صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: بحث و مذاکره

تاریخ سند: 5 دی 1349


موضوع: بحث و مذاکره


متن سند:

از: 8 ﻫ تاریخ:5 /10 /1349
به: 316 شماره: 16756 /8 ﻫ
موضوع: بحث و مذاکره

مهدی گلستانه طلبه مدرسه معصومیه در جمع عده‌ای از طلاب و روحانیون از آیت‌اله شیخ علی اصغر صالحی سئوال می‌نماید نظر شما راجع به توطئه‌ای که از جانب بختیار1 و دولت عراق برای ترور و ایجاد وحشت در ایران به وجود آمده بود چیست؟ و شنیدم که فرزند آیت‌اله خمینی و عده‌ای از روحانیون طراز اول نیز در این میان شرکت داشته‌اند.2 آیت‌اله صالحی ضمن مکثی که می‌نماید اظهار می‌دارد من از این بابت اطلاع دقیقی ندارم ولی چیزهایی از این و آن شنیده‌ام مسلماً چیزی بوده که حالا مجبور به افشای آن شده‌اند در این میان و در غیاب صالحی شیخ حسین ثمره هاشمی، شیخ عباس فقیه، سید ابوتراب ثمره هاشمی به بحث و مذاکره پرداخته و سرانجام کلیه اظهارات مقام امنیتی3 را ساختگی دانسته و اضافه می‌شود که چون از سراسر کشور (همان طور که خود مقام امنیتی می‌گفت) صدای هرج و مرج و نارضائی مردم برخواسته این نقشه‌ها را چیده‌اند که دستگاه سازمان امنیت را به رخ مردم کشیده و آنان که نظر فعالیت دارند بترسانند.
نظریه شنبه ـ عده‌ای قلیل از طلاب افراطی سعی دارند به طرق مختلف اظهارات مقامات امنیتی را تخطئه دانسته و نیز همه جا اظهار می‌دارند چون کلیه دستگاه‌های تبلیغاتی (رادیو، تلویزیون و مطبوعات) در اختیار دولت است با دسیسه سازی‌های قبلی چنین برنامه ای را به وجود آورده‌اند.
نظریه سه شنبه ـ اظهارات مقامات امنیتی کشور در بین اکثریت طبقات مختلف استان کرمان حسن اثر گذاشته و همه جا نام ساواک روی زبان‌ها افتاده و اقدامات آن را به دیده‌ای روشن می‌نگرند حال تعداد قلیلی افراد معلول4 و سابقه‌دار که به نحوی از انحاء، دارای افکار تخریبی هستند این قبیل اقدامات ساواک را دسیسه دانسته و نیز آن را تخطئه می‌نمایند که باید اذعان داشت تعدادشان بسیار اندک و ناچیز است. رهبر
فیش به نام مهدی گلستانی بررسی و ارائه شود. 13 /10 /49
بهره برداری شد. 16 /10 /49
161125

توضیحات سند:

1. تیمور بختیار در سال ۱۲۹۳ ش در یکی از ایالات بزرگ بختیاری چشم به جهان گشود. پدرش فتحعلی‌خان بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفر قلی‌خان بختیاری بود. بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاهپور بختیار برای ادامه‌ی تحصیلات به بیروت رفت.
بعد از پایان تحصیلات مقدماتی یک سال دوره‌ی مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه‌ی نظامی (سن سیرو) به فرانسه رفت. در سال بعد این مدرسه را با درجه‌ی ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله‌ی جمشیدآباد تهران مشغول به کار شد. تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامه‌ی خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل شد و سپس در سال ۱۳۱۲ با درجه‌ی سروانی به تهران بازگشت. در دوران جنگ جهانی دوم حوادث مربوط به فرقه‌ی آذربایجان از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی فرقه مبارزه کرد و به طور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی علیه حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه‌ی خمسه زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد. تیمور به خاطر اقداماتش به درجه‌ی سرهنگی و اخذ نشان نایل شد، سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه جنگ رفت و در سال ۱۳۲۹ با احراز شاگرد اولی وکسب نشان درجه‌ی اول دانش به سمت رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی سرتیپ حسین منوچهری ( بهرام آریانا) مشغول کار شد. به دنبال غائله‌ی ابوالقاسم خان بختیاری -عموی تیمور بختیار -از خوانین بانفوذ ایلات که موفق شده بود در سال 1331 تیپ اعزامی را خلع سلاح کند و هرازگاهی علیه حکومت می‌آشوبید، دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر وقت سرهنگ بختیار را مأمور سرکوب غائله‌ی ابوالقاسم‌خان کرد. وی این مأموریت را با موفقیت به انجام رسانید و به فرماندهی یکی از تیپ‌های تهران رسید ولی با تصمیم دکتر مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در پادگان‌ها، سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد. در جریان کودتای ۲۸ مرداد سال 1332 تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران شد. در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و از تاریخ سوم مهرماه ۱۳۳۵ به عنوان معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت کرد. بختیار در دوران فرمانداری نظامی و ریاست ساواک از هیچ جنایتی فروگذاری نمی‌کرد. در سال ۱۳3۸ به درجه‌ی سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین1340 از کار برکنار و در اول مهرماه 1340 بازنشسته شد و در ششم بهمن ماه سال 1340 ایران را ترک کرد.
بختیار پس از ترک ایران اقداماتی را علیه شاه آغازکرد به همین جهت شاه در سال 1346 طی حکمی به کلیه ادارات تابعه‌ی سازمان اطلاعات و امنیت، دستور بازداشت او و همسرش در صورت مراجعت به کشور صادر و بلافاصله حکم مصادره اموال و دارایی‌های وی از سوی ادار‌ه‌ی دادرسی نیروهای مسلح ارتش صادر شد.
بختیار در دوران اقامت خود در سوئیس ـ ژنو ـ اقدامات خود، علیه شاه را شدت بخشید و در فروردین ماه 1347 به لبنان رفت و در فرودگاه بیروت به اتهام حمل اسلحه دستگیر شد و این فرصتی فراهم آورد تا دولت ایران از دولت لبنان تقاضای استرداد وی را بنماید که بی‌نتیجه ماند و منجر به قطع روابط دولتین شد و بختیار مجبور به ترک لبنان گردید. بختیار پس از سپری کردن دوران بحرانی در لبنان با گذرنامه‌ای عراقی به آن کشور رفت و با استقرار در بغداد تلاش کرد تا شاید سازمان‌های دانشجویی فعال در اروپا را به سوی خود جلب کند، اما نه تنها در این امر موفقیت کسب نکرد بلکه این سازمان‌ها بختیار را آماج حملات خود قرار دادند بختیار در دوران اقامت در عراق به لطایف‌الحیل تلاش کرد تا به امام خمینی(ره) نزدیک شود، ولی امام (ره) با شناخت عمیقی که از ماهیت بختیار داشتند هیچگاه به وی روی خوش نشان ندادند و حتی به نمایندگان کنفدراسیون فرمودند: «... اگر قرار باشد روزی بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد وظیفه‌ی مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری کنند.»
بختیار در این ایام برای کسب قدرت به آب و آتش می‌زد، غافل از آنکه ساواک کلیه‌ی فعالیت‌ها و مکاتبات او با سران ایلات را تحت کنترل دارد. تیمور بختیار به موازات این قبیل فعالیت‌ها علیه شاه با گروه‌های مسلح مستقر در خاک عراق نیز روابطی برقرار کرد. از این رو ساواک مصمم شد تا وی را حذف کند. بر این اساس با سود جستن از نفوذی‌‌های خود که از نزدیکان بختیار بودند، او را به بهانه‌ی شکار در 16 مرداد 1349 به منطقه دیاله برده و به قتل رساندند.
2. براساس اسناد و مدارک هیچ ارتباطی میان حاج آقا مصطفی با تیمور بختیار وجود نداشته است.
3. مقام امنیتی لقب پرویز ثابتی است.
4. احتمالاً منظور معلوم‌الحال است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 2 صفحه 167


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.