تاریخ سند: 21 فروردین 1344
موضوع: جلسه نیروی سوم
متن سند:
شماره: 195 /20 الف تاریخ:21 /1 /1344
موضوع: جلسه نیروی سوم
ساعت 1900 روز سه شنبه 17 /1 /44 جلسه حوزه کارمندی جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران (نیروی سوم) در منزل نظام خلیقی واقع در خیابان مولوی تشکیل گردید.
افراد شناخته شده عبارتند از نظام خلیقی مسئول جلسه. محمدرضا گودرزی گوینده. اسمعیل حمیدی کارمند بانک صادرات. اصغر طالبی کارمند بانک صادرات. حسین رمضانی کارمند بانک صادرات شعبه مرکزی و مطالب زیر مورد بحث قرار گرفت.
ابتدا حمیدی که بحث اخبار را به عهده داشت اظهار نمود از خبرهای داخلی موضوع توقیف محمد درخشش است که البته بهانههائی تراشیدهاند از قبیل پولهائی که از معلمین جمع آوری نموده و از این قبیل، ولی اصل موضوع این است که محمد درخشش و دکتر علی امینی مشغول فعالیتهائی بودهاند و از طرفی موضوع ترفیع معلمین و کوبیدن آنها با این توقیف مربوط است و باشگاه مهرگان نیز اعلامیهای صادر نموده که فعلاً به دست ما نرسیده.
موضوع دوم این است که چند روز اخیر به شدت شایع شده که اللهیار صالح نخست وزیر میشود و ملاقاتی هم با شاه صورت گرفته بود ولی بعد معلوم نشد که چرا جریان متوقف ماند.1
خبر مهم دیگر اینکه دکتر اقبال دستور داده مقدار زیادی نفت و بنزین به ویتنام جنوبی بدون اخذ وجهی تحویل شود که مرتباً کشتیها وارد مخازن نفتی میشوند و پس از بارگیری حرکت میکنند و این موضوع در محافل کمونیستی جهان تولید سر و صدای زیادی کرده که به نظر من به نفع نیروهای ملی میباشد و این عمل اولاً تنفر جهانیان را نسبت به هیئت حاکمه ایران شدید میکند و ثانیاً دستگاه را رسواتر میسازد به این معنی که دولت ایران حتی تا این اندازه به امریکائیها کادو و رشوه میدهد که زیر سایه حمایت آنها باشد.
راجع به اعلام موجودیت جبهه ملی جدید که قرار بود روز 29 اسفند طی اعلامیهای اعلام شود و حتی دکتر مصدق در ماه نامه شماره 13 سوسیالیسم به افراد سوسیالیستهای مقیم اروپا و جبهه ملی، به وجود آمدن جبهه ملی جدید را تبریک گفته بود، باید بگویم که این اعلام روز 29 اسفند که تا ساعت 1100 به قوه خود باقی بود ناگهان متوقف شد و گفتند فعلاً صلاح نیست که اقدامی به عمل آید.
سئوال شد چرا صلاح نبود؟ جواب داد برای اینکه مهندس مهدی بازرگان و سید محمود طالقانی از زندان به نماینده خودشان در جبهه جدید دستور دادند که فعلاً صلاح نیست که وجود جبهه اعلام شود، زیرا دستگاه با تمام قوا جبهه را متلاشی خواهد نمود و با متلاشی شدن جبهه که هنوز کاری را شروع نکرده، نهضت ملی کاملاً پراکنده میشود و آن امیدواری هم که نهضت دارد که روزی فرصتی به دست میآید، آن هم از بین خواهد رفت. ولی در حال حاضر مردم منتظر روزی هستند که اگر جبهه موجودیت خود را اعلام کند و رهبری کننده نداشته باشد و اگر هم داشته باشد بلافاصله زندانی شوند، این موضوع به ضرر نیروهای ملی تمام میشود. وانگهی فعلاً از سران جبهه جدید کسی خود را آماده ننموده است که اگر دستگیر شد زندان برود و اگر زندان رفت جانشین داشته باشد. در هر حال نهضت آزادی در حال حاضر مخالف است به اینکه اعلام این جبهه جدید منتشر شود، درصورتیکه اعلامیهای به چاپ رسیده، حاضر است و تمام کارها روبراه است، فقط مانده جلب موافقت نهضت آزادی.
خلیقی سئوال کرد نظر دکتر مصدق در این باره چیست؟ اسمعیل حمیدی جواب داد، جواب این سئوال با رفیق محمدرضا گودرزی است. گودرزی گفت مغز مطالب را رفیق حمیدی گفتند ولی بدبختانه ما دو نفر داریم که با دکتر مصدق در تماس هستند و آن دو نفر هم از اشخاص ارتجاعی و خلاصه نفهم نهضت هستند که یکی دانشجو است و دیگری جزء رجال مملکت و الساعه هم در دستگاه است. عیب از این است که این دو نفر نمیتوانند موقعیت و طرز تفکر نیروها را آنطوری که هست به گوش دکتر مصدق برسانند.
سئوال شد این دو نفر را افراد نباید بشناسند؟ جواب داد من هم نمیدانم این دو نفر چه کسانی هستند، ولی در تشکیلات بحث بر سر این است که رابطین دکتر مصدق گرچه ملی هستند، ولی کوچک مغز و ارتجاعی میباشند؛ ولی اطلاعی که من دارم این است که بعید نیست موجودیت جبهه اعلام شود، منتهی جبهه منتظر است ببیند در دستگاه حاکمه چه تحولاتی پیش میآید. آنچه مسلم است تغییراتی حاصل خواهد شد و فرصتی هم به دست خواهد آمد. فعلاً دکتر امینی به شاه فحش میدهد ولی اسمش را نمیآورد و شاه هم به دکتر امینی فحش میدهد ولی اسمش را نمیآورد؛ کمااینکه در سخنرانی نوروزی گفته است ما سه سال پیش توقف کردیم و بعداً متوجه شدیم که اشتباه کردیم.
موضوع دیگر که باید رفقا بدانند این است که در حال حاضر جامعه نظرش این است که دکتر امینی را باید در میان نیروهای ملی تبلیغ نمود و تقویتش کرد، زیرا فعلاً دکتر امینی است که میتواند در مقابل شاه مقاومت کند و دکتر امینی است که میتواند به حرفهای شاه گوش بدهد، ولی عمل نکند. الساعه زندانی شدن درخشش به نفع نیروها، بخصوص فرهنگیان است زیرا درخشش و امثالهم وقتی زندان بروند علاوه بر اینکه با روحیه قوی بر میگردند، تا حدی هم پاک میشوند و وقتی فرصتی پیش آمد برای محبوب جلوه دادن خودشان تحولی را به وجود میآورند و آن وقت است که نیروها بایستی از همین فرصت کم استفاده کنند و انقلاب را شروع نمایند.
خبر دیگری هم هست که شاه با خسرو هدایت2 ملاقات کرده و گویا روی کار آمدن او هم به میان آمده.
موضوع دیگر ارسال روزنامه سوسیالیسم از اروپا است. البته این روزنامه به مقدار زیادی از اروپا میآمد و اثر خوبی هم در میان تودهایها و جبهه ملی میگذاشت ولی اخیراً گویا مقداری را کشف کرده و از طرف سازمان امنیت اولتیماتومی داده شد و حال در ماه فقط سه شماره، یک شماره حتماً بایستی زندان برود و این است که به دست افراد دیرتر میرسد. مطلب دیگری که بایستی رفقا بدانند این است که خلیل ملکی گفته است تشکیلدهندگان جبهه جدید همان کسانی هستند که نهضت ملی را به این روزگار انداختهاند؛ بنابراین من عقیده دارم اینها جامعه سوسیالیستها را هم خراب خواهند کرد و رسالت ما را لکهدار میکنند و بنابراین بیائید کمیته مرکزی را به هم بزنید و کار را بدهید به دست جوانها که الساعه شوری دارند و فعالیت هم میکنند و اینها بین خودشان انتخاباتی بکنند و زمام جامعه را به دست بگیرند و این موضوع فعلاً در بحث است تا هیئت اجرائیه چه تصمیمی بگیرد، ولی دانشجویان به این موضوع عقیده دارند و پیشنهاد ملکی را بهترین طریق به حساب آوردهاند.
بعد از اتمام این بحث، تدریس مارکسیسم چیست توسط خلیقی شروع و تا نیم ساعت به طول انجامید و در ساعت 2230 جلسه خاتمه یافت و جلسه آینده به روز سه شنبه 24 /1 /44 ساعت 2130 منزل گودرزی موکول شد.3
توضیحات سند:
1. اداره کل سوم پس از دریافت این گزارش طی شماره 4206 /312- 23 /11 /44 در فرم درخواست اطلاعات تکمیلی، نوشته است: « 1. آیا شایعه نخست وزیری اللهیار صالح غیر از جلسات جامعه سوسیالیستها در محافل دیگر و بین افراد جبهه ملی وجود داشته است یا خیر. 2. جبهه ملی جدید که در غالب جلسات جامعه سوسیالیستها مورد بحث و گفتگو است، مرکب از چه احزابی است و بالاخره سرانجام کار و تشکیل این جبهه به کجا رسیده است و فعلاً در چه وضعی میباشد.» آیت الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک. ج 2. ص 36
2. خسرو هدایت، فرزند غلامرضا در سال 1283ش به دنیا آمد. نام مستعار وی کمال بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران انجام داد و برای ادامه تحصیل به بلژیک رفت و پس از اخذ مهندسی راه و ساختمان به کشور بازگشت و در سال 1325 به کمک قوام السلطنه به ریاست راه آهن رسید. در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی از تهران انتخاب شد و در سال 1334 از طرف حسین علاء به معاونت پارلمان نخست وزیری رسید و مدتی نیز سمت وزیر مشاور در دولت اقبال را بر عهده داشت. از دیگر سمتهای خسرو هدایت، سفیر کبیر ایران در بلژیک و قائم مقامی شرکت نفت ایران بود.
او از اعضای سازمان ماسونی لاینز ایران بود که چندی هم ریاست اتحادیه اسکی (اتحادیه سندیکاهای کارگران ایران) را به عهده داشت. وی در 17 مهر 1352 درگذشت. ر.ک: کیهان هوایی، شماره 42، 28 /7 /1352; مجلۀ شیرنامه، شماره 58، اسفند 1352، ص 7 و اسناد ساواک ، پرونده انفرادی
3. اداره کل سوم پس از دریافت این گزارش، طی درخواستی اطلاعات تکمیلی ذیل را تقاضا نمود: «1. آیا شایعه نخستوزیری اللهیار صالح غیر از جلسات جامعه سوسیالیستها در محافل دیگر و بین افراد جبهه ملی وجود داشته است یا خیر. 2. جبهه ملی جدید که در قالب جلسات جامعه سوسیالیستها مورد بحث و گفتگو است مرکب از چه احزابی است و بالاخره سرانجام کار و تشکیل این جبهه به کجا رسیده است و فعلاً در چه وضعی میباشد؟ 3. نماینده جمعیت نهضت آزادی در جبهه جدید کیست؟ 4. مهندس مهدی بازرگان و سید محمود طالقانی به چه طریق با خارج از زندان ارتباط برقرار مینمودهاند و رابط آنان چه شخصی است؟ 5. غیر از موارد اشاره شده در اطلاعیه سایر موارد مخالف نهضت آزادی با اعلام موجودیت جبهه ملی جدید چیست؟ 6. افرادی که از طرف جامعه سوسیالیستها با جبهه ملی با دکتر مصدق در تماس هستند چه کسانی بوده و نحوه ارتباط آنان چگونه است؟ 7. رهبری بقایای جمعیت نهضت آزادی در وضع فعلی با چه شخصی میباشد و ارتباط این جمعیت با سایر دستجات وابسته به جبهه ملی و جامعه سوسیالیستها به چه صورتی است؟» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 243