صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 19 دی 1343


متن سند:

شنبه 6 رمضان 821 بسمه تعالی شأنه قربان همگی رفته امید است که مزاج مبارک مادرم از هر گزندی مصون و محفوظ باشد قربانت واقعا فکر شما مرا ناراحت نموده خصوصا وقتی همان روز که خدمت رسیدم شما را چقدر ناراحت یافتم جز صبر چاره ای نداریم ولی هیچ جای نگرانی برای حال غلامت نیست آقا هم حالشان بحمداله خوب است با نهایت احترام2 به سازمان3 قم رفتم و از آنجا بلافاصله به سازمان تهران و بعد از صرف غذا و خواندن نماز و استراحت و خوابیدن مأمور مرا با صدای بلند بیدار کرد برای ساعت قریب به چهار بعدازظهر از سازمان طهران به باشگاه نخست وزیری رفتیم چه جایی که فقط فکر می کنم همان یک بار دیگر بیشتر نصیب من نباشد این محل جای پذیرایی میهمانان سازمان است و من هم که میهمان4 بودم به آنجا رفتم و گویا که آقا هم در آن قصه یک ناهار آنجا صرف کردند و ایشان هم در ذهن خودشان چنین5 است بالجمله بعد از کوتاه کردن مطالب شب را با نهایت احترام در آن محل استراحت کرده و شام بسیار خوبی صرف نموده و با تلفن تماس با بعضی از دوستان برای پیدا کردن کتاب و خاله بدرالسادات گرفته و روی هم رفته مقداری زیاد اثاثیه و بار برای من جمع شد و برای ساعت چهار بعد از نیم شب از آنجا به طرف مهرآباد حرکت کرده و آقای سید محمد تهرانی6 آنجا بودند و تسبیح ایشان پیش من است و او نمی داند و بعد از چند دقیقه خانم بدرالسادات و آقای مستوفی7 و پسران آقای کشاورز هم جمع شدند قریب ساعت پنج بود که خداحافظی کردم و مبلغ یکصد تومان از خانم بدرالسادات گرفتم که به ایشان خواهید پرداخت8 ضمنا عرض می کنم که حساب آقای طهماسبی که قریب به 400 تومان می باشد و حساب داروخانه پاستور که چیزی مختصر است و حمام ارم که آن هم چیزی مختصر است بفرمایید که لطف کنند.
بالجمله برای ساعت پنج و نیم حرکت کردیم و با بهترین طیاره به طرف اسلامبول آمده تا حدود اوایل آفتاب که قریب سه ساعت و ربع ساعت می باشد به اسلامبول رسیدیم و به مجرد ورود شخصی از محترمین محل جلو آمد خود را معرفی کرد و برای من بلیط طیاره گرفت و از آنجا به بورسا9 با طیاره که همه اش از روی آب حرکت می کند رفتم و به مجرد پیاده شدن شخصی از محترمین10 محل جلو آمد و با ماشین مرا خدمت آقا آورد و الساعۀ خدمت ایشان نشسته ام و دیگر ملالی ندارم مادر عزیز بچه های ما را البته به بهترین وجه می دانم اداره خواهید کرد دیگر محتاج به سفارش نیست پول هر وقت که خواستند به ایشان می دهید منزل11 هم هر طور که خودشان خواستند البته خواهند زندگی کرد آقای اخوی بزرگ خانه است باید این امور را ملاحظه کند و حسین را مواظبت نماید صغری12 را راضی نگهدارید مختصری طلبکار است به او بدهید خدمت دوستان همگی سلام مرا برسانید بالاخص آقایان دامادها و همشیره ها را می بوسم امید است که حالشان بهتر شود ملالی نیست جز دروی شما.
قربانت مصطفی

توضیحات سند:

1ـ مطابق با 19 دی ماه 1343.
شهید مصطفی خمینی پنج روز پس از تبعید به ترکیه و اقامت نزد حضرت امام (ره) این نامه را برای اطلاع به والده خود و رفع نگرانی های ایشان و خانواده، نگاشته و ارسال نموده است.
همراه این نامه یک نامه هم خطاب به همسر گرامی خودشان ارسال کرده اند که چون با این نامه ضمیمه بوده است صدور آن بدون تاریخ است.
(ص 2 همین سند) حضرت امام (ره) و شهید مصطفی خمینی در دوران تبعید در ترکیه، تحت مراقبت و کنترل دائمی مأمورین سازمان امنیت ترکیه به سر می بردند و در واقع علاوه بر تبعید، محبوس و در حصر کامل به سر می بردند و چون نامه های حضرت امام (ره) و شهید مصطفی خمینی نیز از طریق سازمان امنیت ترکیه و ساواک به ایران ارسال می گردید، یک نسخه کپی از آنها در بایگانی ساواک موجود است.
ضمنا بنا به شواهد و محتوای سند شماره 89 ظاهرا ساواک این دو نامه را به مخاطبین خود تحویل نداده و نزد خود نگهداری کرده است.
2ـ چون شهید مصطفی خمینی این نامه را بیشتر برای رفع نگرانی و ناراحتی والده مکرمه خود نوشته، تلاش کرده است به هر شکل ممکن ماجرای بازداشت و تبعید و شرایط اقامت در ترکیه را طبیعی و راحت جلوه دهد.
تأکید بر نهایت احترام، برخورد به صورت میهمان و پذیرایی در فاصله بازداشت تا تبعید که در سطور بعد به چشم می خورد از این زاویه قابل توجیه است.
ضمن آن که در واقع هم پس از انتقال ایشان به تهران، ظاهرا مقامات ساواک تلاش داشته اند برخوردها محترمانه باشد.
3ـ مقصود، ساواک یا سازمان اطلاعات و امنیت کشور می باشد.
در سطور بعد هم هر جا «سازمان» ذکر شده منظور همین است.
4ـ کنایه و طنز مستتر در این جمله قابل اشاره است که شهید مصطفی خمینی از بازداشت خود با تعبیر «میهمان ساواک بودن» یاد می کند.
5ـ روز پانزده خرداد 1342، حضرت امام خمینی (ره) پس از بازداشت و انتقال به تهران، از ساعت پنج صبح تا غروب آن روز در باشگاه افسران بازداشت بوده و سپس به زندان قصر منتقل شدند.
(بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، جلد اول، ص 473) احتمالاً منظور از باشگاه افسران همان باشگاه نخست وزیری مذکور می باشد.
6ـ احتمالاً حجت الاسلام سیدمحمد تهرانی علمای تهران و نزدیکان مرحوم آیت الله خوانساری.
(ر.ک: نهضت امام خمینی، جلد 2، ص 23) 7ـ پسر عمه شهید حاج سیدمصطفی خمینی.
8ـ نحوه بازداشت و تعجیل ساواک برای انتقال سریع شهید مصطفی خمینی به تهران، موجب شده بود که وی حتی فرصت تهیه مقداری پول برای هزینه سفر اجباری نیز نداشته باشد.
9ـ پس از تغییر و تبدیل های پیاپی محل اقامت حضرت امام خمینی (ره)، در تاریخ 21 آبان 1343 ایشان را به شهر بورسا واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا (پایتخت ترکیه) نزدیک دریای مرمره، منتقل نموده و تا پایان اقامت در ترکیه، در این شهر به سر بردند.
(نهضت امام خمینی، جلد2، ص 6) 10ـ منظور نماینده سازمان امنیت ترکیه است که از طرف ساواک ایران مأمور مراقبت و انتقال شهید مصطفی خمینی به محل اقامت حضرت امام (ره) بوده است.
11ـ منظور شهید مصطفی خمینی، همسرشان است.
12ـ خادم منزل شهید مصطفی خمینی که در امور منزل به همسر ایشان کمک می کرد.

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 127

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.