تاریخ سند: 10 آذر 1337
گزارش اطلاعات خارجی
متن سند:
شماره: ۳/۷۶۹۲ تاریخ: 10 /9 /1337
گزارش اطلاعات خارجی
آیا وجود خطر دولت روسیه بعلت این خطر است که ایران موافقتنامه کمکهای نظامی و اقتصادی با دولت آمریکا امضاء مینماید و اقتضا دارد در این موافقتنامه یک ماده مربوط به کمکهای نظامی فوری و خودکار گذارده شود. طاسها انداخته شد - این پیرمرد دانشگاهی آرام علىاصغر حکمت1 وزیر خارجه ایران شراع را درباره مذاکرات ایران (تهران) و واشنگتن برافراخته. اینک ایران میرود یک موافقتنامه کمکهای نظامی و اقتصادی با دول متحده آمریکای شمالی منعقد نماید. از اطلاعات دقیقی که بوسیله سخنگوی وزارت خارجه بدست آمده استنباط میشود که این موافقتنامه (چون قرارداد نیست) انجام تعهداتی است که آقای جان فاستردالس در تاریخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۸ در لندن نموده . وزیر مشاور ایالات متحده وعده داد بود که دولت آمریکا درباره امنیت و دفاع ملل امضاءکنندگان پیمان بغداد همکاری خواهد کرد. در ۲۸ ژوئیه ۱۴ روز از عمر جمهوری عراق میگذشت ۱۶ ژوئیه نفرات بحریه امریکائی بر حسب تقاضای شمعون در بندر بیروت پیاده شده بودند اما باقی ماندگان پاکت بغداد - شاه ایران. جلال با یار ژنرال اسکندر میرزا بیروت پیاده شده بودند با عجله بیشتری بندای رئیس حکومت لبنان ملحق گردیدند در شبهای ۱۶ و ۱۷ - ستاد شوروی لشگرهای موجوده در ناحیه نظامی قفقاز را در سرحدات ایران و ترکیه متمرکز نمود دنیا خود را در آستانه جنگ میدید تصمیم با دولت شاهنشاهی بالحاق نظامی بدولت جمهوری متحده آمریکا نتیجه این - حوادث است زیرا خاطره کشته شدگان بغداد هنوز در تهران محو نشده است. حکمت گفت ما قرنها مورد مهاجمه از طرف شمال بودهایم - هر چند در این - سنوات اخیر شکایتی از روش سیاسی دولت شوروی نداریم ولی هر لحظه وقایعی که باعث اضطراب و تشویش ما را فراهم مینماید چرا دولت شوروی در سر حدات ما دست به مانورهای نظامی میزند - مانور نظامی در سرحدات یک دولت دوست چه معنی دارد؟ در این مرحله نطق یکی از سناتورها - علی دشتی2 حرف او را قطع و یادآوری کرد کلیه خطاکاران و برهم زنندگان اساس ایران در دولت شوروی مورد حمایت و یا پناهندگی قرار میگیرند. حکمت دنباله سخن را گرفته ادامه داد - کاملاً صحیح است ما هم بخوبی به طرف همسایگان هم مسلک خود میرویم. فعلاً ما مشغول مذاکره راجع به یک قرار داد به هیچوجه جنبه تهاجمی ندارد زیرا ما هیچوقت دولت مهاجم نخواهیم بود - ( آقای حکمت مرتباً کلمه قرارداد را استعمال نموده است) ایرانیها چه میخواهند؟ بیشک یک افزایش محسوس در کمک آمریکا هم نظامی هم اقتصادی.
لیکن بنظر میآید تمایل قطعی آنها بر این است که دولت آمریکا در همه جا تهاجم نسبت به خاک ایران را مثل یک تهاجم به خاک خودش بداند بعبارت اخرى ایران میل دارد که کمک نظامی آمریکا مانند یک کمک نظامی خودکاری باشد.
عکسالعمل روسها
یک چنین تضمینی در وضعیت سیاسی ایران چه در خارج یا داخل قابل ملاحظه بوده از نظر یک قسمت بزرگی از عقاید (مخصوصاً طبقه متوسط آزادی خواه که نمایندگان آنها بعضی اوقات در خفای حکومت سعی کرده بودند برای سعادت آمریکا کار کرده و مفید واقع شوند) این موافقتنامه در واقع یک نوع تضمینی نسبت به رژیم مملکت میباشد ضمناً اشتباهاتی که بعضی اشخاص نسبت به سیاست آمریکا مینمایند از بین برده و از پیش باعث ناامیدی صاحبان ابتکارات را ناشیانه مانند آنچه سال قبل سرلشگر قرنی رئیس رکن ۲ را به زندان هدایت نمود میگردد. در قبال نقشه بینالمللی هم اتحاد با آمریکا برای سلطنت ایران یک قواره جدیدی خواهد داشت لیکن طرف دیگر سکه یعنی عکسالعمل روسیه را باید دید همان فردای روزی که معاون وزارت دفاع امریکا به تهران آمد مسکو اطلاع داد انعقاد این موافقتنامهای که در پیش است غیر دوستانه تلقی و برای امنیت سرحدات جنوبی روسیه مضر تشخیص داده میشود و بلافاصله مسافرت ورشلیف را به ایران برای مدت نامعلومی متوقف ساخت.
مقاومت ایرانی
در هشتم نوامبر دولت شاهنشاهی ایران به یادداشت دولت شوروی پاسخ داد ولی واضح است که این پاسخ برای کرملین قانع کننده و رضایت بخش نبود - با یک خشکی که سیاستمداران ایرانی به آن عادت نداشته زمامداران تهران اظهار داشتند که حق دارند هرگونه قرارداد با موافقتنامه که صلاح و لازم بدانند برای دفاع مملکت خود منعقد نمایند در مقابل یادآوری قرارداد دوستی و بیطرفی منعقده در سال ۱۹۲۷ بین دولت ایران و روسیه شوروی که در یادداشت شوروی به آن اشاره شده بود متذکر گردید که هیچگونه نظریات تهاجمی تاکنون نسبت بدولت شوروی نداشته و تاکنون از مفاد این قرارداد تخطی ننموده و نخواهند نمود در صورتی که اگر بخواهیم مواردی را که دولت شوروی از این قرارداد تخلف نموده و مقصر شناخته شده ذکر و یادداشت نمائیم یک کتاب بزرگی خواهد شد.
بلاخره با اتکاء به این قسمت که دولت شوروی قصد تهدید ایران را ندارد زمامداران ایرانی تصریح کردهاند که فقط آنها هستند که میتوانند تشخیص دهند تهدید از چه قسمتی بطرف آنها رو میآورد این سخنان روسیه شوروی را که برای او و از نظر او انعقاد قرارداد با دولت آمریکا جنبه تهاجمی دارد متقاعد کننده و باعث آرامش نبود لذا در دهم نوامبر خود نیکیتا خروشچف3 ضمن نطقی که موقع مراجعت آقای کمولکا از مسکو مینمود موضوع روابط ایران و شوروی را مطرح نموده گفت ایران کمکم در راه تهیه و تدارکات نظامی که دول غربی و - دولت متحده آمریکا برای تأسیسات پایگاههای نظامی در ایران پیش میروند کشیده میشود و اگر دولت شوروی در مقابل این ایستادگی نماید نمیتوان گفت که تهدید میکند همان روز اقای پکف باترن بسوی مسکو عزیمت نمود (این ارتباط مستقیم راه آهن موجب یک موافقتنامه که خود پکف امضاء نموده تامین و برقرار گردیده بود) همه میدانستند که سفیر دولت شوروی قرار بود مرخصی معمولی خود را بدست آورده و در مجمع کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی که عضویت داشت شرکت نماید بدین طریق تاریخ حرکتش جلو افتاد.
نمیشود اشتباه نمود – روسها ناراضی شده بودند برای این که این عدم رضایت بخوبی محسوس شود. کافی بود در پذیرائی که سفارت شوروی جهت یاد بود سالیانه انقلاب اکتبر تشکیل داده بود حاضر گردیده و مشاهده شود که محیط تا چه اندازه سرد بود. رژیم سلطنتی ایران که پس از کودتای بغداد آرامشی احساس نمینمود برای این سیاست قبول خطر نموده حالا آتیه نشان خواهد داد که این حساب درست بوده یاخیر؟
بایگانی شود 22 /6 /39
توضیحات سند:
1- علی اصغر حکمت: از مهرههای بسیار حساس و ماهر در سیاست دوران پهلوی بوده است که از دوران رضاشاه تا اواسط دو دوره محمدرضا پهلوی مشاغل عمده و مؤثری را از وزارت معارف گرفته تا سفارت و غیره عهدهدار بوده است: او در عهد رضاشاه وزیر معارف و صنایع مستظرفه بود. در کابینه فروغی نیز همین سمت را داشت و در کابینه محمودجم در سال ۱۳۱۴ نیز در همین پست باقی ماند. در کابینه اول على سهیلی که در ۱۸ اسفند ۱۳۲۰ معرفی گردید به عنوان وزیر بهداری منصوب شد و از دی ماه ۱۳۲۷ تا اسفند ۱۳۲۸ وزیر خارجه بود. وی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی نیز بعنوان سفیر ایران در هند مشغول بود. حکمت در دوران نخست وزیری دکتر اقبال نیز پست وزارت خارجه را عهدهدار بود و پس از سقوط دولت اقبال دیگر پست دولتی نداشت. (ناصر نجمی همان منبع ص۱۴۴)
2- علی دشتی: وی یکی از سیاست مداران و گردانندگان رژیم پهلوی بود. او از نویسندگان قدیمی و مدیر روزنامه شفق سرخ و نیز نماینده مجلس شورایملی در دوره پنجم از ساوه و زرند و نیز دورههای ششم تا نهم در تهران بود. دشتی مدتی نیز بعنوان سفیر ایران در مصر مشغول شد و سپس هفت دوره بعنوان سناتور در مجلس سنا مسئولیت داشت. پس از انقلاب وی دستگیر و زندانی گردید و نهایتاً در سن ۸۵ سالگی بعلت بیماری و کهولت سن در گذشت. وی شهرت خود را با نوشتن سرمقاله انتقادآمیزی به عنوان رضاخان سردار سپه کسب کرد. در این مقاله به تندی به رضاشاه حمله کرد و از وضعیت اجتماعی و برخوردهای خشن نظامیان با مردم و انتقاد و از آینده رژیم اظهار نگرانی کرده بود. البته این مقاله نه تنها موجب برخورد رژیم با وی نشد بلکه به مذاق سردار سپه خوش آمد. دشتی سپس به مقالات انتقادی ادامه داد تا این که سرانجام در زمان حکومت قوامالسطنه روزنامه او توقیف شد. وی مدتی روزنامههای دیگری به نام عصر انقلاب و عهد انقلاب منتشر کرد و با قدرت یافتن سردار سپه و رئیسالوزرائی سرانجام به جمع طرفداران رضاخان پیوست و بشدت از او به طرفداری پرداخت. دشتی در سالهای ۱۳۱۳ مقالات انتقادی دیگری علیه رضاشاه نوشت که همین امر موجب ناخشنودی وی از دشتی و سپس زندانی شدن او شد. دشتى بعد از شهریور 20 به دستور انگلیسیها به جبههگیرى علیه رضا شاه پرداخت، با این وجود، جسته گریخته از بعضى کارهاى او تعریف مىکرد. به همین دلیل بعد از مدتى جبههی خود را عوض کرد و به شاه جدید نزدیک شد. روحانیون به دفعات دربارهی مقالات «شفق سرخ» از او شکایت کردند، به طورى که حتى در دورهی رضا شاه هم با همه تجددنمایى که داشت، چند بار به ناچار دستور توقیف «شفق سرخ» به سبب مقالات ضد مذهبى صادر شد تا این که در نهایت دشتی کتاب 23 سال را علیه پیامبر اسلام(ص) نوشت که در آن به پیامبر توهین کرده بود. وی تجسم عینی فساد، تباهی و پلیدی بود.
کارنامهی دشتی به لحاظ شخصیتی، عملکرد و آثار به عنوان فردی که فاقد شخصیت،صداقت و فضیلت بود، منفی تلقی میشود.(با استناد به پرونده انفرادی نامبرده در ساواک)
3- نیکیتا خروشچف: وی در سال ۱۸۹۴ میلادی بدنیا آمد و پس از مرگ استالین بعنوان رهبر و دبیر دول حزب کمونیست شوروی قدرت را در اختیار گرفت. خروشیف تزمعروف همزیستی مسالمتآمیز را جایگزین سیاستهای جنگ طلبانه و خصمانه استالین نمود و در میان رهبران غرب به چهره صلح دوست معروف شد. وی در سال ۱۹۷۱ میلادی در گذشت (رک - سیمای نامداران - ص ۳۳۱- حسامالدین امامی)
منبع:
کتاب
عنکبوت سرخ (چپ در ایران به روایت اسناد ساواک) صفحه 91