تاریخ سند: 11 خرداد 1342
موضوع: درباره آقای قمی
متن سند:
تاریخ:11 /3 /1342
موضوع: درباره آقای قمی
در ساعت 8:30 بعدازظهر آقای قمی در منزل خودشان منبر بودند و چنین اظهار میداشت: ما کشور مسلمان بایستی شاه مسلمان و وکیل [و] حاکم مسلمان داشته باشیم. با این حکومت فعلی مشاهده میشود که دستوراتی برعلیه قوانین اسلام از کشورهای خارج برای از بین بردن دین، مجالسی تشکیل منجمله جریان سپاه دانش1 گفته شد که این بیدینها را در تمام دهات پراکنده میکند و آنها هم مردم را به بیدینی دعوت مینمایند. جای دیگر چنین گفت: اگر خواسته باشند عدهای به مکه روند از گوشه و کنار صداها بلند میشود و جلوگیری میکنند، ولی برای عدهای خارج از دین فوری وسیله مسافرت آنها تهیه میشود2 و در ضمن این گفتار، از گوشه و کنار تلفناً با من تماس میگیرند، کشته شدن در راه دین و پشتیبانی خود را اعلان میدارند، منجمله عدهای از افسران ارتش این پیشنهاد را کردهاند.
توضیحات سند:
1. اصل ششم انقلاب سفید یا انقلاب شاه و مردم، سپاه دانش بود که در سال 1341 خورشیدی بنیان و در سال 1342 کار خود را آغاز کرد. آموزگاران سپاه دانش که از دانشآموختگان دوره کامل متوسطه تشکیل میشدند، یک دوره چهارماهه را در مرکزهای آموزشی ارتش میگذراندند و با درجه گروهبانی برای خدمت در سپاه دانش به وزارت آموزشوپرورش میرفتند. تا سال 1357، بیستوهشت دوره از پسران و هجده دوره از دختران در سپاه دانش خدمت کردند که تعداد این افراد به بیش از یکصد هزار نفر رسید و بسیاری از آنان پس از پایان دوره سپاهیگری به استخدام وزارت آموزشوپرورش درآمدند.
با آنکه اصل سپاه دانش، امر بسیار مهم و مثبتی بود و در گسترش سواد مردم در روستاها و مناطق دورافتاده تا حدی مؤثر واقع شد، ولی ازآنجاکه همانند سایر اصول لوایح ششگانه از سوی آمریکاییها و باهدف تضعیف مراکز آموزشی دینی، که آموزش در روستاها عمدتاً آموزش دینی بود، و تقویت خواستههای رژیم القا میشد، این اصل نیز در کنار سایر اصول آن لایحه از سوی رجال و مراکز مذهبی زیر سؤال برده شد. ازجمله این افراد امام خمینی (ره) بود که انتقادات تندی به این موضوع ابراز داشت و از مخالفین جدی آن محسوب میشد. ایشان در اعتراض به اعزام دختران به مناطق دورافتاده و بردن آنان به پادگانهای نظامی به بهانه آموزش آنان و مشکلات اخلاقی که برایشان ایجاد میشد، در تاریخ 12 /2 /1342 فرمودهاند: «دخترها را به سپاه دانش دعوت یا تشویق مىکنند و خودشان تصریح مىکنند که باید قبلاً به سربازى بروند؛ و چون مواجه با نفرت عمومى مىشوند، به انکار برمىخیزند و در مطبوعات تصریح مىشود که تصویبنامه سربازى دخترها در دست تنظیم است؛ با این وصف آن را انکار مىکنند و به تشبثات مضحک دست مىزنند. دستگاه جبار گمان کرده با زمزمه تساوى حقوق مىتواند راهى براى پیشرفت مقاصد شوم خود، که آن ضربه نهایى به اسلام است، باز کند. نمىداند که در آن صورت مواجه با چه عکسالعملى خواهد شد. دستگاه جبار که براى احدى از افراد ملت آزادى قائل نیست و سالهاست سلب آزادى از ملت را وسیله مقاصد خود قرار داده، گمان کرده به اسم آزادى بانوان مىتواند ملت مسلمان را اغفال کند تا مقاصد شوم اسرائیل را اجرا کند». (صحیفه امام، ج1، ص 200) و در جایی دیگر چنین فرمودهاند: « ... که سپاه دانش، سپاه کذا، سپاه، ... آخر چهکارى اینها مىکنند، جز اینکه بروند براى شما مداحى بکنند و شاه را ترویج بکنند؟» و نیز در قسمتی از پیامی که به زائران بیتالله الحرام در سال 1349 دادهاند، آمده است: «با اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و دیگر اسامى فریبنده، مقاصد شوم استعمار، همزمان با اشاعه فحشا، در اعماق قصبات و دهات در جریان است. مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بیشتر ادامه دارد و مىخواهند ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقبمانده نگهدارند. با ادعاى اسلام و تظاهر به مسلمانى کمر به نابودى اسلام بسته و احکام مقدسه قرآن را یکى پس از دیگرى محو و نابود مىکنند». (صحیفه امام، ج2، ص 325)
2. اشاره به فراهم کردن تسهیلات و کمک به بهائیان از سوی رژیم طاغوت برای مسافرت به لندن و شرکت در گردهمایی یهودیان جهان دارد. جهت اطلاع بیشتر به توضیحات گزارش 240 ـ 11 /3 /42 در همین مجموعه مراجعه فرمایید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 02 صفحه 155