تاریخ سند: 28 مرداد 1343
درباره: محمدباقر محی الدین انواری فرزند زین العابدین
متن سند:
از : 316
محترما معروض می دارد :
منظور: شهربانی کل کشور اعلام داشته نامبرده بالا به اتفاق دو نفر دیگر از
محکومین قتل مرحوم منصور نخست وزیر سابق ضمن تشکیل جلساتی، در بین
زندانیان دیگر تحریکاتی را آغاز نموده و در داخل زندان اخلال نظم می نمایند و
بهمین جهت در نظر است نامبردگان به زندان برازجان منتقل شوند و اداره
دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی نیز با این تصمیم موافقت نموده است.
شهربانی کل کشور در پایان نظر ساواک را استعلام نموده است.
خلاصه پیشینه: ضمن تحقیقات معموله از یکی از متهمین قتل مرحوم منصور به
نام صادق امانی معلوم گردید نامبرده به شیخ انواری مراجعه و در مورد
ترورمقامات دولتی که با روحانیون مخالف هستند مذاکره و از شیخ مذکور در
خواست نموده با آیت الله خمینی ملاقات و نظر او را در این زمینه استفسار نماید
لیکن مشارالیه شخصا نظر موافق داده و قتل مرحوم منصور را جایز دانست1 و به
همین جهت در تاریخ 13 /12 /3 بازداشت و پس از رسیدگی به پرونده وی
سرانجام به 15 سال حبس با کار محکوم گردیده است.
نظریه : در صورت تصویب ضمن موافقت با پیشنهاد شهربانی کل کشور نامه ای
که در این مورد تهیه شده امر به صدور آن فرمایند.
ثابتی2 28 /5 /48
توضیحات سند:
1ـ آیت الله انواری فتوایی
درباره جواز قتل حسنعلی
منصور ندادند.
2ـ پرویز ثابتی، متولد 1315
فرزند حسین، در بهمن ماه
1337 با معرفی ضرابی، مدیر
کل ششم ساواک به استخدام
ساواک درآمد.
از بدو تولد تا
تاریخ مهر ماه 1328 در سنگسر
سمنان سکونت داشت و از مهر
1328 برای گذراندن
تحصیلات متوسطه به تهران
آمد.
ثابتی در بدو استخدام در
ساواک بیوگرافی خود را چنین
اعلام داشت : «دوران ابتدایی
را در دبستان حسینیه و شاه پسند
سنگسر و دوران دبیرستان را در
فیروز بهرام تهران و از 1334
الی 1337 در دانشکده حقوق
دانشگاه تهران مشغول به
تحصیل بوده ام و در خرداد ماه
1337 نائل به اخذ لیسانس در
رشته قضائی از دانشکده حقوق
شده ام.
بنده از بدو تولد در یک
خانواده بهائی می زیسته ام و
پدر و مادرم بهائی بوده اند.
» در
پرونده اداری ثابتی اسناد
متعددی موجود است که مراتب
رضایت مسئولان اداره کل
سوم ساواک را از او نشان
می دهد.
ثابتی در سال 1345
رئیس اداره یکم اداره کل سوم
در سال 1349 معاون دوم اداره
کل سوم و در سال 1351
مدیرکل ساواک شد.
وی در اواخر حکومت ازهاری
به ژنو گریخت و از آنجا به اتفاق
همسرش به اسرائیل رفت.
منبع:
کتاب
آیتالله محمدباقر محیالدین انواری به روایت اسناد ساواک صفحه 154