تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1354
موضوع : اظهارات محمد رودسری واعظ ساکن قم
متن سند:
شماره : 877 /1 ه 1
محمد رودسری واعظ ساکن قم از روحانیون نسبتا باسواد اردوسرای
رودسر در یک صحبت خصوصی اظهار داشت که ما به خمینی پیغام داده ایم که با
شیخ حسن لاهوتی1 قطع رابطه کرده ایم شما هم با او قطع رابطه کنید زیرا او با
چریکها رابطه دارد و اضافه کرد شیخ صادق خلخالی تبعیدی در رودبار هم با
چریکها رابطه دارد.
و افزود
محمد یزدی تبعیدی در
رودبار امکان دارد نظیر شیخ
صادق خلخالی باشد و
سپس دو برگ فتوکپی را
ارائه نمود و اظهار کرد که
حاج شیخ محمود تولائی2
معروف به حلبی به علت
تضییقاتی که جهت تبلیغ
مذهبی هیئت خیریه حجتیه
مهدویه فراهم کرده بودند
نزد آیت اله خوانساری
می رود و به او می گوید که
نزدیک است که ساواک
ادامه تبلیغات مذهبی آنان را
مانع شده و به کلی تعطیل
نماید آیت اله خوانساری وسیله جناب آقای علم3 وزیر دربار مراتب را به
پیشگاه همایونی تقدیم می دارد.
شاهنشاه می فرمایند اگر آیت اله خوانساری
ضمانت نماید که این هیئت منحصرا تبلیغات مذهبی نمایند دستور رفع مشکل
داده می شود آیت اله خوانساری نیز مراتب رعایت را به عرض می رساند دستور
رفع تهدید صادر می شود.
روی این اصل رسمیت این انجمن در ستون آگهی ها
غیر تجارتی روزنامه مندرج می گردد.
نظریه شنبه : دو برگ فتوکپی ذکر شده به پیوست تقدیم می گردد.
نظریه یکشنبه : دو برگ فتوکپی به پیوست تقدیم ضمنا دو برگ مربوط به تأسیس
انجمن خیریه حجتیه مهدویه در تهران می باشد.
اصل در پرونده کلاسه 161118 است.
در پرونده کلاسه 31395 بایگانی شود.
در کلاسه 31395 بایگانی شود.
3 /8 /54
توضیحات سند:
1ـ حجه الاسلام حسن لاهوتی در
سال 1306 ه .
ش در دهکده
کوچک اشکور در خانواده ای
روحانی به دنیا آمد.
در سنین
جوانی به دروس حوزوی روی
آورد و در شهر مقدس قم مدارج
علمی خود را کامل کرد و درجه
اجتهاد خود را به تأیید آیت الله
العظمی بروجردی گرفت.
وی
مبارزات خود را همگام با نهضت
امام خمینی (ره) آغاز کرد و بارها
به زندان افتاد.
ایشان پس از
انقلاب اسلامی در تکوین سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته
انقلاب اسلامی کوشش فراوانی
کرد.
وی در تاریخ 6 /8 /1360
درگذشت.
2ـ حجه الاسلام شیخ محمود
ذاکرزاده (تولایی) معروف به
حلبی فرزند غلامرضا در سال
1281 شمسی در مشهد مقدس
متولد گردید.
پس از طی
تحصیلات مقدماتی وارد حوزه
علمیه مشهد شد و تحصیلات
علوم دینی را تا فقه و اصول ادامه
داد.
وی از بنیانگزاران انجمن حجتیه
بود که با استفاده از گرایش
عمومی مردم به ویژه جوانان به
سمت اندیشه های اسلامی پس از
کودتای 28 مرداد 1332 با
تأسیس تشکیلات گسترده به
جذب نیروهای ساده مذهبی
پرداخت.
وی در قیام پانزده
خرداد 1342 به رهبری امام
خمینی (ره)، ایده جدائی دین از
سیاست را علنا ابراز کرد و لذا در
تقابل و تعارض با نهضت بود.
شیوه عضوگیری و جلسات مخفی
انجمن جاذبه هایی داشت تا
نیروهای مذهبی بدان بپیوندند.
فعالیتهای انجمن، خواسته یا
ناخواسته مطلوب ساواک بود.
مسلما اسناد موجود در ساواک
و عملکرد رهبران انجمن، باید
بیانگر همسویی و توافقهای
پنهانی باشد؛ چه در انجمن،
انرژی و قدرت فعال جوانان و
تحصیل کردگانی که می توانستند
بخش قابل توجهی از بار مبارزه
را بر دوش بکشند، صرف آموزش
نقاط ضعف مبانی فکری فرقه
ضاله بهائیت و آثار و نوشته های
بهائیان می شد! مسلما در این
روند، معلول، جای خود را به
علت و انحراف از روش و منش
اسلامیت می داد، به خصوص آنکه
بهائیت، ابزاری در دست استعمار
و استبداد برای کوبیدن دین و
تضعیف ایمان مردم بود.
خطر
بهائیت از آنجا ناشی می شد که
صهیونیسم و امپریالیسم اسرائیل
و آمریکا در پشت قضیه و ایادی
این فرقه در ارگان حکومت
پهلوی رسوخ و نفوذ و بعضا سلطه
پیدا کرده بودند.
در برنامه عملی و
اعلامی انجمن هم جایی برای
مبارزه سیاسی علیه «استبداد» و
«استعمار» وجود نداشت و به
همین دلیل این تشکیلات در طول
فعالیتش از تعرض ساواک مصون
ماند.
برخلاف آنچه انجمن بعد از
انقلاب در نفوذ در دستگاههای
سیاسی عمل نموده، در ماده 9
اساسنامه انجمن آمده است :
«انجمن به هیچ وجه در امور
سیاسی مداخله نخواهد داشت.
»
در دوران انقلاب نیز انجمن
حرکت های متضاد و متعارضی
داشته و همواره به مسائل فرعی
می پرداخت یا سعی می کرد که
مسائل اصلی را، مسائلی
حاشیه ای و فرعی جلوه دهد.
که
حضرت امام چند بار صراحتا به
انحراف انجمن اشاره فرموده
بودند.
(شیخ محمود حلبی در 26
دی ماه 1376 درگذشت.)
3ـ امیر اسداللّه علم فرزند
محمدابراهیم (شوکت الملک) در
سال 1298 در بیرجند متولد شد.
امیر اسداللّه علم در سال 1321 از
دانشکده کشاورزی کرج
فارغ التحصیل شد و چون وضع
تهران آشفته و تحت اشغال
نیروهای بیگانه بود، عازم بیرجند
شد.
در اواخر سال 1324 علم
ضمن مسافرتی به تهران به
ملاقات قوام السلطنه نخست
وزیر رفت، که تازه از سفر مسکو
به تهران بازگشته بود.
قوام السلطنه این جوان 26 ساله
را ظاهرا به واسطه سابقه دوستی
و آشنایی با امیر شوکت الملک و
شاید هم به توصیه انگلیسیها که
در آن زمان نقش حساسی در
سیاست ایران داشتند، برای
فرمانداری کل سیستان و
بلوچستان در نظر گرفت.
اسداللّه
علم که در سی ام تیر ماه سال
1341 به نخست وزیری برگزیده
شد، اول کاری که کرد یاران
گرمابه و گلستان خویش از قبیل
«دکتر باهری»، «ناتل خانلری»،
«متقی» و «رسول پرویزی»، را
گرد خود جمع کرد.
او نه کاری به
احزاب موافق و مخالف و
گروههای سیاسی داشت و نه
آدمی بود که به طور حاد در
کارهای سیاسی دخالت مستقیم
نماید فقط و فقط مجری اوامر
ملوکانه بود.
اسداللّه علم بسیار
زود به وزارت رسید و نخستین
بار در سن 29 سالگی در کابینه
دوم ساعد (آبان 1327 ـ
فروردین 1329) وزیر
کشاورزی شد.
او در کابینه علی
منصور (فروردین ـ تیر 1329)
نیز این سمت را حفظ کرد و پس
از آن در دولت رزم آرا (تیر ـ
اسفند 1329) وزیر کار شد.
در
سال های 1329 ـ 1339، علم از
نزدیک ترین یاران محمدرضا
پهلوی بود و در ماجرای 25 ـ
28 مرداد 1332 نقش فعالی
ایفاء نمود.
علم وسیع ترین باند
را در کشور ایجاد کرد و در همه
استان ها دارای مهره ها و عوامل
خود بود، که آن ها را به وکالت و
یا مقامات عالی می رساند.
مهم ترین پایگاه علم در خراسان
و شرق کشور و فارس بود، در
خراسان و سیستان و بلوچستان
به علت این که پایگاه اصلی
خانواده اش، بود و در فارس به
علت وصلت با خانواده قوام
شیرازی.
اسداله علم از
مرتبطین فراماسونری بین المللی
بود که در انتشار کتاب اسماعیل
رائین، نقش پنهان داشت.
علم
پیش از انقلاب به مرض سرطان
مرد و روزهای انقلاب را ندید.
منبع:
کتاب
آیتالله محمدصادق خلخالی به روایت اسناد ساواک صفحه 182