تاریخ سند: 1 مرداد 1339
خلاصه سخنرانی و نطقهای انتخاباتی آقای اللهیار صالح و همراهان
متن سند:
تاریخ:1 /5 /1339
خلاصه سخنرانی و نطقهای انتخاباتی آقای اللهیار صالح و همراهان
ساعت 1800 نطق انتخاباتی آقای اللهیارصالح و همراهان در مقبره مرحوم زعیم تشکیل شد. نخست آقای فرقدان[که] به عنوان ناطق همراه صالح بود، مطالب ذیل را با صدای رسا ایراد نمود.
مردم شرافتمند و با غیرت کاشان، میخواهم چند دقیقهای راجع به انتخابات کاشان و محبوب شما آقای صالح صحبت کنم. ناطق راجع به انتخابات آزاد و دستور اکید شاهنشاه راجع به این امر سخن گفت. آقای فرقدان با حرارت تمام اللهیار صالح را با گفتن آیههای قرآن و مسئلههای عربی به مردم کاشان شناساند.
سپس آقای کشاورز صدر مطالب ذیل را سخنرانی کرد.
کشاورز صدر: پس از دادن یک دقیقه سکوت به احترام روح مرحوم زعیم، کاندید سابق کاشان، گفت من 25 سال سمت دادستان این آب و خاک و مردم با غیرت کاشان بودم. من میدانستم که شما نسبت به آقای اللهیار صالح این همه علاقه مخصوص دارید، اما اینقدر به پایداری و از خودگذشتگی شما در این گرمای سخت تابستان امیدوار نبودم که این استقبال بیشائبه[را] از وی به عمل آورید. احساسات شما کاملاً بجا است. زیرا شخصی را که نامزد نمایندگی کردهاید کاملاً شایسته است. ناطق در این حال به سلامتی شاهنشاه ندای صلواتی داد و مردم را تشویق کرد که از کاری که پیش گرفتهاند منصرف نشوند و پیشروی کنند.
بعد از آقای کشاورز صدر، آقای اللهیارصالح مطالب ذیل را بیان کرد.
صالح از روش اعلیحضرت همایونی راجع به انتخابات آزاد اظهار خوشوقتی کرد. اظهار داشت با دستور شاه مبنی بر آنکه انتخابات آزاد است، شما دیگر مجبور نیستید کاندیدای حزب ملیون را که تصادفاً رهبر آن رئیس دولت نیز میباشد، انتخاب کنید؛ بلکه به هر کس که میخواهید و مایل هستید رأی دهید. نخستوزیر نمیتواند از قدرت دولتی به نفع انتخابات و حزب خود استفاده کند. من از فرماندار انتظار دارم که هیئت نظارت انتخاباتی را صالحانه و عادلانه تعیین کند و سپس اضافه نمود در مورد کاندیدای حزب علم نیز مطلب گفته شده مناط است و شما مجبور به انتخاب کاندید او نیز نمیباشید. سپس هدفهای خود را از نمایندگی شروع کرده گفت: من طرفدار قانون اساسی و منشور ملل متحد هستم. من از پول و درآمد نفت برای مردم کاشان کشاورزی را رونق خواهم داد و برای رفت و آمد، جاده قم کاشان را آسفالت خواهم کرد.
ناطق اضافه نمود من با حالت ضعفی که دارم حاضر نبودم در انتخابات شرکت کنم اما مردم کاشان که شما هستید آمدید و به من گفتید صالح چرا تو که استخوانت و خونت از کاشان است نشستهای و بیگانگان میخواهند بر ما حکومت کنند و من چون این غیرت و نیت پاک مردم کاشان را شنیدم با وجود کسالتی که دارم حاضر شدم به شما خدمت کنم. (مردم فریاد زدند صحیح است ما خودمان دنبال شما آمدیم و منت شما را کشیدیم. زنده باد صالح. صلوات)
ناطق گفت چون یک عده دانشجوی کاشانی مقیم تهران همراه من هستند، اجازه بدهید اینها را برای دیدن باغشاه در فین ببرم ولی فردا صبح نیز یک سخنرانی و خداحافظی در منزل آقای اطمینان از شما خواهم کرد.
قسمت دوم سخنرانی آقای صالح و همراهان روز 31 /4 /39 جمعه
ساعت 0715 جمعیتی بالغ بر یکهزار و پانصد نفر در منزل آقای اطمینان که از ثروتمندان کاشان است اجتماع تا به سخنرانی صالح و همراهان گوش دهند. نخست آقای فرقدان اشعاری خواندند و آخر آن به (من آن پول به شاه دادم گدا شدم) ختم میشد (یادداشت این اشعار به واسطه ازدحام جمعیت غیرممکن بود). فرقدان با قدرت کلام فوقالعادهای که دارد از کاشانیها درخواست کرد که گول پول و پولدار را نخورید. شما باید تخمی که کاشتید، حاصل آن را درو نمائید و مجلس را به ندای صلواتی تشویق کرد.
پس از ایشان آقای کشاورزصدر نطق تند و تحریکآمیزی به شرح ذیل ایراد نمود.
کشاورزصدر گفت ما از احساسات پاک و بیآلایش شما مردم شرافتمند کاشان متشکریم. من میدانم که شما صالح را دوست دارید و صالح عزیز شماست. من قول میدهم که صالح را به زودی زود مجدداً پهلوی شما برگردانم ... ولی شما کی هستید، من اصلاً شما را نمیشناسم، نه من، بلکه صالح شما هم همین طور ... چون شما نظم ندارید. ترتیب ندارید. عقیده شما روی هوا است. ما به این عقیده اعتماد نداریم. شما باید از بین خود نمایندگانی برای خود انتخاب کنید مثلاً هر صد نفر 10 نفر و به این نسبت گروه گروه و دسته دسته شوید. اکنون من در این نطق انتخاباتی بزرگ که شما شرکت کردهاید جز صنف بقال کسی دیگر را نمیبینم. ببینید همگی با نظم آمدند نشستند و با نظم خواهند رفت و با نظم هم یک به یک رأی خواهند داد. شما هم بروید گروهبندی کنید. دستهبندی کنید تا ما نمایندگان شما را بشناسیم و آنها شما را به رأی دادن هدایت کنند. اگر خدای نکرده اتفاقی برای صالح در مرکز رخ داد، آنها مقاومت شما را ادامه دهند و از هم پاشیده نشوید. (در اینجا اللهیار صالح گفت به اسم هیئتهای مذهبی هم میشود این کار را کرد و به همین اسم هیئتهایی تشکیل دهید.) کشاورزصدر در خاتمه بیانات خود گفت شما گول سایرین را نخورید. من میدانم با این ترتیب شما نظم ندارید اگر فردا یک نفر دیگر هم آمد این بساط را برایش فراهم مینمائید و زنده باد میکشید. اگر به سرنوشت و زندگی خود علاقه دارید و صالح را میخواهید، گفته مرا عمل کنید. شما اگر نمایندگانی داشته باشید در صورت زورگویی مأمورین و سایرین، به راهنمائی آنها میتوانید در تلگرافخانه متحصن شوید و درخواست خود را عملی کنید. شما از مأمورین نترسید، وحشت نکنید، مأمورین دولت نوکرهای شما هستند. از پول و مالیات شما حقوق میگیرند و سپس سخنرانی را با صلوات ختم کرد و نسبت به شاه نیز به دستور او ابراز احساسات شدید شد.
پس از کشاورزصدر، آقای اللهیار صالح مطالب ذیل را سخنرانی کرد.
اللهیار صالح گفت همانطور که آقای کشاورزصدر فرمودند گروهبندی برای شما لازم است؛ زیرا شما تا به حال زیاد به یاد دارید که در فلان مملکت شخصی مرده، یا چندی غیبت کرده و آن مملکت دچار هرج و مرج شده است؛ چون گروه و اتحاد و.. نبوده و نداشتند؛ ولی به عقیده من اگر شخصی چند روزی یا چندی یا اصلاً از بین شما رفت، شما نباید از هم پاشیده باشید و متفرق گردید تا شخص ظالمی پیدا شود و موجب آزار شما شود. کار خودتان را محکم کنید و با سرپرستهائی که تعیین میکنید، قلب خود را به یک نفر بدهید، چه آن شخص در میان شما باشد چه نباشد (منظور ناطق این بود که اگر احیاناً مرا گرفتند و یا غیبت کردم شما عهد خود را در رأی به من فراموش نکنید) و سپس اضافه نمود مگر یادتان رفته چند سال پیش چه مذلتی کشیدید و آن موقعی بود که من به آمریکا رفته بودم و مدتی هم زندان بودم و آن نتیجه بیسرپرستی و از هم پاشیدگی شما بود. من در مرکز گرفتاریهای زیادی دارم. من مریضم و نمیتوانم پیوسته میان شما باشم. شما اگر من هم ... [ناخوانا] رویه خود را از دست ندهید و گول اینکه فلان کس با صد اتوبوس خواهد آمد یا بهمان کس فلان قدر پول دارد، نخورید. (منظور ناطق از این جمله قاسم لاجوردی کاندید حزب ملیون کاشان بود). در اینجا مردی به نام مشهدی غلامحسین بلند شده گفت که ای صالح ما اینها را نمیفهمیم. شاه ما عادل و رعیتپرور است. همانطور که دیدیم به زلزلهزدگان لار که همه چیز خود را از دست دادند چگونه کمک کرد. ما که شاه را نمیبینیم و به او دسترسی نداریم. ما تو را برای نمایندگی خواستیم و نماینده میکنیم که منویات شاه[را] بر ما اجرا کنی و با صدای بلند گفت زنده باد شاه و جمعیت هورا کشیدند و صالح گفت من ناطقهایی در صورت لزوم برای[شما] خواهم فرستاد که شما را راهنمایی کنند و چون وقت دیر است و قطار ساعت 0815 حرکت میکند، مجلس را ختم میکنیم. امیدوارم فراموش نکنید. ابراز احساسات شدید حضار
در ایستگاه راه آهن
اول آقای فرقدان از پشت پنجره قطار ضمن خداحافظی مطالب خود را به طور خلاصه تکرار نمود. سپس صالح به مردم گفت دو هفته دیگر نیز خواهم آمد اما امیدوارم دو هفته دیگر گروههای انتخاباتی خود[را] تشکیل و به طور منظم در ایستگاه حاضر شوید و هیچ شخص خارجی بین خود راه ندهید.
سپس یک نفر که خود را نماینده دانشجویان دانشگاه معرفی کرد و از 10 نفر همراهان آقای صالح بود تنه از پنجره قطار بیرون آورد و گفت من به نمایندگی از دانشجویان دانشگاه به شما تبریک میگویم. در این حال قطار سوت زد و به حرکت درآمد. ناطق گفت فقط حرفهای خود را به یک بیت شعر خلاصه میکنم
من نمیگویم سمندر باش یا پروانه باش چون به فکر سوختن افتادهای مردانه باش
و قطار در میان ابراز احساسات دوهزار نفر از مردم کاشان به طرف تهران حرکت کرد.
چون در موقع آمدن آقای صالح بنده در قطار بودم و قطار خیلی خلوت و بیش از چند مسافر نداشت، در برگشت صلاح نبود که با همان قطار عازم تهران شوم و احتمال شناخته شدن حتمی بود. از این لحاظ روز جمعه به واسطه نبودن اتومبیل1 در کاشان توقف و روز شنبه ساعت 1100 با اتومبیل2 به طرف تهران حرکت کردم و ساعت 1700 به تهران رسیدم.3 1 /5 /39
توضیحات سند:
1 و 2. در اصل: اتوموبیل.
3. در صدر و ذیل این گزارش، روی نام مأمور خط کشیده شده است!!
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 163