.
احمد کروبی
س ـ شما فهمیدید که طلاب و افراد دیگری که در مدرسه فیضیه بوده اند تحریک
و تشویق نموده اید که مبادرت به تظاهرات ـ اهانت به مقام شامخ سلطنت ـ
مقاومت در مقابل پلیس با چوب و سنگ بنمایند بنابراین اقدام برعلیه امنیت
مملکت نموده اید؟
ج ـ اگر از اظهارات بنده هم شده است در آنموقع که کارهائی کردند نبودم بخدا قسم.
احمد کروبی
س ـ شما اظهاراتی را که عنوان نموده اید افراد مذکور در پای وعظ شما بوده اند یا
خیر؟
ج ـ بلی بوده اند.
احمد کروبی
س ـ بنابراین قبول میفرمائید
که افراد مذکور مورد تشویق
قرار گرفته و تحریک شده و
مبادرت به اعمال فوق الذکر
نموده اند؟
ج ـ به خیال خودم اگر بر خلاف
بوده است تصور نمیکردم.
احمد
کروبی
س ـ حاشیه نروید شما
تصور نکردید بلکه با علم به
اینکه چنین مسائلی قابل
توجه آن افراد بوده اظهار
نموده اید و این عمل بر
خلاف امنیت مملکت
محسوب می شود بنابراین صریحا اعتراف نمائید؟
ج ـ بلی چنین است.
احمد کروبی
س ـ اظهارات خود را به چه نحو گواهی مینمائید.
ج ـ به وسیله امضاء گواهی مینمایم.
احمد کروبی
توضیحات سند:
1 ـ حضرت آیه اللّه العظمی حاج
آقا حسین طباطبائی بروجردی
معروف به آیه اللّه بروجردی
(1292 ـ 1380 ه.
ق) زعیم
حوزه علمیه، بانی مسجد اعظم
قم و بزرگترین مرجع تقلید
شیعه، بعد از شهریور سال
1320 ه.
ش و فرار رضاخان،
ایشان سالها از محضر آخوند
ملا محمد کاظم خراسانی بهره
برد و در فلسفه شاگرد مرحوم
میرزا جهانگیر خان قشقایی بود.
وی در سال 1323 با تلاش امام
خمینی و دیگران به قم مهاجرت
کرد و در دهم فروردین سال
1340 دار فانی را وداع گفت.
تا
او زنده بود محمدرضا موفق به
اجرای بعضی نقشه های شومش
از قبیل اصلاحات ارضی و...
نشد.
1ـ واقعه 15 خرداد: به دنبال
ادامه مبارزه و ایراد سخنان
کوبنده عصر عاشورا از سوی
حضرت امام خمینی(سلام اللّه
علیه)، شب 12 محرم 1383
مطابق با 15 خرداد 1342 حمله
وحشیانه رژیم شاه به سنگر
روحانیت آغاز گردید.
بسیاری
از روحانیون دزدیده شدند و
جمعی هم تحت تعقیب قرار
گرفتند.
در ساعت 3 بعد از نیمه
شب 15 خرداد سربازان گارد به
منزل امام یورش بردند و پس از
دستگیری ایشان به سوی تهران
روانه شدند.
حاج آقا مصطفی،
فرزند امام که شاهد عینی این
جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر
داد که "خمینی را بردند" و مردم
قم سراسیمه از خانه ها بیرون
ریختند و اطراف خانه امام
اجتماع نمودند.
همزمان با
دستگیری قائد بزرگ، حضرت
آیه اللّه قمی از مشهد و آیۀ اللّه
محلاّتی از شیراز دستگیر
گردیده و به تهران گسیل شدند.
روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا
خمینیِ» مردم قم، شهر را به لرزه
در آورد.
زنان که در صف مقدم
تظاهر کنندگان حرکت می کردند،
قبل از دیگران هدف گلوله واقع
شدند.
مردم که طالب آزادی بی
قید و شرط قائد خویش بودند،
بی مهابا پیش می رفتند و با
رگبار مسلسل دژخیمان چون
برگ درخت بر روی زمین
می ریختند.
اجساد و مجروحین
را با کامیون به سوی مقصد
نامعلومی حرکت دادند و
ماشینهای آتش نشانی سراسر
خیابانها و کوچه ها را شسته و از
خون پاک کردند! خبر دستگیری
قائد بزرگ به مقامات برجسته
روحانی، ملّی و سیاسی پایتخت
رسید و ساعتی بعد، این خبر
در سراسر تهران مثل بمب صدا
کرد.
بازاری ها مغازه ها را
تعطیل کردند و به تظاهرات
پرداختند.
مردم از خانه ها و
دانشگاهها بیرون ریختند و
فریاد اعتراض سر دادند و همگی
به سوی کاخ شاه به راه افتادند.
تانکها و توپها از کشته ها پشته
ساخت و خیابانهایی که به کاخ
منتهی می شد، به صورت کشتار
گاه مخوفی در آمد.
فجیع ترین
این کشتارها سرپل "باقرآباد"
اتفاق افتاد که صدها دهقان کفن
پوش ورامین با فریاد "یا مرگ
یا خمینی" به نظامیان یورش
بردند.
امّا رگبار مسلسل، آنان
را قتل عام کرد و چرخ سنگین
تانکها، گوشت و استخوانشان را
در هم کوبید و جمجمه های آنان
را خرد کرد؛ به طوری که شناخت
اجساد آنان حتّی برای بستگان
نزدیکشان دشوار بود.
جهت
سرکوبی جنبش و خاموش
ساختن آتش انقلابی که می رفت
تهران را شعله ور سازد، از
ساعت 8 بعد از ظهر حکومت
نظامی اعلام شد و تهران در
سکوتی وحشت زا فرو رفت.
در
همان شب بسیاری از
شخصیتهای ملّی و سیاسی و
افراد سرشناس بازار و
دانشجویان دستگیر شدند.
امّا
علیرغم این تدابیر امنیتی با
طلوع صبح، هزاران تن از مردم
مسلمان و از جان گذشته به
پشتیبانی از قائد زندانی خویش
به خیابانها آمده و با فریاد "یا
مرگ یا خمینی" ، به طرف کاخ
شاه به حرکت در آمدند.
شاه
فرمان «آتش به قصد کشت!»
داد و در روز 16 خرداد تهران به
کشتارگاه مخوف و حمام خون
بدل گشت.
همزمان با کشت و
کشتار فجیع در تهران و
قم، شهرهای بزرگ بویژه شیراز
و بسیاری از شهرستانها زیر
آتش توپ و مسلسل قرار
گرفت.
طبق آمار تخمینی، شمار
شهیدان آن روز به 15 هزار نفر
می رسید.
ر.ک: بررسی و
تحلیلی از نهضت امام خمینی،
سید حمید روحانی، صص 494
ـ 468
منبع:
کتاب
ملا احمد کروبی به روایت اسناد ساواک صفحه 148