تاریخ سند: 15 خرداد 1342
موضوع : خبر رسیده از قم
متن سند:
گوینده : ساواک تهران
گیرنده : اداره یکم
از شهربانی سروان جوادی سرپاسبان بی طرفان مجروح از واحد سرباز
ستوان احمد عریقی ـ ستوان سوم لسان امه نعمتی سربازان وظیفه عزیز سرافراز ـ
عزیز نوکار ـ هوشنگ پادست ـ حسن چاوشی ـ ابراهیم شریفی ـ مجروح یک
جیپ نظامی آتش زده شد.
خسارت کم است حال مجروحین خطرناک نیست
بخش نظامی 6 نفر مقتول 24 نفر مجروح فعلاً تیراندازی قطع شده محاصره
کلانتری 3 شکسته شده پسر خمینی1 در صحن برای جمعیت صحبت و تقاضا
کرد که متفرق شوند و ساعت 50 /17 دومرتبه جمع شوند اگر مأمورین نگذارند
فردا صبح به همین ترتیب جمع شوند.
ساواک تهران
15 /3 /42
توضیحات سند:
1ـ آیت الله سید مصطفی خمینی
فرزند گرانقدر امام خمینی
(سلام اللّه علیه) در آذرماه
1309 شمسی (12 رجب 1349
هجری قمری) در شهر قم دیده به
جهان گشود.
او در محیطی آکنده
از معنویت رشد کرد و در سن
15 سالگی در حوزه علمیه قم به
تحصیل علوم دینی پرداخت.
دوره سطح را از محضر
اساتیدی چون حائری، صدوقی،
سلطانی و محمدجواد اصفهانی
گذراند.
در سن 21 سالگی
مشغول فراگیری دروس خارج
شد و از محضر حضرات آیات
بروجردی، امام خمینی و محقق
داماد استفاده های علمی بسیاری
نمود.
فلسفه و کلام را نزد
فیلسوفان نامداری چون علامه
طباطبایی و آیت الله سید
ابوالحسن قزوینی آموخت و در
علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات
فراوانی کسب کرد.
وی در
حدود 27 سالگی به درجه
اجتهاد رسید.
از آغاز مبارزه
حضرت امام تا زمان تبعید
ایشان به ترکیه، پشت سر امام
گام بر می داشت.
همزمان با
دستگیری و تبعید امام خمینی به
ترکیه در 13 آبان 1343، منزل
حاج آقا مصطفی نیز مورد
تعرض مأموران رژیم قرار
گرفت و در اثر حمله مأموران
فرزند خردسالش به شهادت
رسید و خود توسط مأموران
شهربانی قم دستگیر و روانه
زندان قزل قلعه شد.
عوامل
رژیم قصد داشتند او را با میل
خود از ایران برانند تا یاد و
خاطره امام به دست فراموشی
سپرده شود.
بنابراین وی را پس
از 57 روز از زندان آزاد کردند
و موافقتش را جهت خروج از
ایران جلب نمودند.
اما او
پس از مشورت با استادان و
فضلای حوزه علمیه از مسافرت
به ترکیه منصرف شد.
به همین
دلیل سرهنگ بدیعی، رئیس
ساواک قم مجددا او را دستگیر
و به تهران اعزام کرد و از آنجا
به ترکیه تبعید گردید.
در سال
1344 به همراه امام عازم
نجف اشرف شدند.
او مدت 13
سال در حوزه علمیه نجف به
تدریس و تألیف و تربیت طلاب
اشتغال یافت و دست به تألیفات
زیادی از جمله القواعد الحکمۀ،
القواعد الاصولیۀ، اصول
مختصر و مفصل، شرح زندگانی
معصومین (علیهم السلام) و
تفسیر قرآن به سبک جدید زد که
برخی از آنها ناتمام مانده است.
وی دست راست امام محسوب
می شد و یک چهره انقلابی بود
که با روحانیون، روشنفکران و
دانشجویان مسلمان داخل و
خارج کشور ارتباط داشت.
از
این رو ساواک بر آن شد تا با به
شهادت رساندن او، یک مخالف
جدی را از سر راه رژیم بردارد
و بدین ترتیب در اول آبان
1356 به طرز مرموزی وی را
در نجف اشرف به شهادت
رساند.
پیکر پاک او را به کربلا
بردند و پس از غسل در آب
فرات و طواف در حرم های
مطهر حضرت امام حسین و
حضرت ابوالفضل
(علیهماالسلام)، به نجف
بازگردانده و در ایوان طلای
حضرت امیر (علیه السلام) به
خاک سپردند.
پس از شهادت
ایشان، جمعی از طلاب با
چشمانی اشکبار جهت عرض
تسلیت خدمت حضرت امام
رسیدند و ایشان به رغم مصیبت
زدگی، در کمال صبر و آرامش
فرمودند : «امانتی بود که
خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه
ندارد! ذلک فضل اللّه یؤتیه من
یشاء».
ر.ک : راز توفان، یادنامه
آیت الله سید مصطفی خمینی.
علی دوانی، نهضت روحانیون
ایران، ج 6، صص 332ـ 336.
روزنامه جمهوری اسلامی،
شماره 691، 30 مهر 1360،
صص 2ـ 3.
روزنامه خراسان، شماره
8631، ص 2.
روزشمار انقلاب اسلامی، ج 1،
صص 121 ـ 122.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 9 صفحه 108