تاریخ سند: 22 شهریور 1336
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
متن سند:
با کمال ادب بعرض عالی می رساند : اینجانبان پاسبانان مرکز از ظلم و ستم
تیمسار علوی مقدم خسته شده ایم و از پرونده سازیهای اغلب افسران به ستوه
آمده ایم از یک طرف نداری و بیچارگی از طرف دیگر خجالت زن و بچه از طرف
دیگر فشار زندگی و صاحب منزل دیگر این چه بیچارگی است چرا اینقدر به ماها
ظلم می کنند و تهمتهای
ناروا به ماها می زنند آیا جز
زحمت شبانه روزی و
بی خوابی چیز دیگر از ما
طلبکار هستند مثلاً در چند
روز قبل نخست وزیر دو نفر
موتور سوار بنام حیدری و
حجازی از شهربانی
خواسته فورا رئیس
شهربانی آنها را به برازجان
تبعید کرده اگر تیمسار
ریاست شهربانی با
نخست وزیری اختلافی
دارند زن و بچه آنها گناهی
ندارند در صورتی که اگر از
تیمسار سؤال شود که اینها
چه گناهی دارند فورا یا می گوید توده [توده ای ]هستند یا می گوید دزدی کرده اند
و از طرف دیگر اینقدر ماها را اذیت می کنند اغلب رفقای ما خودکشی کردند و
آنوقت شهرت دادند که اینها دیوانه بودند و در اثر دیوانگی خودکشی کردند اگر
اینها دیوانه بودند چرا شهربانی به آنها اسلحه می داد پس چرا این دیوانه ها بعد از
خودکشی دیوانه شدند اینها دیوانه نبودند فشار زور بی حد آنها را چون دادرس
نداشتند وادار به خودکشی کرده و هیچ یک از ما قدرت دفاع از حق خود نداریم
هر کدام بخواهیم در مقابل ظلم و ستم آنها اعتراض کنیم فورا یک وصله به ما
می بندند و ما را به سیاه چاه[چال] پرتاب می کنند و دیگر طاقت از ما سلب شده و هر چه بخود وعده امروز
و فردا دادیم روزگار ما بدتر می شود به قول خیام [:]با بط می گفت ماهی در تب و تاب.
باشد که بجوی رفته
باز آید آب.
بط گفت که چون من و تو گشتیم کباب.
دنیا پس مرگ ما چه دریاچه سراب ...
ما تعجب می کنیم علت اینکه وزارت کشور و نخست وزیری چرا رسیدگی به این وضع دلخراش ما
نمی کنند آیا آنها هم مثل اغلب اشخاص رودربایستی دارند علت را ندانسته تقاضای رسیدگی فوری
داریم.
با تقدیم شایسته ترین احترامات فائقه از طرف پاسبان مرکز
رونوشت سازمان امنیت کشور
25 /6 /36 ـ 370 / تهران اداره سوم
منبع:
کتاب
سپهبد مهدیقلی علوی مقدم به روایت اسناد ساواک صفحه 124