تاریخ سند: 16 آبان 1341
موضوع: دیدار از آقای سیدضیاءالدین
متن سند:
شماره: 14044/ س ت تاریخ: 16 /8 /41
موضوع: دیدار از آقای سیدضیاءالدین
ساعت ۱۶ روز دوشنبه 16 /8 /41 در منزل آقای سیدضیاءالدین طباطبایی عدهای حضور داشتند... روزهای دوشنبه بعد از ظهرها روز ملاقات مشارالیه میباشد عدهای از دوستان دائمی و افراد مختلف به تدریج به منزل مشارالیه مراجعه و پس از لحظهای کوتاه توقف و چند کلمه صحبت در گوشی بلافاصله منزل ایشان را ترک میکردند یک سرتیپ جوان در لباس سیویل قد بلند در معیت یک نفر سرهنگ تمام در لباس نظامی وارد شدند و پس از ۵ دقیقه توقف سیویل که بنا به خطاب آقای طباطبایی بود نزد آقای سید ضیاءالدین رفته و چند جمله در گوشی با مشارالیه صحبت کرد و بلافاصله به اتفاق سرهنگ منزل ایشان را ترک گفتند مشخصات آقایان به شرح زیر است- سرتیپ- جوان (به سن در حدود ۴۰ سال) قد بلند- مو مشکی- سفید رنگ- صورت کشیده- بدون سبیل حالت صورت متبسم- سرهنگ تمام- قد متوسط- به سن ۴۲ سال- دارای سبیل- سر طاس- که اغلب به جمعیت نیروی ملی میرود آقای آصف (یکی از قضات دادگستری) وارد شده. آنان کار خصوصی نداشتند و به طور عادی به ملاقات آمده بودند آقای سید ضیاءالدین طبق معمول با اغلب حضار درباره مسائل کشاورزی و دامپروری صحبت میکرد و حتیالمقدور از اظهار نظر درباره مسائل سیاسی امتناع میورزیدند معهذا از خلال اظهاراتش عدم رضایت شدیدی از وضع دهقانان و کشاورزان مشهود بود بنا به دستور آقا نوکرش ۲ عدد چغندر بزرگ را به اطاق آورد آقای سید ضیاء توضیح داد این چغندرها را زارع از طرف قزوین آورده و پس از طی مسافت زیادی در تهران خرواری ۱۵ الی ۲۰ تومان میفروشد ملاحظه میکنید هر یک از چغندرها در حدود ۱۰ الى ۱۲ کیلو است. به این ترتیب کسی دیگر در این مملکت حاضر به زراعت و تولید زراعتی نیست یکی از حضار گویا به نام آقای محمدی که اغلب به منزل آقای ضیاءالدین میآمد توضیحات مفصلی در اطراف اعلامیه اخیر آیتاله خوانساری داد و اشاره به ماجرای مسجد حاج عزیزاله کرده و گفت فعلاً آقای آیتالله خوانساری طرفداران زیادی بین مردم دارد و یکی از کاندیداهائی است که مردم به جای مرحوم آیتاله بروجردی معرفی میکنند مخصوصاً در شهرستانها خیلی نفوذ دارد ولی آیتاله بهبهانی چندان موقعیتی ندارد و مردم اعتمادی به او ندارند یکی دیگر از حضار گفت علت این امر آنست که آیتاله بهبهانی در جریان مصدق مداخله نموده بود آقای محمدی تقاضا نمود آیتاله خوانساری اعلامیه مفصلی داده و یکی از علما در جواب دولت که گفته است که ما تابع سازمان ملل متحد هستیم گفته است که ما قبل از ملل متحد تابع قانون اسلام هستیم و این کارهای دولت منع شرعی دارد وقتی که آقای محمدی در اطراف اطلاعیه آقای خوانساری صحبت میکرد آقای سید ضیاءالدین (عمداً به اتفاقاً) از اتاق بیرون رفت و پس از چند دقیقه به اتاق آمد و از گوینده سئوال کرد بعد از اعلامیه چه شد! حضار همه خندیدند آقای ضیاءالدین سپس از حضار پرسید آقای خوانساری منزلش کجاست؟ آیا در جنوب شهر نیست حضار گفتند نخیر- سید ضیاءالدین دو مرتبه ادامه داد من یک بار ایشان را در مریضخانه دیدم قدش کوتاه نیست؟ حضار گفتند بلی- آیا منزلش همان جا نیست که سابق سفارت شوروی بود؟ (منظور بازرگانی شوروی) حضار گفتند آری در پامنار است.
در این وقت آقای آشتیانی در مورد سخنرانی علم نخستوزیر از رادیو صحبت کرد و گفت دولت تصمیم گرفته است و سخنرانی ایشان علیه مالکین، سید ضیاءالدین گفت اخیراً قسمتی از نطق ایشان برای مالکین بود و به نفع آنها بود. آقای آشتیانی افزود کاری که دکتر ارسنجانی کرده در همه دهات ایران تأثیر میکند زیرا قریهای ۸ قراء اطراف آن تقسیم شده دهاتیان آن از دهقانان قراء اطراف تأمین میجویند در واقع کاری که کرده دیگر برگشت ندارد حالا با ژاندارم هم نمیتوان مالک را به ده برگردانیم.
سپس صحبت در اطراف گرانی خوار و بار شد آقای آصف توضیح داد که حتی تولید کنندگان آذربایجانی حاضرند میوه جات سردرختی را در محل به کنار درخت بریزند تا کوت [کود] شود و به تهران نیاورند زیرا میدانند از آن پولی به تولید کننده دست اول نمیدهند و مانع از این میشوند که زارعین خودشان محصول خود را در میدان بفروشند آقای سید ضیاءالدین تأیید کردند که طیب روزانه در میدان قریب ۲۰۰۰ ظرف چلو به نوچههای خود میدهد و نوچههای طیب آخرین سیستم اتومبیل را سوارند و اغلب مشتریان کابارههای تهران از قبیل میامی و شکوفه نو میباشند و پولهای گزافی از درآمد باد آورده خرج میکنند سپس ضیاءالدین به بحث خود درباره دامپروری ادامه داد. در ساعت ۱۹۰۰ عدهای از حاضرین منزل وی را ترک نمودند.
منبع:
کتاب
سیدضیاءالدین طباطبایی صفحه 254

