تاریخ سند: 24 فروردین 1338
موضوع : جمشید فاطمی
متن سند:
مهندس جمشید فاطمی خواهرزاده دکتر حسین فاطمی به نمایندگی از طرف
کمونیستهای ایران در دومین کنگره طرفداران صلح در عراق که در سینما خیام
در تاریخ 24 /1 /38 برپا شده بود نطق شدیداللحنی بر ضد دولت ایران ایراد و در
آن نطق از دکتر مصدق1 تمجید و تجلیل کرده و اظهار داشته است دولت
فعلی ایران با زیر پا گذاردن
قوانین متعارفه و قوانین
حقوق بشر افراد
وطن پرست و صلح دوست
ایران را شکنجه و زندانی
کرده و می کند چنانچه آقای
کریم پورشیرازی2 صاحب
روزنامه شورش را با بنزین
آتش زده و آقای دکتر
حسین فاطمی را با اینکه
مریض و بستری بوده
برخلاف مقررات تیرباران
کردند و همچنین دولت
فعلی آقای خسرو روزبه3
را پس از زدوخورد شدیدی
که بین افراد پلیس و افراد
ملت به طرفداری از نامبرده صورت گرفت دستگیر و پس از شکنجه و کور کردن
یک چشم او نامبرده را تیرباران کردند.
توضیحات سند:
1ـ دکتر محمد مصدق، در سال
1258 ه ش در تهران متولد شد
و در 17 سالگی مستوفی
خراسان شد، با قرارداد ننگین
1919 وثوق الدوله مخالفت
کرد، در چند کابینه وزیر شد، در
دوره ششم علیرغم عدم حد
نصاب سن (30 سالگی) به
نمایندگی انتخاب شد، در دوره
چهاردهم هم نماینده تهران در
مجلس بود، با تلاش آیه اللّه
کاشانی و خطر کردن فدائیان
اسلام نخست وزیر شد و در
کودتای 28 مرداد حکومتش
سرنگون گشت و در 14 اسفند
سال 1345 در روستائی که
ملک خودش بود (احمدآباد) در
انزوا درگذشت.
وی از مادر
وابسته به خاندان قجر بود و لذا
ملقب به مصدق السلطنه شده
بود.
شهید بهشتی به روایت اسناد
ساواک، مرکز بررسی اسناد
تاریخی وزارت اطلاعات، ص
81.
2ـ امیر مختار کریم پورشیرازی
مدیر روزنامه شورش
دانشجوی حقوق و عضو حزب
توده و در موقع قتل محمد
مسعود سخنرانیهای زیاد برعلیه
ارتش می نمود و در دانشگاه هم
جلساتی تشکیل و سخنرانیهای
زیادی برعلیه هیئت حاکمه
می نمود وی در متشکل کردن
دانشجویان و مخالفت با مقامات
دولتی سابقه زیادی داشت و در
انتخابات مجلس سنا در میان
کارگران دخانیات و راه آهن
مریدانی تهیه و به نفع دکتر
مصدق و متین دفتری آرائی
تهیه نمود و در اثر وقایع 25 ـ
28 مردادماه 32 تحت تعقیب
دادستانی ارتش واقع شد وی که
جنایات یکی از ننگین ترین
مهره دودمان پهلوی یعنی
اشرف پهلوی را افشا نیز کرده
بود با ریختن بنزین زنده زنده
در تاریخ 24 /12 /32 توسط
وی در آتش می سوزد و در
پادگان قصر به خاک سپرده شد.
3ـ خسرو روزبه در سال 1294
ه ش در ملایر متولد شد.
وی
دوره مقدماتی را در ملایر و
متوسطه را در همدان با دریافت
دیپلم ریاضی به پایان رسانید،
سپس وارد دانشگاه تهران شد و
در رشته الکترونیک به تحصیل
مشغول شد، ولی به علت شرایط
نامساعد مادی موقتا دست از
تحصیل کشید و وارد دانشکده
افسری شد.
روزبه پس از پایان دوره
دانشکده افسری برای آموزش
دانشجویان، دوباره به دانشکده
فراخوانده شد و در چندین دوره
افسر تربیت کرد.
وی در سال 1322 با گرایش به
احزاب چپ به عضویت حزب
توده ایران در آمد و توانست از
بنیانگذاران تشکیلات «افسران
آزادی خواه ایران» باشد.
در 17 فروردین سال 1326
روزبه بازداشت شد ولی یک
ماه پس از دستگیری به کمک
دوستانش از زندان گریخت.
دادگاه حکم غیابی صادر کرد و
او را به 15 ماه زندان و اخراج
از ارتش محکوم کرد.
در فروردین 1327 دوباره
دستگیر شد و دادستان نظامی
برای او تقاضای اعدام کرد ولی
به علت فشارهای زیاد از سوی
بعضی از نمایندگان مجلس و
مطبوعات به 15 سال حبس
محکوم شد.
روزبه این بار هم پس از سه
سال در سال 1329 به همت
دوستان خود با عده ای دیگر
از سران حزب توده از زندان
گریخت و پس از یک زندگی
مخفی در 28 مرداد 1332 برای
بار دوم دستگیر شد.
وی در
بازپرسی خود را مهندس معرفی
کرده بود و قبل از اینکه شناخته
شود گریخت.
امّا مدتی بعد
توسط یکی از توده ای ها که با
ساواک همکاری می کرد
شناسائی و در یکی از
خیابانهای تهران پس از یک
درگیری مسلحانه مجروح و
دستگیر شد.
وی پس از مداوا به
زندان قزل قلعه منتقل شد و پس
از محاکمه حکم اعدام او صادر
شد.
حکم اعدام در تاریخ 21
اردیبهشت سال 1337 اجرا شد.
ر.ک : خاطرات نورالدین
کیانوری، ص 154، 155، اسناد
ساواک، پرونده های انفرادی،
منبع:
کتاب
تحولات داخلی عراق و امنیت ملی ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 49