تاریخ سند: 15 خرداد 1342
موضوع : مجالس عزاداری
متن سند:
شماره : 828/ بخش 312
در روزهای اخیر موضوعی که کاملاً جلب توجه می کرد این بود که اغلب از
طرفداران دکتر علی امینی وعده زیادی از هواخواهان محمد درخشش1 و
همچنین طرفداران احمد آرامش2 در مجالس روضه خوانی تهران شرکت کرده و
گفته های وعاظ و اقدامات مخالفان را مورد تأیید قرار می دادند.
توضیحات سند:
1ـ محمد درخشش در سال
1294 ش.
در تهران متولد شد.
وی، تحصیلات خود را در
دانشسرای عالی تهران، در
رشته تاریخ و جغرافیا به انجام
رساند.
مهمترین شغل اجرایی
درخشش پیش از وزارت،
بازرسی عالی وزارتی و
ریاست اداره اعزام محصل بود
محمّد درخشش، در دوره
هجدهم، وکیل مجلس شد.
دراین دوره، با خواندن لایحه
خلیل ملکی علیه قرارداد
کنسرسیوم نفت ـ که امینی عاقد
آن بود ـ یکی از طولانی ترین
نطق های مجلس را در مخالفت با
قرارداد، ایراد نمود که به علّت
طولانی شدن نطق، نورالدّین
امامی، معاون مجلس توانست
نطق وی را با وعده یک کراوات
«سولکا» خاتمه بخشد (کراوات
سولکا، نوعی کراوات فرانسوی
بود که استفاده از آن، نشان
اشرافیت و تفاخر بود.)
محمّد درخشش ـ که قبل از آذر
سال 1325، در «اتّحادیه
معلّمان» وابسته به حزب توده
فعّالیت می کرد ـ دبیر معمولی
بود و به علّت اظهار علاقه زیاد
به حزب توده، رئیس هیئت
مدیره اتّحادیه گردید و بعد از
آذر 1325 و دستگیری جمعی از
اعضای اتّحادیه، وی، آن را به
نیرویی مستقل و تحت اختیار
خود تبدیل کرد.
درخشش،
باشگاه معلّمان را تأسیس کرد و
با گردآوردن معلّمان در یک
تشکّل، روزنامه «مهرگان» را
به نام ارگان این گروه منتشر
ساخت.
محمّد درخشش، از
دوستان نزدیک علی امینی و
سیّدجعفر بهبهانی بود و با به راه
انداختن اعتصاب گسترده
معلّمان کرمانشاه، زمینه ساز
سقوط دولت جعفر شریف امامی و روی کار امدن امینی شد به پاس نقش های پشت پرده اش، امینی او را به وزارت فرهنگ منصوب کرد.
محمد درخشش که رئیس جامعه معلمان بود در طی دوران ریاستش نه تنها اقدامی برای برای بهبود وضعیت معلمان نکرد(البته به استثنای نتایج اعتصابات) بلکه از آن به منزله التی برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود استفاده کرد.
محمد درخشش از جمله افرادی بود که ارتباط مستحکمی با دستگاه سیاست خارحی امریکا داشت و به صورت مشاور و عامل سیاست های امریکا در ایران عمل میکرد.
درخشش در جریان انقلاب اسلامی به صورت یکی از عوامل ایجاد انحراف و همچنین راهنمای امریکا در ایران، عمل مینمود.
و تلاش وسیعی جهت زدودن گرایش های سیاسی اسلامی به عمل اورد.
وی به این اعتقاد که دولتی که بر مبنای قران بنا شده باشد در حقیقت جز عقبگرد چیزی نیست و اصولا تعلیم و تربیت درست را به مردم ایران نخواهد داد.
به امریکایی ها توصیه میکرد که در جریان درگیری انقلاب باید درگیری بین امام خمینی و ارتش ادامه یابد.
وی حتی به مشاور سیاسی سفارت امریکا، پل کانسلر پیشنهاد نمود که به منظور راهنمایی بیشتر مذاکرات نزدیکی با افراد میانه رو مذهبی مانند بازرگان داشته باشند.
افرادی مانند مقدم مراغه ای و درخشش، منابع اطلاعاتی خوبی برای سفارت بودند.
هدف نهایی او (درخشش)، برقراری جامعه ای دموکراتیک خالی از عقاید خشک مذهبی بود.
او، در روشی تاکتیکی، عقیده داشت که
هیچ راهی جز هماهنگی با
نیروهای امام خمینی نیست.
بنابراین، امیدوار بود که بتواند
در هر دولت مذهبی ای نفوذ کند.
آمادگی وی جهت دنبال کردن
خط میانه ای بود که بتواند کشور
را از جهت گیری های افراطی
نجات دهد.
(خاطرات علی امینی، ص 149
(کاتوزیان، ج دوم، ص 117)
(پیکار زندگی، ش 4، سال
1333، ص 7)
(کیانوری، ص 414)
(زاوش، ص 432)
(ندای سپهر، ش 183، شهریور
1336)
(اسناد لانه جاسوسی ج 6، ص
193)
(اسناد لانه جاسوسی ج 27، ص
55)
(اسناد لانه جاسوسی ج 27، ص
156)
(اسناد لانه جاسوسی 6 ـ 1، ص
210)، 187 و 193
2ـ احمد آرامش فرزند
محمدعلی در سال 1287 شمسی
در یزد به دنیا آمد.
نام خانوادگی
وی، شعله اشتری بود که بعدها آن
را به آرامش تغییر داد.
در برخی
مدارک تاریخ تولد وی 1283
ذکر شده است.
پس از گذراندن
مقدمات، در سال 1306 به
استخدام اداره فرهنگ یزد
درآمد و به شغل معلمی مشغول
گردید.
در سال 1310 به تهران
آمد و در وزارت راه ـ سازمان
راه آهن و اداره محاسبات اداره
طرق و شوارع ـ شروع به کار
کرد.
او که در حین اشتغال در کالج
آمریکائی تهران به ادامه تحصیل
پرداخته بود، در سال 1314 دیپلم
گرفت و بعدها موفق به دریافت
لیسانس اقتصاد سیاسی از
مدرسه سیاسی شد.
و در این
دوران، به انتشار دو کتاب،
حاوی اسناد خرابکاری حزب
توده دست زد.
وی در سال
1318 به وزارت دارایی منتقل
شد و پس از چندی به وزارت
پیشه و هنر رفت و در آنجا تا مقام
مدیرکلی و معاونت وزارتخانه
ارتقاء یافت.
احمد آرامش که در
راه اندازی حزب
دموکرات 1
ام السلطنه، 23قوام السلطنه، نقش
مؤثری داشت و مدتی دبیرکل آن
حزب بود، در کابینه او به وزارت
کار و تبلیغات رسید و با اخذ
امتیاز روزنامه دیپلمات در سال
1325، از این روزنامه به عنوان
ارگان حزب دموکرات، استفاده
می کرد.
با سقوط کابینه
قوام السلطنه، او تا سال 1328 به
مشاغل آزاد و انتشار دیپلمات
مشغول بود.
تا این که در این سال
به همکاری با هیئت مستشاری
وزارت کار، دعوت شد و به
عنوان ناظر سازمان برنامه،
انتخاب گردید و در عین حال
مشاورت وزارت کار را نیز به
عهده داشت.
وی که از
شخصیت های مرموز تاریخ ایران
به شمار می رود، در سال 1334
با همکاری افرادی چون، دکتر
اسدی و دکتر نیاکی گروه
ترقیخواهان ایران را شکل داد.
در این سمت با ابوالحسن ابتهاج
به مخالفت برخاست و ضمن
نوشتن کتابی تحت عنوان «چه
سرهایی که بر سر نفت رفت» در
سال 1336 به اجبار از وزارت
کار کنار گذاشته شد.
وی در سال های 8 ـ 1337،
انتشار مقالاتی تحت عنوان
«چهارراه خاورمیانه» را شروع
کرد و با مخالفت شدید سفارت
آمریکا در تهران مواجه گردید.
او که در سال 1338 از خدمت
دولت مستعفی گردیده بود، در
سال 1339 بنابر ارتباط سببی که
با شریف امامی داشت ـ همسر
آرامش، خواهر شریف امامی بود
ـ در کابینه وی به عنوان وزیر
مشاور و قائم مقام نخست وزیر
در سازمان برنامه، منصوب
گردید.
احمد آرامش که با سقوط
کابینه شریف امامی، از کار
برکنار شده بود و در پرونده خود
سابقه رهبری جوانان حزب
دموکرات ایران، دبیرکلی آن
حزب، ریاست انجمن
روزنامه نگاران و رهبری گروه
ترقیخواهان را داشت، به تشکیل
حزبی تحت عنوان «حزب
جمهوری خواهان «دست زد و
مکاتباتی را با سران کشور
آمریکا شروع کرد که از جمله آن،
نامه ای بود که خطاب به جانسون
نوشت و در آن به انتقاد شدید از
منصور، حزب ایران نوین و
هویدا پرداخت و به همین
مناسبت در سال 1344 دستگیر و
به ده سال حبس محکوم شد که
البته این مدت به 6 سال تقلیل
یافت و وی در سال 1350 از
زندان آزاد گردید.
او که قبل از
این زندان طویل المدت، چند بار
دیگر نیز برای مدت های کوتاهی
دستگیر شده بود، پرده از چهره
مرموز خود را در بازجویی
مورخه 31 /1 /42، چنین
برگرفت :
«برای اولین بار است که فاش
می کنم طرح کودتا علیه حکومت
مصدق در منزل من صورت
پذیرفت به این معنی که 3 نفر
سرهنگ آمریکایی وابسته به
«سیا» در اوایل تیر ماه 32 به
تهران آمدند و چندین بار در
منزل من جمع شده و نقشه کار را
پی ریزی کردیم.
در ابتدا قرار بود
کودتا در 25 /5 /32 انجام گیرد
ولی موفق نشدیم و بالاخره در
28 مرداد ماه به نتیجه مطلوب
رسید.
فلسفه اقدام ساقط کردن
حکومت مصدق آن بود که
می ترسیدم دکتر مصدق
کریسنکی ایران بشود.
همین که
کار کودتا خاتمه یافت و شاه به
وطن بازگشت من فراموش شدم
و خدمات من به حساب لیاقت
خودشان عنوان شد.
»
احمد آرامش پس از آزادی از
زندان، شرح حالی از چگونگی و
علت دستگیری خود، به همراه
سختی ها و مرارت های داخل
زندان و شکنجه های صورت
گرفته را تحت عنوان
«یادداشت های زندان» منتشر
کرد.
وی در 24 مهر ماه 1352 در
پارک لاله تهران به دست افراد
ناشناسی کشته شد که برخی
معتقدند این قتل به دست
مأموران ساواک صورت گرفته
است.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 9 صفحه 143