تاریخ سند: 18 دی 1350
موضوع: مذاکره درباره راندهشدگان ایرانى
متن سند:
گزارش خبر
خیلى محرمانه
به: 20ﻫ 21 شماره گزارش: 1983 /20ج
از: 20ج تاریخ گزارش: 18 /10 /50
موضوع: مذاکره درباره راندهشدگان ایرانى
ساعت 8:30 مورخه 16 /10 /50 جلسهاى در منزل دکتر امینى با شرکت علىاکبر مالک دبیر بازنشسته وزارت آموزش و پرورش. علىاصغر دانشگر کارمند بازرسى راهآهن. حاج رحیم خبازباشى شغل نانوا. خلیلى کارمند اداره گمرک تهران. سید شریفى شغل روضهخوان. سید محمد اشعرى. شیخ راشدى. کوتوال کارمند وزارت آموزش و پرورش. حاج آقا مسعودنیا شغل خرازى. جواد صاحب اختیارى کارمند سازمان برنامه. سید حسین رضوى متخلص به سرمست شغل کارمند کارخانه برق تهران و مستقیم و رنجبر تشکیل گردید. در این جلسه سید شریفى به نقل قول از طرف فلسفى گفت: "سه نفر مورد اطمینان که مؤمن بودند گفتند دولت عراق ایرانیان مقیم عراق را توى ماشین کمپرسى سوار مىکند نزدیک مرز راننده شاسى را فشار میدهد و کلیه سرنشینان ایرانى را بلند و به زمین مىریزد که از این عده معلوم نیست چند نفر زنده باشند." دکتر امینى گفت فلسفى به گفتارش شاخ و برگ میدهد. اعراب وحشى و خوانخوار هستند نه به این شدت من وقتى به مکه مشرف شدم و از آنجا به نجف و کربلا رفتم از نزدیک اعمال بىرویه و وحشیانه آنها را دیدم از طرفى 14 سال قبل دولت وقت به ایرانیان مقیم عراق گفته بود یا تبعه عراق باشید یا اینکه به ایران مراجعت کنید اینها به دستور دولت عراق توجه نکردند روى این اصل در اثر نفوذ ایرانیان در آن کشوردولت عراق از ترس آنها را غافلگیر و به ایران تحویل مىدهد.1 کوتوال گفت شنیده شده بیشتر ایرانیان در آنجا مشغول تجارت بودهاند؟ سید شریفى جواب داد اغلب اینها مهر و تسبیح مىفروختند و از فروش آنها زندگى خود را تأمین مىنمودند و بعضیها هم در بازار دلالى مىکردند اصولاً همه ایرانیان کاسب بودند
علىاصغر دانشگر گفت شاهنشاه آریامهر و ملکه به طور ناگهانى چطور جرأت کردند به خسروى تشریف ببرند در صورتی که بین این همه ایرانیان رانده شده ممکن بود جاسوس عراقى وجود داشته باشد. شاید اسلحه هم داشته باشند. نگاهى به دکتر امینى کرد. دکتر امینى در این خصوص جوابى نداد دانشگر گفت واقعاً نگهدار شاهنشاه خداست. خلیلى گفت در مقابل این عمل وحشیانه عراق چرا دولت عکسالعملى نشان نمیدهد؟ دکتر امینى گفت پادشاه مملکت ما با صبر و حوصله با تدبیر کارها را انجام مىدهند این جلسه ساعت 9:30 پایان یافت.
نظریه شنبه ـ نظرى ندارد.
نظریه یکشنبه:
1ـ اصولاً افراد ایرانى در عراق شاغل هیچ شغل حساسى نبوده و توجهى به وضع آنها نمىشده است و علت اصلى این مسئله هم ترس و وحشتى بوده که از نبوغ و طرز تفکر ایرانیان داشتهاند.
2ـ همانطور که استحضار دارند تا قبل از انعقاد پیمان نظامى بین عراق و شوروى طرد کردن ایرانیان خیلى به کندى صورت مىگرفت لیکن بعد از بستن پیمان با آن کشور این شدت بیشتر و با این وضع فلاکتبار ایرانیان را در دستههاى چند هزار نفرى به ایران گسیل میدارند و از این رویه عراق چنین استنباط میشود که یکى از گفتگوهاى مقامات دولت عراق با گریچیگو امکان دارد مسئله طرد کردن ایرانیان بوده باشد زیرا در غیر این صورت دولت عراق چنین جرأتى را نداشت با این وضع رقتبار دست به این عمل وحشیانه بزند.
نظریه 20ج: مفاد گزارش خبرى فوق توسط نامبردگان عنوان گردیده و نظریه یکشنبه قابل بررسیهاى بیشتر مىباشد.
توضیحات سند:
1ـ در پى خوددارى عراق در سال 1350 از پیوستن به ایران و اغلب کشورهاى عربى در منطقه که از سیاستهاى امریکا پیروى مىکردند، این کشور به سوى انزواى کامل سیاسى در جهان عرب کشیده شد و در تاریخ هفتم مرداد 1350 حملات رادیوئى و مطبوعاتى خود را به ایران آغاز کرد. در پانزدهم مهر ماه 1350 رژیم عراق دست به اخراج 250 تن از ایرانیان مقیم کشورش زد که این امر موجبات تیرگى روابط دو کشور را فراهم آورد. روند پرشتاب اخراج ایرانیان، اعتراض روحانیون سراسر ایران را برانگیخت و دولت ایران نسبت به این عمل غیر انسانى عراق به سازمان ملل شکایت کرد. حضرت امام خمینى (ره) نیز در سخنرانى شدیداللحنى این اقدام را محکوم نمود و ضمن اظهار همدردى با راندهشدگان فرمود: »اگر دولت عراق دست از این کار برندارد، من از این جا به لبنان عزیمت خواهم کرد» ایشان از ملت ایران خواست که از معاودین ایرانى که تمام سرمایه، کار و زندگى خود را از دست دادهاند، به گرمى استقبال کند. ر.ک. هفت هزار روز، غلامرضا کرباسچى، صص 475 و 493 و483.
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 114