تاریخ سند: 31 اردیبهشت 1352
اخیراً یادشده که داماد شیخ ذبیحالله قوچانی میباشد، در منزل شیخ محمدرضا محامی به منبر رفته
متن سند:
از: 9/ﻫ تاریخ:31 /2 /1352
به: 312 شماره: 8603 /9 ﻫ
موضوع: موسوی
اخیراً یادشده که داماد شیخ ذبیحالله قوچانی میباشد، در منزل شیخ محمدرضا محامی به منبر رفته و راجع به حدیث شریف پیغمبر که فرمود «انی تارک فیکم الثقلین کتاب[الله] و عترتی» صحبت و گفت خدا قانون ادارهکننده بشر است و عترت هم مجری قانون و خدا اداره جامعه بشر را به این دو چیز واگذار کرده است و تا وقتی که ائمه بودند، مجری قانون خود آنها بودند و بعد از ائمه علما جانشین آنها هستند و در اجرای قانون و مردم اگر خواسته باشند که جامعه آنها جامعه اسلامی باشد باید سعی کنند که عمل نمایند به مضمون این حدیث و قوانین اسلام را زیر نظر علما روی کار آورند تا جامعه آنها جامعه اسلامی شود. ولی اگر سعی در این جهت نکرده و به قوانین که زیر نظر وکیل درست میشود عمل کردند، دین آنها دین خدا و دین اسلام نیست، دین آنها دین وکیل است و نباید بگویند جامعه ما اسلامی است. خطابههایی که همه آنها به این مضمون بود داشتند: الا ای جوان! چرا خوابی؟ الا ای پیرمرد! تو در این راه چه کردهای و چه عملی را انجام دادهای؟
توضیح یکشنبه: یادشده شیخ عباس موسوی1 میباشد که در سال 50 به اتهام پخش اعلامیه مضره بازداشت و سپس آزاد گردیده است. آرزو
رهبر عملیات ـ 30 /2 /52
رئیس بخش ـ 30 /2
رئیس اداره: احمدی ـ 31 /2
از پرونده موسوی قوچانی
توضیحات سند:
__
1. شهید حجتالاسلام سیدعباس موسوی قوچانی فرزند میرزاعلى اکبر در سال 1324 ﻫ ش در خانوادهاى مستضعف در شهرستان قوچان چشم به جهان گشود. در ایام کودکی پدرش را از دست داد و مادرش با زحمات طاقت فرسا او را بزرگ کرد. مدتى در قوچان به تحصیل علوم مقدمات اسلامى پرداخت و سپس براى سیراب شدن از سرچشمه علم، روانه حوزه علمیههای مشهد و قم شد. تلاش بىوقفه او در جهت تحقق حکومت اسلامى تا حد زیادى مانع از ادامه تحصیل شد. همراهى او در صحنههاى مبارزات سیاسى و اجتماعى با شخصیتهایى همچون حضرت آیتالله العظمی خامنهاى، استاد واعظ طبسى، شهید هاشمى نژاد و شهید کامیاب، از ابعاد بارز زندگى وی است.
رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهاى درباره این شهید بزرگوار فرموده است: «...ایشان در کلاسهاى درس من شرکت مىکرد و در زمره طلابى بود که در مشهد به آنها «مقدسین» مىگفتند. چند ماه قبل از برگزارى مراسم مسخره جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى، احتیاطاً عدهاى از عناصر و طلاب مبارز را دستگیر کردند. در زندان متوجه شدم که او هم جزو دستگیر شدهها است. سختترین شکنجهها را تحمل مىکرد و از سلول دیگرى که پشت سلولهاى ما قرار داشت، به عنوان قرائت قرآن با صداى بلند به عربى با من حرف مىزد و مىگفت که «مرا به این سلول آوردهاند و در را برویم بستهاند و براى استفاده از دستشویى هم حق بیرون آمدن ندارم». نگهبان به او تذکر مىداد که صدایش را بلند نکند، اما شهید بدون توجه به حرفهاى او، همچنان به ایجاد ارتباط با ما و تشریح اوضاع ادامه مىداد. بالاخره با زحمت زیاد و خام کردن نگهبان او را متقاعد کرد که خاک جلوى سلولها نجس است و نمىتوان در آنجا تیمم کرد و بدین ترتیب لنگان لنگان خود را تا جلوى سلول من کشانید و براى تیمم روى زمین نشست سپس با تظاهر به قرآن خوانى، براحتى شروع به صحبت کرد و از من پرسید که اگر در این حال کشته شوم، آیا شهید هستم یا نه؟ از درون سلول پاسخ دادم که انشاءالله تو کشته نمىشوى و زنده مىمانى ولى بدان که اگر کشته شوى، یقینا شهید هستى، مقاومت کن...»
در اسفند ماه 1353 کتاب ارزشمند «شیوه امامان شیعه» را تألیف کرد و آن را با نام مستعار «سادات حسینى» منتشر ساخت.
بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، مسئولیت بخش اطلاعات و تحقیقات کمیته مرکزى انقلاب اسلامى مشهد را به عهده گرفت. در دوران جنگ تحمیلى عراق عازم جبهههاى نبرد شد و پس از مدتى از ناحیه پا مجروح شد و پس از بهبودى مجدداً به جبهه بازگشت و سرانجام در عملیات فتحالمبین در سحرگاه ششم فروردین 1361 به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
ر.ک: روزنامه خراسان، 9 /1 /1363، ص 3 و 11 /2 /1365، ص 3.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 07 صفحه 401