تاریخ سند: 22 تیر 1343
موضوع : روحانیون
متن سند:
شماره : 1090 /326
به طوری که از بستگان حوزه علمیه قم کسب
خبر گردیده است اخیرا مجمعی در حوزه
علمیه قم به نام (مجمع علمی نجات نسل
جوان) مرکب از عده ای از شخصیت های
روحانی و وابسته به مجامع مذهبی تشکیل
گردیده و برخلاف عنوان ظاهری آن که
مرکزش در خود قم مدعی گردیده اند با عده ای
از عناصر مذهبی در تهران نیز مانند محمدتقی
فلسفی1 تماس دارد و یکی از هدف های عمده
این مجمع مبارزه با حقوق اعطایی به بانوان
ایران باشد و در سایر هدف هایش نیز علیرغم
نامی که برای مجمع مذکور انتخاب کرده اند
بیشتر جنبه سیاسی دارند و برخی از اعضا مجمع نامبرده (محمد مفتح)2 و محمدرضا صالحی
فرزند حاج شیخ علی اصغر صالحی3 امام جمعه کرمان و سیدهادی خسروشاهی و
سیدغلامرضا سعیدی4 یکی از اعضا مؤثر جمعیت مکتب تشیع در تهران و محمدتقی مصباح
می باشند.
عینا جهت اقدام به اداره 321 ارسال می گردد شماره 23 /4
در پرونده محمد مفتح بایگانی شود [ناخوانا] 27 /4
به تعداد افراد نامبرده تکثیر و به پرونده های مربوطه الصاق و ارائه شود شهابی 24 /4
رونوشت ها ضمیمه شد 27 /4
م ـ ف ـ 96
توضیحات سند:
1ـ حجت الاسلام شیخ محمدتقی فلسفی فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال (8)1286 شمسی
(1326 هجری قمری) در تهران تولد یافت.
آقای فلسفی تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقاشیخ
محمدعلی کاشانی، میرزامهدی آشتیانی، میرزاطاهر تنکابنی و میرزایونس قزوینی بهره مند گردید.
وی
نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی
(علیه السّلام) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین
سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید.
او مبارزات خود را از زمان
رضاخان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را
محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوع المنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید.
حجت الاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه می کرد و به جمع آوری اعانه جهت
کمک به مردم مظلوم فلسطین می پرداخت.
از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت
عالی شیعه حضرت آیت الله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای
بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی
در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید.
در پی غائله انجمن های ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام
خمینی (سلام اللّه علیه) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا
بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.
آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند
سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیت الله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2
روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوع المنبر شد.
در حادثه مدرسه فیضیه
منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد.
در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح
دولت اسداللّه علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342»
چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت.
به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی
بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید.
او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر می برد، تدریس فن خطابه را برای علاقه مندان در زندان آغاز
کرد.
این دوره زندان 45 روز به طول انجامید.
پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28تیرماه 1342، بلافاصله به
ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوع المنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا
سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد.
وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانی های خود را پیام های حضرت امام قرار
می داد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت می پرداخت.
پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت.
در سال 1350 در مورد حادثه اخراج
ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو
تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت
دائمی او از رفتن به منبر صادر شد.
پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور
مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی
او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.
آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصا هنگام شهادت آقا
مصطفی خمینی و درج مقاله ای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت
مقدس حضرت امام به موضع گیری های بسیار سخت پرداخت.
در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری با
شکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود.
سرانجام پس از هفت
سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه) به وطن، در مدرسه علوی
(اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود
را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم
آورد.
در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.
»
حجت الاسلام فلسفی صاحب سخنرانی های روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو
جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیه الکرسی می باشد.
ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به
فعالیت های مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و بالاخره در روز جمعه 27 /9 /77 و در سن 93 سالگی
به رحمت ایزدی پیوست.
وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) در شهر ری به خاک
سپرده شد.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، زبان گویای اسلام، صفحات یازده تا بیست و شش.
2ـ شهید آیت الله دکتر محمد مفتح، عالم اندیشمند، مبارز ژرف اندیش، استاد دانشگاه، نویسنده و مترجم
معاصر، در سال 1307 ه ش در همدان متولد شد.
آقای مفتح پس از دوره دبستان، جهت فراگیری معارف اسلامی به مدرسه مرحوم آخوند ملاعلی معصومی
همدانی (ره) رفته و پس از آن در 15 سالگی به حوزه علمیه قم هجرت نمود و در آن جا به سرعت مدارج و
مراحل علمی را با استفاده از محضر حضرات امام خمینی (سلام اللّه علیه)، آیت الله بروجردی، علامه طباطبائی
و آیت الله محقق داماد پیمود و به درجه اجتهاد رسید.
در کنار آن، دکترای فلسفه را نیز از دانشکده الهیات
دریافت نمود و در نزدیک کردن دو قشر دانشجو و طلبه سعی فراوان کرد.
پس از اوج گیری مبارزه روحانیت و
تبعید حضرت امام خمینی به مبارزه در ابعاد مختلف آن ادامه داد که منجر به اخراج وی از آموزش و پرورش و
تبعید به نقاط دورافتاده گردید.
پس از تبعید ناچار به اقامت در تهران شد و فصل دیگری از زندگانی مبارزاتی او
آغاز گشت.
وی در منبر و درس علیه استبداد و استعمار فرهنگی به مبارزه پرداخت.
در سالهای 1340 ـ 1342
جزء مبارزان نهضت امام بود و پس از آن سالها در خط امام حرکت می کرد.
بارها دستگیر، تبعید و ممنوع المنبر
گردید.
در سال 1352، مسجد جاوید را احیاء و با تشکیل کلاسها، حرکت فرهنگی خود را آغاز نمود، اما ساواک
آن مسجد را تعطیل کرد و او را به همراه حضرت آیت الله خامنه ای دستگیر و روانه زندان ساخت.
پس از آن،
مسجد قبا را تأسیس نمود و آن را به صورت پایگاه مهمی در جهت فعالیتهای مبارزاتی علیه رژیم شاه درآورد.
در سال 1356 و 1357 نماز عید فطر را با عظمت برگزار کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت
شورای انقلاب و جامعه روحانیت مبارز درآمد.
وی همچنین ریاست دانشکده الهیات را به عهده گرفت.
شهید مفتح در 27 آذر 1358، در حالی که وارد دانشکده می شد، به دست مزدوران آمریکا (موسوم به گروه
فرقان) به شهادت رسید.
از آثار وی حاشیه بر منظومه، ترجمه تفسیر مجمع البیان و روش اندیشه می باشد.
ر.ک : شهید آیت الله دکتر مفتح به روایت اسناد ساواک
محمد شریف رازی، دانشمندان اسلامی
3ـ آیت الله علی اصغر صالحی کرمانی فرزند ملاغلامحسین در سال 1275 ه ش در کرمان متولد شد.
ایشان
تحصیلات مقدماتی را در کرمان آغاز و سپس در اصفهان پی گرفت و پس از مدتی عازم قم شد و از محضر
آیت الله مؤسس حاج شیخ عبدالکریم حائری استفاده برد و پس از رسیدن به درجه اجتهاد در اوج اختناق
رضاخانی به توصیه آیت الله حائری به کرمان بازگشت و به درس و بحث و ارشاد پرداخت و در جنگ جهانی دوم
با شیوع قحطی و گرانی اقدام به تأسیس انجمن خیریه نمود و با سقوط رضاخان اقدام به تأسیس حوزه علمیه
کرمان نمود.
از شاگردان وی می توان به حاج شیخ عباس حقیقی، حاج شیخ محمدرضا لبیبی، آیت الله روحانی،
حجت الاسلام نیشابوری، شیخ عباس شیخ الرئیسی، شهید فخرمهدوی، برادران موحدی کرمانی، برادران
حجتی کرمانی، دکتر باهنر و تعدادی دیگر اشاره نمود.
در آغاز نهضت امام خمینی، وقایع 15 خرداد ـــــــ، مهاجرت علما به تهران، تبعید امام به ترکیه و بالاخره در
اوان شکوفایی انقلاب با نهضت همکاری داشته و پشتیبانی می نمود.
نهایتا در پی آتش سوزی مسجد جامع
بستری و سرانجام در 5/فروردین 1360 ش در سن 85 سالگی دارفانی را وداع گفت و پس از تشییع در کرمان
در قم در جوار مرقد حضرت معصومه سلام اللّه علیها به خاک سپرده شد.
حدیث کرمان ش 242، 3/اردیبهشت 1370 ـ انقلاب اسلامی ش 535، 20/ اردیبهشت 1360).
4ـ سیدغلامرضا سعیدی در اوایل سال 1314 ه ق در قریه «نوزاد» از توابع شهرستان بیرجند دیده به جهان
گشود تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه زادگاهش گذراند و سپس همراه خانواده اش به بیرجند رفت .
وی در
سن 21 سالگی پس از فرا گرفتن علومی چون ریاضی، طبیعی، هیئت و نجوم و هم چنین زبانهای عربی،
فرانسه، انگلیسی به خدمت در بانک مشغول گردید.
سپس عهده دار تدریس در مدرسه «شوکتیه» شد .
در سال
1320 به تهران آمد و با همکاری آقای دکتر سیدجعفر شهیدی مجله فروغ علم را منتشر ساخت.
پس از
تأسیس دولت پاکستان به سال 1947 میلادی از وی دعوت به عمل آمد تا در موتمراسلامی در کراچی شرکت
کند و از آن پس بود که سفرهای متعدد دیگری به پاکستان و هندوستان کرد که همین سفرها منشأ آشنایی
عمیق و جدی او با آرا و اندیشه های مرحوم علامه محمد اقبال لاهوری شد.
این مرتبه آشنایی بحدی بود که
استاد بقیه عمر را در مسیری که اقبال نمایانده بود یعنی در راه احیا تفکر دینی در عصر حاضر گام برداشت و با
تألیف و ترجمه کتب و مقالات متعدد خدمات ارزنده ای به عالم اسلام تقدیم داشت.
از آثار وی که عموما ترجمه بوده است :
1ـ عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن،
2ـ عمّار یاسر،
3ـ فلسفه و تربیت ؛
4ـ اسلام سدّ راه جاهلیّت، پاکستان، خطر جهود برای جهان اسلام و ایران ؛
5ـ انقلاب اسلامی؛
6ـ طریق نجات؛
7ـ نقش اسلام در برابر غرب ؛
8ـ اقبال شناسی ؛
9ـ اندیشه های اقبال ؛
10ـ اولین قانون اساسی مکتوب در جهان ؛
11ـ پیامبر (ص) در میدان جنگ ؛
12ـ بزرگترین مرد تاریخ جهان یا نجات دهنده بشر ؛
13ـ بیست و چهار ساعت آخر عمر زندگی جمال عبدالنّاصر ؛
14ـ پیشرفت سریع اسلام ؛
15ـ داستانهایی از زندگی پیامبر (ص) ؛
16ـ زندگانی محمّد (ص).
ر.ک : گلزار مشاهیر، ص 290)
استاد سید غلامرضا سعیدی در روز سه شنبه 22 آذرماه 1376 دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود
شتافت.
جهت آشنایی با شخصیت علمی و خدمات فرهنگی ایشان به کیهان فرهنگی مهرماه سال 1364 مراجعه شود.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 320