صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: صفرعلی فرزند احمد شهرت تاری‌وردی (معروف به اسلامی شالی)

تاریخ سند: 29 آذر 1344


موضوع: صفرعلی فرزند احمد شهرت تاری‌وردی (معروف به اسلامی شالی)


متن سند:

شماره: 3276/ق ز تاریخ:29 /9 /1344
از: ساواک قزوین
به: ریاست ساواک استان مرکزی
موضوع: صفرعلی فرزند احمد شهرت تاری‌وردی (معروف به اسلامی شالی)1

برابر نامه شماره 5618 – 28 /9 /44 شهربانی قزوین که رونوشت آن به پیوست تقدیم می‌گردد شعبان آشوری فرزند داداش سرایدار مدرسه سردارین ضمن ارائه عکس آیت‌اله خمینی که در حواشی و ذیل آن جملات زننده‌ای تحریر و زیر آن امضاء صفرعلی تاری وردی فرزند احمد دیده می‌شود به کلانتری 2 مراجعه مدعی است که عکس مذکور را یکی از طلاب به نام علی مروجی به دیوار حجره خود نصب نموده است در بازجوئی که از علی مروجی در شهربانی به عمل آمده وی منکر اظهارات شعبان آشوری می‌گردد صفرعلی تاری وردی (اسلامی شالی) فرزند احمد توسط شهربانی احضار و ضمن بازجوئی که از وی به عمل آمده تائید نموده که جملات زیر عکس (امید است در همین زودی‌ها معظم‌له به حوزه علمیه قم مراجعت فرموده و مردم غیور ایران خصوصاً سلسله روحانیون خرسند و شادان شده و بیش از پیش سپاسگزار باشند) امضاء صفرعلی اسلامی شالی با خط وی تحریر گردیده است. لکن اظهار می‌دارد چندی قبل از طرف مأمورین به شهربانی دلالت و در آنجا از اینجانب تعهد اخذ نموده که دیگر عکس خمینی را به دیوار حجره خود نصب ننمایم این جانب نیز به تعهد خود عمل نموده عکس را از دیوار برداشته و در داخل اثاثیه تحریری خود گذاشته بودم هنگام مراجعت از مسافرت قم عکس اینجانب مفقود تا اینکه اخیراً بر اثر اختلاف سرایدار با چهار نفر از طلاب کشف گردیده است. در این ساواک از صفرعلی اسلامی شالی مجدداً بازجوئی مفاد نامه شهربانی را تأئید می‌نماید که نامبرده به اتهام نوشتن جملات تحریک آمیز که بر خلاف مصالح جاری مملکت می‌باشد و همچنین جهت شناخته شدن نویسنده جملات اهانت آمیز (خمینی بت‌شکن وارد ایران شده از قدمش زیب فر حوزه علمی شده خمینی قهرمان خارج ز زندان شده‌ای خمینی جان عالم سنه قربان) که در حواشی عکس تحریر شده بود به همراه پرونده مربوطه جهت اقدام مقتضی به دادستانی دادگاه عادی 2. لشگر 1 گارد اعزام و معرفی گردید اینک یک نسخه بیوگرافی وی به پیوست تقدیم می‌گردد سرانجام کار متهم مذکور متعاقباً به عرض خواهد رسید.* رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین. نادور

توضیحات سند:

1. صفر علی تاری‌وردی (ابوالفضل اسلامی شالی)، فرزند احمد در سال 1326ﻫ ش در قریه شال از توابع شهرستان بوئین‌زهرا به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسه سردارین قزوین ادامه داد و خارج فقه را در سال 1345 در نجف اشرف و در محضر آیت‌الله خویی، صدر و شیخ مجتبی لنکرانی ادامه داد و در سال 1351 به ایران بازگشت. به دلیل تیره‌شدن روابط ایران و عراق امکان بازگشت وی به عراق مقدور نبود، لذا در کشور ساکن شد. در سال 1344 به دلیل اینکه عکس حضرت امام(ره) را در حجره محل تحصیل خود در مدرسه سردارین نصب کرده بود به ساواک احضار و مورد بازجویی قرار گرفت. وی در 1 /10 /1344 توسط شهربانی به اتهام تحریک و اهانت دستگیر و با معرفی کفیل به مبلغ 10 هزار ریال از زندان آزاد شد. تاری‌وردی مجدداً به اتهام درج جملات «امید است در همین روزها معظم‌اله([امام] خمینی [ره]) به حوزه علمیه قم مراجعت فرموده و مردم غیور ایران خصوصاً سلسله روحانیون خرسند و شاداب شده و بیش از پیش سپاسگزار باشند» به شهربانی احضار و سپس به ساواک دلالت داده شد. در 23 /11 /1344 به دلیل نبود مدرک کافی قرار منع تعقیب وی صادر شد.
در سال 1345 به دلیل دریافت یک جلد ماهنامه «راه اتحاد» که از عراق ارسال شده بود، تحت تعقیب قرار گرفت و در سال 1350 نام خود را به ابوالفضل اسلامی تغییر داد. وی از فعالین و مبارزین استان قزوین بود که در سال‌های 1349 و 1350 به ساواک احضار شد. وی مدرس حوزه علمیه قم در دهه 50 در مدرسه صالحیه بود که دروس فقه، اصول، منطق، ادبیات عرب و تفسیر قرآن را آموزش می‌داد. از جمله مرتبطین ایشان سید حسن موسوی شالی بود که در کنار ایشان و آقای اشکوری و سلیمانی در مسجد بلاغی و مدرسه صالحیه تشکیل جلسه می‌دادند. این افراد از سال 1355 سخنرانی‌های هفتگی خود را هر پنجشنبه و جمعه در یکی از مساجد و تکایای تاکستان برگزار کرده و اقداماتی مانند ایجاد بنای ساختمان مرکزی تعلیمات اسلامی جذب جوانان برای شناخت بهتر اسلام را انجام می‌دادند. وی در اکثر این جلسات به همراه موسوی شالی حضور می‌یافت. از 20 /9 /1356 آقای اسلامی اقدام به تشکیل گروهی نمود که وظیفه آن «دفاع از قانون اسلام در مقابل قانون دولت شاهنشاهی» بود. این گروه مشروب‌فروشی‌ها را به آتش کشید.
آقای اسلامی در سخنرانی مورخه 31 /3 /1357 در مسجد صاحب‌الزمان تاکستان در جمع عده کثیری از فرهنگیان عنوان کرد که: «شما باید بچه‌ها و دانش‌آموزان را انقلابی تربیت کنید، باید در مملکت انقلاب شود، من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم. من هر روز با غسل شهادت بیرون می‌آیم. ما باید از حالا برنامه‌ریزی کنیم شاید این مبارزه 50 سال دیگر هم ادامه داشته باشد، اما بالاخره نتیجه خواهد گرفت.»
سخنرانی وی در تاریخ 15 /4 /1357 در مسجد شاه عباس تاکستان و انتقاد از رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن جوانان و غارت سرمایه‌های کشور به وسیله استعمارگران و ابراز همدردی با شهدای قم بازتاب زیادی در منطقه داشت. به همین دلیل در 19 /4 /1357 به ژاندارمری احضار و از وی خواسته شد که در سخنرانی‌هایش شاه را دعا نماید، که وی نپذیرفت. در 17 /7 /1357 مجدداً توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. وی در حال حاضر ساکن تاکستان و امام جمعه این شهرستان است. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
* در سند دیگری در همین مورد آمده است :
از: شهربانی قزوین تاریخ: 28 /9 /1344
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت قزوین شماره: 5618 /5
موضوع: پرونده اتهامی علی شهرت مروجی فرزند علی اوسط 19 ساله اهل طارم ساکن قزوین محصل علوم دینی در مدرسه سردارین :
کلانتری بخش 2 ساعت 9 صبح روز 23 ماه جاری نامه شماره 3896 – 23 /9 /44 را با 7 برگ پیوست آن ضمن اعزام و معرفی شعبان شهرت آشوری فرزند داداش سن 45 ساله اهل قریه یحیی آباد ساکن قزوین سرایدار مدرسه سردارین واقع در بخش 2 به دایره امور همگانی ( اطلاعات ) تسلیم مفاد رونوشت گزارش نهائی پرونده متشکله در کلانتری مزبور( پیوست نامه فوق ) حاکیست که شعبان نامبرده بالا روز 18 /9 /44 به کلانتری 2 مراجعه دادخواهی نموده طبق نامه کتبی اداره اوقاف قزوین مسئول حفظ و نگهداری مسجد و مدرسه سردارین هستم چون روز 17 /9 /44 یک قطعه عکس آیت اله خمینی را از دیوار مسجد کنده به کلانتری داده بودم شب گذشته طلبه های مدرسه مرا کتک زدند و در کلانتری ملتزم شدند که مزاحمت مرا فراهم ننمایند مجدداً ساعت 14 روز 18 ماه جاری آقایان ابراهیم خیارجی و علی مروجی و رجبعلی و سید حسن نام طلاب علوم دینی مدرسه سردارین روی اصل این که عکس آیت اله خمینی را از دیوار کنده و به کلانتری داده ام با چوب و لگد مرا کتک زده و رجبعلی با چاقو به من حمله نموده است گزارش استوار سید جمال حسینی حاکیست شعبان نامبرده بالا در ابتدای امر از شناسائی الصاق عکس آیت اله خمینی اظهار عدم اطلاع کرده و گفته است که طلبه های مسجد عکس را به دیوار مسجد چسبانیده اند ولیکن نمی دانم چه کسی این عمل را انجام داده است و در خاتمه بازجوئی روز 18 /9 /44 اظهار نموده که شخصأ دیدم مروجی طلبه عکس آیت اله خمینی را به دیوار چسباند در کلانتری هر 4 نفر طلبه به اسامی ابراهیم خیارجی فرزند احمد 25 ساله و علی مروجی فرزند علی اوسط 19 ساله و رجبعلی کریمی فرزند ذوالفقار 18 ساله و سیدحسن موسوی فرزند عباس 18 ساله ساکنین مدرسه سردارین بازجوئی گردید منکر کتک زدن به شعبان دادخواه شده و علی مروجی مدعی است که شعبان نامبرده برای این که مدرکی درست کند نمی دانم عکس آیت اله خمینی را از کجا آورده و از وجود عکس و الصاق او به دیوار و حتی نوشته های اطراف عکس اظهار عدم اطلاع نموده است به طوری که نامه شماره 3896- 23 /9 /44 کلانتری و نامه شماره 5363 /12- 24 /9 /44 دایره زندان حکایت دارد عین پرونده امر ( به استثناء عکس آیت اله خمینی و برگ شکیات نماز ) با طرفین طی شماره 3889-20 /9 /44 به دادسرای شهرستان قزوین تسلیم در نتیجه روز 22 ماه جاری هر 4 نفر طلبه طبق قرار شماره 16118- 22 /9 /44 دادسرای قزوین به اتهام کتک کاری در زندان بازداشت و روز 23 /9 /44 با سپردن کفیل هر نفر پنج هزار ریال آزاد گردیده اند. در دایره اطلاعات از شعبان آشوری ( مدعی است که سواد ندارد ) بازجوئی گردیده اظهارات قبلی خود را ضمن اشاره به اختلاف قبلی با طلاب علوم دینی مدرسه سرداری درباره اشتغال به کار نانوائی در مدرسه مزبور تأئید و اضافه کرده که ساعت 9 روز 5 شنبه گذشته (18 /9 /44) چند نفر از طلبه ها در حجره مروجی دور هم نشسته و من هم در حجره خود مقابل حجره مروجی نشسته بودم دیدم مروجی یک کاغذ سفیدرنگی جلوی حجره خودش به دیوار چسبانید و سیدعلی طلبه از حجره مروجی خارج شده و با خنده گفت که مرگ خادم ما آمده (منظور آن من بوده ام ) من فکر کردم که درباره ام چیزی نوشته‌اند جلو رفته خیال کردم عکس حاجی میرزانصراله شهیدی است به دیوار زده اند و بعد از غروب آفتاب همان روز قدری که خلوت شد عکس را با عجله کندم و قدری هم پاره شد سپس او را بیرون برده به اکبر و حسن بقال گذر نشان داده و گفتم ببینید این عکس مال چه کسی است و چه نوشته اند آن دو نفر گفتند عکس مال آیت اله خمینی است و حسن بقال اضافه کرد که حاشیه عکس چیزهای بدی ( خمینی بت شکن وارد ایران شده از قدمش زیب فر حوزه علمی شده خمینی قهرمان خارج ز زندان شده‌ای خمینی جان عالم سنه قربان ) علی مروجی فرزند علی اوسط در بازجوئی اظهارات قبلی خود را تأئید و منکر اجتماع و نشستن عده‌ای از طلاب مدرسه مزبور ( روز پنج شنبه 18 /9 /44 ) در حجره خود بوده و مدعی است که روز پنجشنبه 18 ماه جاری مشغول لباس شوئی بودم. چون نام صفرعلی اسلامی شالی در ذیل عکس فوق دیده می‌شد لزومأ صفرعلی نامبرده که خود را فرزند احمد شهرت تاری وردی معروف به اسلامی شالی متولد 1326 دارای شناسنامه 34 قزوین محصل علوم دینی مدرسه سرداری معرفی می‌نمود به دایره اطلاعات دلالت در مورد نوشتجات خطی حواشی عکس و غیره بازجوئی گردید اظهار می‌دارد این عکس چند ماه قبل ( سال جاری ) مال من بود و ذیل آن را برای این که شناخته شود با خط خود نوشته و امضای کرده ام و اضافه نمود از طرف اطلاعات شهربانی قزوین در همان چند ماه قبل به من ابلاغ کرده و تعهد گرفتند عکس مذکور را پائین آورده دیگر به دیوار مدرسه الصاق ننمایم که به همین نحو عمل کردم و از نوشتن و شناسائی خطوط چپ و راست عکس اظهار عدم اطلاع نموده مدعی است پس از ابلاغ شهربانی در بالای عکس نوشتم ( این عکس متعلق است به آقای مروجی ) که عکس را به مروجی بدهم توی اثاثیه تحریری خودم در حجره بود و به مسافرت رفتم بعداً عکس گم شد و پیدا نکردم ضمنأ بیانیه شکیات نماز چاپی پیوست پرونده وسیله کلانتری بخش 2 از مدرسه مزبور آورده شده است اینک پرونده امر که حاوی 20 برگ است ضمن اعزام و معرفی صفرعلی اسلامی شالی که به داشتن عکس مزبور و نوشتن مطالب خطی ذیل و بالای عکس اعتراف نموده جهت استحضار و اقدام قانونی به آن ساواک تسلیم شعبان آشوری و علی مروجی با قید التزام و تعهد آزاد در صورت لزوم اعزام و معرفی خواهند شد.
رئیس شهربانی قزوین- سرهنگ ابراهیم فریدی
گیرندگان:
- شهربانی کل کشور- تیمسار ریاست اداره اطلاعات با ایفاد 8 برگ رونوشت اوراق مربوطه جهت استحضار
- فرمانداری محترم شهرستان قزوین جهت استحضار

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 1 صفحه 268

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.