ایلات و عشایر
متن سند:
د: ایلات و عشایر
یکی از عمدهترین محورهای فعالیت بختیار در عراق ایجاد ارتباط با ایلات و عشایر ایران جهت ایجاد نا آرامی و اغتشاش در ایران بوده است. پیش از بررسی اسناد مربوط به آن لازم است تا مختصری به جایگاه ایلات و عشایر در ساختار سیاسی - اجتماعی ایران پرداخته شود تا علت وجود زمینههای ناآرامی در این مناطق که در طول تاریخ هر از گاهی فرد یا کشوری از این زمینه برای ایجاد آشوب و بلوا بهره مند میشد، روشنتر گردد.
در تاریخ چند صدساله گذشته، ایل نشینان گروههای کوچندهای از مردم بودند که در نقاط مختلف کشور پراکنده و در زمان ضعف دولتهای مرکزی قدرت فراوانی مییافتند. ویژگی خاص زندگی آنان یعنی زندگی در شرایط سخت و کوچ همیشگی موجب بروز خصایص شجاعت و دلیری در آنان گردید و به همین دلیل همواره به عنوان نیروی انتظامی در اختیار افراد یا حکومتهای مختلف بودند از این رو ایلات و عشایر همواره یا به عنوان صاحبان قدرت یا مدعیان قدرت، یا شریک و حامی قدرت یا مخالف حکومت و با انگیزه مقاومت در برابر ظلم و زورگویی و باج خواهی حکومتها ..... در حال جنگ و ستیز با آنان قرار داشتند. آنها خود سرمنشاء تشکیل سلسلههای مختلف حکومت در ایران بودند که آخرین آنها قاجاریان بود بنابراین همواره به عنوان یکی از عناصر اصلی دستگاه قدرت سیاسی تا هنگام ظهور حکومت رضاشاه بودند. مهمترین دلایل اقتدار سیاسی ایلات در طول تاریخ سیاسی ایران تا قرن بیست را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- برخورداری از همبستگی فراوان درون گروهی و اطاعت از سلسله مراتب قدرت درون ایل (بر مبنای شیخیت و قدرت)، روسای ایل مظهر همبستگی و انسجام درونی و تبلور قدرت سیاسی - اجتماعی ایلات بودند.
- برخورداری از توان نظامی و نیروهای ورزیده برای محافظت از جمعیت ایل در مقابل خطرات خارجی و فتوحات جدید. از قرن ۱۹ بسیاری از مورخان به ثبت حوادث و زندگی حتی ادبیات ایلات اقدام کردند. از این رو منابع مختلفی در باب زندگی ایل نشینان، تعداد اقوام و نقش آنان در ساختار سیاسی - اجتماعی - اقتصادی ایران وجود دارد.
مهمترین ایلات در زمان قاجاریان عبارت بودند از قاجاریه، بختیاریها، افشاریها، اکراد، قشقائیان، قراگوزلوها و اعراب ناحیه فارس. این اقوام تا بقدرت رسیدن رضاشاه کم و بیش به حیات خویش ادامه دادند.
تصور وجود عشایر به عنوان جماعتهای تهدید کننده قدرت برای رضاشاه نیز تصوری اساسی بود و منجر به اتخاذ سیاستهای خشن برای قلع و قمع این طوایف شد. مهمترین اقدام وی سلب قدرت سران عشایر و خلع سلاح کردن آنان و سیاست تخت قاپو کردن عشایر طی سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ شمسی بود.۱
در سالهای ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ خانهای بختیاری از حکومت اصفهان، یزد و کرمان معزول شدند در سال بعد از داشتن تفنگچی و یا نیروی شخصی منع گردیدند، سه تن از خانهای بختیاری اعدام میشوند و سپس پستها و عناوین ایلخانی و ایل بیگی لغوشد. ۲ بازداشت بختیاریها، بویراحمدیها و قشقائیها نمونه عملکرد حکومت به جهت هراس از عشایر است.
اقدامات مختلف رضا شاه در خصوص صدور "سجل احوال" و تشکیل نیروی نظامی و سربازگیری اجباری خود تا حد زیادی نیروی عشایر را به نظم و کنترل در آورد.
در دوره محمدرضا این روند تداوم یافت اما به علت ضعف حکومت محمدرضا در سالهای ۲۸-۱۳۲۰ خوانین عشایر که تحت نظر حکومت مرکزی بودند دوباره قدرت را به دست گرفته و به مناطق تحت نفوذ خود بازگشتند، نمونه بارز آن سرکوب ایل بختیاری در اطراف اصفهان توسط تیمور بختیار در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت بود. از کودتای ۲۸ مرداد به بعد شاه کوشید با یک برنامه ریزی متمرکز در زمینههای آموزشی بهداشتی و اسکان اجباری، عشایر مناطق مختلف را به مرحلهای از توسعه شهری برساند. همزمان با این تلاشها، بختیار که در خارج از ایران به عنوان عنصر ناراضی علیه رژیم شاه مشغول فعالیت بود میکوشید تا با ارسال نامههای دوستانه و کمکهای مالی از یک سو برنامههای خود را در نواحی مرزی و داخلی کشور به مرحله اجرا گذارد و بدین وسیله اعتماد آنان را برای انجام فعالیتهای بعدی خود جلب کند. از سوی دیگر اخبار و اطلاعات از اوضاع داخلی ایران کسب نماید و در اصل نامهها کانال ارتباطی وی با ایرانیان داخل بود به همین دلیل بخشی از نامههای ارسالی وی در اصل دستورالعمل انجام کارها و اتخاذ تصمیمات هماهنگ در راستای برنامهها و فعالیتهای وی بوده است.
ساواک مناطق ایل نشین نسبت به فعالیتهای افراد خصوصاً در مناطق مرزی حساس بوده و به شدت نامهها و تردد افراد این مناطق را کنترل میکرد. با بسیاری از افراد ایل در تماس بوده و در نتیجه از مراسلات، ملاقاتها و فعالیتهای بختیار و همکاران و طرفدارانش مطلع بود. در بسیاری از موارد پاسخ نامههای بختیار به هدایت ساواک صورت میگرفت در این بخش اسناد مربوط به ارتباط بختیار با اقوام خود و گروههای ایرانی که عمدتاً از طریق مکاتبه، اعزام پیک و یا ملاقات و مذاکره در خاک عراق صورت میگرفت تنظیم شده است. از آنجا که حجم عظیمی از اسناد مربوط به نامههای ارسالی وی به اقوام و آشنایان، سران ایلات و عشایر و یا صاحبان قدرتهای ملی است، ناگزیر از حذف بسیاری از نامههای عادی و معمولی وی شدیم.
توضیحات سند:
۱- جواد صفی نژاد - عشایر مرکزی ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸ ص ۹۸
۲- عزیز کیاوند. حکومت، سیاست و عشایر. تهران، انتشارات عشایری، ۱۳۶۸، ص ۱۱۳
منبع:
کتاب
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد سوم، بختیار در عراق صفحه 91