دفاعیات متهمین
متن سند:
دفاعیات متهمین
متهمین و وکلای مدافع آنها در طول جلسات دادگاه مطالب زیادی را در دفاع و توجیه اتهامات وارده بیان نمودهاند، در بین آنها لایحه دفاعیه محمدحسین جعفرزاده و مهدی هاشمی به دلیل طولانی بودن و نیز نوع مطالبی که به آن پرداخته شده بیش از دفاعیات دیگران مورد توجه قرار گرفته و بخشهایی از آن در رسانههای گروهی نیز انعکاس یافته است.
مهدی هاشمی در این دفاعیه در جهت ترسیم چهرهای الهی و دلسوز و خبیر به احوالات مردم از خود فروگذار نکرده است. وی در بخشی از دفاعیات خود میگوید:
«من از این حقیقت تلخ و آزاردهنده به سختی رنج میبردم. فردی که یک عمر در سنگر مبارزه با جنایت و فساد زندگی میکرد. امروز متهم به فساد و جنایت شده است. آن هم کشتن مرحوم حجتالاسلام شمسآبادی و شیخ قنبرعلی صفرزاده.»
وی سپس به تشریح وضعیت منطقه قهدریجان پرداخته و حاکمیت جهل و فقر را از ویژگیهای آن منطقه برشمرده، میگوید:
«من معتقدم در جاهلیت روستاییان کشور ما وظیفه مبلغین، گویندگان، آموزگاران و متصدیان امر، همیشه باید این باشد که با این جاهلیت مرموز و ریشهدار به نحو احسن مبارزه کنند.»
مهدی هاشمی پس از آن با اشاره به اینکه فقر مادی در سایه انقلاب سفید ایران و تبدیل رعایا به کشاورزان کاهش یافته ولی عنصر جهل و بیسوادی همچنان باقی است رسالت خود را زدودن جهل از بین مردم معرفی نموده و ایفای این مسئولیت را عامل برانگیخته شدن دشمنیها و کینهتوزیها از ناحیه فئودالها و سرمایهداران نسبت به خود معرفی و یادآوری میکند که در چنین فضایی میخواسته راه علی (ع) را ادامه دهد:
«وقتی که خط مشی علی و اندیشههای والایش به نحو شاخص تجلی کرد و هرکس از دیدگاه خودش و به فکر خودش از آن مطالب برداشتی داشت، من هم به موجب نوارهایی که موجود است میخواستم راه و رسم علی (ع) را زنده کنم. مسلماً همان افرادی که در بدو مدافعاتم گفتم باقیمانده فئودالیسماند در فکر چارهجویی برآمده و در نتیجه پاپوشهایی برایم درست کردند که در این مورد مفصلاً مطالبی به عرض دادگاه رساندهام.»
مهدی هاشمی سپس علیرغم اعترافات مکرری که راجع به نقش خود و دوستانش در قتل مرحوم شمسآبادی داشته، اینجا با کلیگویی این اتهام را رد نموده میگوید:
«اتهام معاونت در قتل آقای شمسآبادی را به من زدند در حالی که من نه از لحاظ علمی همطراز او بودم و نه موردی داشته که بخواهم با او رقابتی بکنم... اتهاماتی که به من نسبت دادهاند و ادعا کردهاند که من در قتل مرحوم شمسآبادی کمک و همکاری کردهام واهی است؛ آخر من چه کمک و همراهی به کسانی که آقای شمسآبادی را کشتهاند کردهام. وانگهی اختلاف یا بر سر عقیده است و یا مقام که هیچ یک از اینها بین من و آقای شمسآبادی نمیتواند وجود داشته باشد. من چه برخورد عقیدهای با آقای شمسآبادی داشتهام. اینها نکات تاریک پرونده است. باز هم گفتهاند در قتل مرحوم شیخ قنبرعلی صفرزاده معاونت کردهام آخر اختلافی بین من و مرحوم شیخ قنبرعلی صفرزاده وجود نداشت.»
همانطور که اشاره شد بخش عمدهای از دفاعیات مهدی هاشمی به مسایل اختلافی در قهدریجان و نقش خود در جهلزدایی و آبادانی منطقه و ادعای اینکه آنهایی که از این حرکات متضرر میشدهاند برای او پرونده سازی کردهاند، اختصاص یافته و از کنار اتهام اصلی که نقش وی در قتلهای مزبور است با کلیگویی و بدون این که با صراحت این اتهام را رد کند عبور کرده و به طرح سؤالاتی از قبیل این که «من چه کمک و همراهی با کسانی که آقای شمسآبادی را کشتهاند کردهام» و... بسنده نموده است.
نامبرده در فراز دیگری از دفاعیۀ خود میگوید:
« من یقین دارم که بیگناهم چون اصالت من ایجاب نمیکرد. البته از نظر الهی گناهکارم چون وظائفم را بطور کامل انجام ندادم امّا میگویم باید بررسی کرد و دید که من قربانی چه شدهام جز این است که من قربانی مبارزه با فئودالیسم، قربانی انسان دوستی و قربانی فلسفه متین انقلاب سفید و اینکه میخواستم همۀ مردم در رفاه باشند شدهام.»1
توضیحات سند:
1- پرونده مهدی هاشمی، دفاعیات
منبع:
کتاب
بنبست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 97