تاریخ سند: 26 مهر 1357
مکالمات سوژه از ساعت 0700 چهارشنبه 26/7/57 تا ساعت 0700 پنجشنبه 27/7/57
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 0700 چهارشنبه 26 /7 /57 تا ساعت 0700 پنجشنبه 27 /7 /57
شخصی به نام صادقی از تهران تماس گرفت و راجع به امام موسی صدر صحبت کردند.
صدوقی: اطمینان دارم که هنوز ایشان در لیبی هستن و حالشان هم خوب است1.
صادقی: ممکن است که شما با آقایان روحانیت صحبت کنید و یک روزی را به نام ایشان، بدون اینکه البته تعطیل و یا اعتصابی باشد، فقط به نام ایشان مساجد دعا کنند که خبر به بیرون درز کند؛ چون مدتی است باز مردم ساکت نشستهاند و این سکوت خوب نیست و باید همیشه صحبت از ایشان همه جا باشد و حتی اگر ممکن است، دوباره تلگرافاتی زده بشود.
صدوقی: خوب است، من حرفی ندارم و حتی گویا روابط ایران با لیبی هم دارد خوب میشود و اگر اینطور بشود، از طرف خود ایران اقدام شود خیلی بهتر است. 26 /7 /57
صحبتهای طرفین فقط در این زمینه بوده است.
*****
نجفی داماد سوژه، رئیس بانک رهنی، با محمدعلی صدوقی تماس گرفت و گفت: خلاصه اصل جریان کرمان چی بوده است، شما که رفته بودید؟
محمدعلی: یک عده کولی را دولت جمعآوری کرده بود و انداخته بود به جان مردم، که نشان دهد خود مردم هستن و دولت دخالتی ندارد. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام فاضل2 از قم تماس گرفت و جریان کرمان را پرسید و سوژه هم جریان کرمان را برای ایشان شرح داد.
فاضل: تعداد مقتولین چقدر بوده است؟
صدوقی: حداقل در حدود 12 نفر، که همگی هم به وسیله ضربات چوب کشته شدهاند؛ فقط مجروحین توسط تیر مجروح شدهاند و حتی روحانیان را هم زدهاند و چادر از سر زنها برداشتهاند و خلاصه به هیچ چیز و به هیچکس رحم نکردهاند؛ حتی تمام مغازهها را با کمک مأمورین غارت کردند و بعد به آتش کشیده شد.
سپس فاضل راجع به یزد پرسید.
صدوقی: مجلس خیلی خوبی داشتیم و جمعیت خدا میداند. آقای مناقب هم بیداد کرد آن روز.
سپس فاضل از حال خمینی پرسید.
صدوقی: خوب است و نوار سخنرانی ایشان هم به یزد رسیده است، که خیلی مفصل میباشد. هرچه زودتر جریان کرمان را به آقایان قم عرض کنید.
*****
شخصی به نام خشنود از کرمان تماس گرفت.
مخاطب: منزل نیستن.
خشنود: به ایشان عرض کنید که در کرمان روزنامههای کیهان و اطلاعات را توقیف کردهاند، اگر میشود تعدادی از یزد بفرستند کرمان.
*****
ربانی با سوژه تماس گرفت.
صدوقی: کار بسیار خوبی بود که رفتید کرمان؛ چون تفقدی شد از آنها و قدری دلگرمی به وجود آمده است.
*****
شخصی به نام متین3 از بندرعباس تماس گرفت و گفت: کشتههای میناب به 6 نفر رسیده است که یک خانمی هم جزوشان بوده است؛ روی هم 56 تیر در کردهاند که هم ژاندارمری و هم شهربانی بوده است، به طوری که تظاهرات هم خیلی آرام بوده است و شعارهای مناسبی هم میدادند، نمیدانم چرا مأمورین حمله کردهاند.
صدوقی: گویا اینها دوست دارند مردم را بکشند و شاید خوششان میآید.
متین: در تعطیلی روز دوشنبه بندرعباس، سنّیها هم خیلی تشریک مساعی کردهاند و ما هم از بزرگان آنها تشکر کردهایم؛ حالا گویا مفتی اعظم آنها به نام محمود حلیم فوت کرده است، آیا ما برایشان مجلسی بگذاریم، ایرادی دارد؟
صدوقی: خیر، ایرادی نیست و از جانب من هم از آنها تشکر کنید. سپس خداحافظی کردند.
*****
[عباس] پورمحمدی از کرمان تماس گرفت و گفت: تعداد کشته شدههای کرمان حداقل چهل نفر میشوند.
توضیحات سند:
1. نماینده ساواک در لیبی، طی گزارشی به شماره 1101 /213- 6 /8 /57 نوشت: « یاسر عرفات در سفر اخیر خود به لیبی مسئله ناپدید شدن موسی صدر را با سرهنگ قذافی در میان گذارده ولی از قرار معلوم رهبر لیبی با خشونت به وی پاسخ داده؛ در اعلامیههای لیبی تصریح شده که نامبرده با همراهان خود تریپولی را به مقصد رم ترک نموده و بنابراین بهتر است این سؤال را از مقامات مسئول ایتالیا بنمائید.» یاران امام به روایت اسناد ساواک . کتاب هفدهم . ج 3 .ص 564
همانگونه که در زندگینامه ایشان آمده است، امام موسی صدر به صورت اسرارآمیزی در روز نهم شهریور 1357 در حالی که میخواست لیبی را به مقصد لبنان ترک گوید، با دو تن از همراهانش ناپدید شد.
2. آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی، فرزند آیتالله فاضل موحدی لنکرانی در سال 1310 ﻫ ش در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پدرش از مهاجرین قفقاز و منسوب به شهر لنکران بود که بعد از هجرت به ایران، تحصیلات دینی خود را در حوزههای علمیهی اردبیل، زنجان، مشهد و قم به پایان رسانده و در نهایت در حوزهی علمیهی قم به تدریس علوم دینی اهتمام کرده بود. محمدفاضل تحصیلات خودرا در زادگاهش آغاز کرد و پس از پایان دوران ابتدائی، به تحصیل علوم دینی پرداخت. در مدرسهی فیضیه قم، دروس مقدماتی علوم حوزوی را فراگرفت و سپس به فراگیری دروس سطح پرداخت. کفایه را از محضر عبدالجواد جبل عاملی آموخت و سطوح و لمعه را نزد آیتالله منتظری فراگرفت. شرح لمعه را از شیخ اسدالله نورالهی آموخت و رسائل و مکاسب را نزد پدرش و آیات: سلطانی، جبل عاملی و مطهری فراگرفت. سپس به فراگیری خارج فقه و اصول پرداخت. ابتدا از محضر آیتالله میرزامحمد مجاهدی کسب فیض کرد و سپس مدت یازده سال در محضر درس آیتالله العظمی بروجردی حاضر شده، دروس فقه و اصول ایشان را تقریر کرد. پس از آن در درس خارج فقه امام خمینی(ره) شرکت کرد و مدت نه سال به بهره گیری از محضر معظم له پرداخت. دروس فلسفه از جمله شرح منظومهی ملاهادی و اسفار ملاصدرا را هم از علامه طباطبایی فراگرفت.
آیتالله محمدفاضل لنکرانی مبارزات سیاسی خود را همزمان با آغاز نهضت اسلامی امام خمینی(ره) آغاز کرد که در اثر آن، به بندرلنگه تبعید شد و مدت چهار ماه در آن شهر به سر برد. پس از آن، محل تبعید وی به شهر یزد تغییر یافت. در یزد، همراه با آیتالله صدوقی به طور مخفیانه با مردم دیدارهایی داشته و با ایراد بیانات افشاگرانه علیه رژیم پهلوی، به ویژه بعد از شهادت حاج آقامصطفی خمینی، همراه با اساتید حوزهی علمیهی قم، نامهی تسلیتی را به محضر رهبر نهضت اسلامی، امام خمینی(ره)، فرستاد. وی از روحانیونی بود که اعلامیهی معروف خلع شاه از سلطنت را، امضاء کرد. آیتالله فاضل بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره از نظام اسلامی حمایت و پشتیبانی میکرد و فعالانه در صحنه بود. در اولین دورهی انتخابات مجلس خبرگان رهبری، از طرف مردم استان مرکزی به نمایندگی آن مجلس برگزیده شد. و سپس به تدریس در حوزهی علمیهی قم پرداخت. وی که از مراجع عظام تقلید بود، در خرداد 1386 بعد از یک بیماری طولانی درگذشت و پیکرش در صحن حضرت معصومه(س به خاک سپرده شد. از ایشان آثار زیادی در زمینههای مختلف علوم اسلامی به چاپ رسیده است که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. نهایت التقریب(تقریر درس خارج آیتالله العظمی بروجردی) 2. تفسیرالشریعه فی شرح تحریرالوسیله 3. مدخل التفسیر 4. حاشیه بر عروۀالوثقی 5. حاشیه بر الطهارۀ مصباح الفقیه محقق همدانی 6. شرع فروع الاجهاد و الاجتهاد عروه الوثقی 7. کتاب الصوم 8. کتاب القضاء
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله العظمی محمد فاضل لنکرانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1393
3. حجتالاسلام حاج شیخ عباس گرجی زاده، معروف به متین، فرزند غلامعباس در سال 1328ش در قریه شمیل بندرعباس به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی تا سیکل اول، به آموختن علوم حوزوی روی آورد و در سال 1347ش راهی قم شد و در مدارس آیتالله نجفی(ره) و حقانی ادامه تحصیل داد؛ در این بین به مدت یک سال نیز به یزد آمد و در مدرسۀ قلعه کهنه ساکن شد و دوباره به مدرسه حقانی بازگشت.
ایشان که در جریان مبارزات روحانیت قرار داشت، در اسفندماه سال 1352 به علت داشتن تعدادی از کتب ممنوعه در حجرهی خود، دستگیر و زندانی شد. شرایط زندانی به گونهای بود که ایشان مجبور به نرمش در مقابل نیروهای امنیتی رژیم شاه شد و 20 شهریور سال 1353 از زندان آزاد شد. پس از آن به بندرعباس رفت و درحالی که امامت جماعت یکی از مساجد شهر را به عهده داشت، با نام متین، در مسجد کوفهی شهر بندرعباس، اقدام به برپائی جلسات مخفی نمود. به همین علت در آذرماه سال 1354 به ساواک احضار و تحت فشار قرار گرفت. این مسئله موجب گردید تا دوباره راهی یزد شود، ولی این پایان ماجرا نبود و در یزد نیز با ساواک احضار شد و از هر نوع همکاری با آنها سر باز زد.
او که در جریان 15 خرداد ماه سال 1354 شرکت کرده بود، در سال 1356، دوباره به بندرعباس بازگشت و فعالیتهای خود را از سر گرفت. با اوجگیری انقلاب اسلامی، مسجد ایشان یکی از کانونهای اصلی مبارزه و پخش اعلامیه بود و در همین راستا برادرش، به نام صادق گرجی، در اردیبهشت ماه سال 1357، در حین پخش اعلامیه در سانحهای از دنیا رفت و همین مسئله، فرصتی شد تا بسیاری از حرکتهای مردمی در شهر سازماندهی گردد.
ایشان که از سال 1354 درصدد راه اندازی یک کتابفروشی مذهبی در شهر بود، در نهایت در سال 1356، کتابفروشی ساحل کتاب را که مرکز پخش کتب مذهبی و انقلابی بود راه اندازی کرد.
حجتالاسلام شیخ عباس متین، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مشاغل و مناصب مختلفی به خدمت مشغول شد که از آن جمله است: نمایندگی مجلس شورای اسلامی . مدرسه عالی شهید مطهری واحد شهر کرد . نهاد نمایندگی رهبری دانشگاه شهرکرد . نهاد نمایندگی رهبری دانشگاه یزد . اخذ مجوز تأسیس موسسه آموزش عالی آزاد غیردولتی . مسئول نهاد دانشگاه آزاد هرمزگان . پرونده انفرادی
***
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد دوم - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 67