صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برگ بازجویی و صورت جلسه از محمدعلی منتظری فرزند حسینعلی

تاریخ سند: 20 فروردین 1344


برگ بازجویی و صورت جلسه از محمدعلی منتظری فرزند حسینعلی


متن سند:

س ـ هویت کامل [و] صحیح خود را بیان کنید.
ج ـ نام محمد شهرت منتظری فرزند حسینعلی1 دارنده شناسنامه شماره 21636 صادره از نجف آباد متولد 1323 شغل محصل علوم دینیه در قم مجرد با سواد تابعه ایران مسلمان ساکن قم مدرسه حجتیه2 پارک چهارم حجره 12 محمدعلی منتظری س ـ متعهد می شوید هر چه از شما سئوال شود حقیقت را بیان نمایید.
ج ـ متعهد می شوم هر چه سئوال شود حقیقت را بیان نمایم.
محمدعلی منتظری س ـ تا به حال از طرف مقامات قضایی و یا انتظامی بازداشت شده اید یا خیر ج ـ تاکنون از طرف هیچ مقامی بازداشت نگردیده ام.
محمدعلی منتظری س ـ در کدام یک از جلسات مذهبی و دستجات سیاسی شرکت داشته و دارید.
ج ـ در هیچیک از جلسات مذهبی و دستجات سیاسی شرکت نداشته و ندارم.
محمدعلی منتظری س ـ در مدرسه حجتیه قم چند سال است به تحصیل علوم دینی مشغول هستید و قبلاً چه می کردید.
ج ـ مدت چهار سال است که به تحصیل علوم دینی در قم مشغول می باشم و قبلاً مدت سه سال هم در نزد پدرم حسینعلی منتظری که در مدرسه امام قم مشغول تحصیل می باشد درس می خواندم.
محمدعلی منتظری س ـ بفرمایید علت مسافرت شما به طهران برای چیست.
ج ـ یکی از دوستانم بنام جعفر امیدی که در مدرسه مروی3 مشغول تحصیل است خواسته دهه محرم را نزد او باشم و ضمنا درس انگلیسی را نزد او بخوانم.
محمدعلی منتظری س ـ بفرمایید امروز شما به کجا رفته بودید.
ج ـ ساعت 11 صبح بود که به دالان امین الملک رفتم و می دانستم آقای فلسفی وعظ می نماید پس از خاتمه وعظ اظهار داشتم برای سلامتی بزرگ مرجع عالم تشییع حضرت آیت اله العظمی خمینی صلوات بفرستید و موقعی که از مسجد خارج شدم یک نفر پاسبان مرا به این اداره دلالت نمود.
محمدعلی منتظری س ـ بفرمایید کسی به شما پیشنهاد نمود که در خاتمه چنین شعاری بدهید یا خیر ج ـ کسی به من پیشنهاد ننموده بود و من چون از آقای خمینی تقلید می نمایم و در قم نزد او درس می خواندم بدین جهت خودم چنین اظهاری را نموده ام.
محمدعلی منتظری س ـ برابر گزارش مأمورین علاوه بر گفتن جملات فوق اظهار داشته اید خداوندا ترا به روز عاشورا و به این مصیبت عظما دستهای ناپاکی را که دستور قطع دست آیت اله خمینی را داده اند برای همیشه محو و نابود کن که با اعتراض حاضرین مواجه گردیده اید در این باره چه می فرمایید.
ج ـ بنده اصلاً چنین اظهاراتی را ننموده ام و این موضوع کذب محض است چنانچه یکی از حاضرین مسجد گفت من چنین حرفهایی زده ام قبول دارم.
محمدعلی منتظری س ـ ضمن بازرسی بدنی اوراقی از شما به دست آمده که روی موضوع سوء قصد به نخست وزیر فقید حسنعلی منصور4 و حمل او به بیمارستان و مخالفت روحانیون و مالکین نسبت به شاهنشاه در مورد تبعید آقای خمینی و اضافه شده تمام ملت مخالف با شاه ایران است چه از طبقه دانشگاهی و غیرو ذکر گردیده متهم به قتل از طرف ملت مسلمان و خلاصه آقای خمینی به چنین عملی دست زده لازم است به فرمایید این مطالب را چه شخصی نوشته و برای چه منظور بوده است.
ج ـ این مطالب را خودم در دفترچه ام نوشته ام...
موقعی بود که آقای منصور را ترور نموده بودند5 من در نجف آباد اصفهان بودم یکی از دوستانم بنام مشهدی علی می گفت شب گذشته رادیو لندن این اخبار را می گفت و من هم از زبان او شنیدم و بلافاصله یادداشت کردم و منظوری نداشتم.
محمدعلی منتظری س ـ اوراق دیگری از شما به دست آمده که حاکی است در چند جا نام آقای خمینی نوشته شده و روی صفحه کاغذ پستی جزیره سنت دومینک را تشریح نموده و ذکر گردیده که در سال 1492 وسیله کریستف کلمب کشف و ثلث آن جمهوری دومینکن و یک ثلث آن را هیئتی تشکیل می دهد بفرمایید این مطالب را چه شخصی نوشته و برای چه منظور بوده است.
ج ـ من آن را این اواخر از روی روزنامه اطلاعات یادداشت نمودم و برای کسب اطلاعات عمومی بوده است.
محمدعلی منتظری س ـ یک تکه از روزنامه را پاره شده از جیب شما کشف شده و تیتر آن مذاکرات نخست وزیر با دانشجویان مقیم فرانسه موضوع جدا نمودن تکه ای از روزنامه و نگهداری آن نزد شما چیست.
ج ـ چون متن اعلامیه آیت الله کفائی6 در آن مندرج گردیده بود بدین جهت آن را پاره نمودم و برداشتم.
محمدعلی منتظری س ـ گفته های خود را چگونه تأیید می نمایید.
ج ـ پس از قرائت امضاء می کنم.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله حسینعلی منتظری در سال 1301 ه ش در نجف آباد اصفهان متولد شد.
تحصیلات حوزه ای خود را در اصفهان و سپس در قم گذراند و به درجات عالی علوم دینی رسید.
ایشان بخصوص در دهه چهل به علت همراهی با نهضت امام خمینی(ره) تحت تعقیب عوامل امنیتی رژیم قرار گرفت و به زندان افتاد و شکنجه ها دید.
پس از پیروزی انقلاب و بعد از وفات آیت الله طالقانی، امامت جمعه تهران از طرف امام خمینی به ایشان واگذار شد.
در سال 1364 مجلس خبرگان، آیت الله منتظری را به عنوان قائم مقام رهبری تعیین کرد ولی این حکم در سال 1368 به علت نفوذ عناصر قدرت طلب و منافق در دفتر وی و انتقال واژگونه اخبار و حوادث روز به ایشان پس گرفته شد.
2ـ مدرسه حجتیه از بزرگترین مدارس قم است که به همت مرحوم آیت الله العظمی حجت کوه کمری در سال 1364 قمری ساخته شد و در 20 جمادی الثانی همان سال ـ مصادف با ولادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها ـ در اختیار طلاب قرار گرفت.
این مدرسه که پس از چندی، به نام بانی آن معروف به «مدرسه حجتیه» گردید، در شش قسمت و دو طبقه مجزا از هم بنا شده و جمعا دارای 126 حجره است.
چهار قسمت ساختمان مدرسه مقابل هم در سمت شمال و جنوب حیاط وسیع مدرسه قرار گرفته است.
دو قسمت شمالی در داخل مدرسه و دو قسمت جنوبی در کنار خیابان که ازفلکه صفائیه منشعب و به رودخانه متصل می گردد، قرار دارد.
قسمت دیگر در سمت غربی واقع است (کنار خیابان بهار).
مقابل آن نیز در سمت مشرق مسجد مدرسه و صحن کوچک آن که به هزینه مرحوم حاج احمد اتفاق ـ از تجار آذربایجان مقیم تهران ـ بنا شده است.
مقبره مرحوم آیت الله حجت نیز در کنار مسجد است.
3ـ مدرسه مروی از مدارس قدیمی شهر تهران است که در دوره فتحعلی شاه قاجار ساخته شد و به نام بانی آن، فخرالدوله (مروی، حاج محمدحسین خان)، مدرسه فخریه نیز نامیده می شده است.
این بنا مشتمل بر جلوخان، سر در، صحن بزرگ حجرات، دو مدرس و ایوانهای متعددی است که با کاشی کاری تزیین یافته است.
همچنین دارای کتیبه هایی است که در یکی از آنها (در ایوان مقابل درب ورودی در بالای مدرس آن) نام فتحعلی شاه قاجار به چشم می خورد.
4ـ حسنعلی منصور در اردیبهشت 1302 در تهران بدنیا آمد.
پدر او رجبعلی منصور (منصور الملک) از اعضاء اولیه لژ بیداری ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید در مشاغل حساس جای داشت و در آخرین ماههای سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوی نیز مجددا در راس دولت قرار گرفت.
ارتشبد فردوست می نویسد: «علی منصور از مأموران انگلیسی بود.
پسرش حسنعلی منصور مانند پدر پرورش یافته انگلیسی ها بود ولی از آن گروه بود که به آمریکایی ها وصل شدند.
او چه در اصل چهار و چه بعدها که نخست وزیر شد از طرف آمریکا به شدت تقویت می شد».
و مادرش یکی از دختران ظهیرالملک رئیس بود.
وی در سال 1321 از دبیرستان فیروز بهرام دیپلم و در 1324 از دانشکده حقوق در رشته سیاسی لیسانس گرفت.
در همان سال به استخدام وزارت خارجه درآمد.
چندی در تهران و مدتی در اروپا به کارهای کوچکی در وزارت خارجه اشتغال داشت و یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس گردید.
در سال 1329 محسن رئیس (دایی منصور) وزیر امور خارجه وقت او را به ریاست دفتر خود برگزید و طی این سالها چند بار به سمت رئیس دفتر نخست وزیر در دوران صدارت حسین علاء (نوبت دوم) برگزیده شد.
منصور از مهره هایی بود که توسط انگلیسی ها به آمریکا معرف شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت وی برنامه های مهمی به سود غرب داشت که یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی امام خمینی مواجه شد.
مخالفتهای امام (ره) با نفوذ آمریکا و غرب و اقدامات محمدرضا در دوران دولت منصور شدت گرفت و بالاخره به تبعید ایشان به ترکیه (13 آبان 1343) منجر گردید.
ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 که حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال معاونت نخست وزیری را عهده دار بود بیوگرافی او را چنین ثبت کرده است : بسیار خوشگل، صورتی سفید، چشمانی میشی و خیلی قشنگ، قدی متوسط، خوش قامت، پدرش بی اندازه متمول که حدود 50 میلیون تومان ثروت دارد.
دارای لیسانس از دانشکده حقوق تهران رشته سیاسی در سال 1324 می باشد، فرانسه خوب می داند و به انگلیسی به اندازه رفع احتیاج آشنایی دارد.
وی تمام روزنامه ها و مجلات عادی و تا اندازه ای کتب اقتصادی را مطالعه می کند، به زن و مقام علاقمند است.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گذرانده، لیاقت و شایستگی ندارد، حتی به علت ترقی بی جهتی که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال چون به پدر او مدیون بود او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.
ابتدا در وزارت امور خارجه در لندن بود بعد منشی وزیر خارجه و سپس رئیس اداره چهارم سیاسی شد.
به علت نفوذ پدر نشان تاج دریافت نمود.
عضو جمعیت یاران دبیرستانی بوده، متواضع ولی بی شخصیت است، افکار عالی به هیچ وجه ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش می باشد.
کم مغز، بی تجربه و عزیز بی جهت است.
مشارالیه در اردیبهشت سال 1340 زمانی که نماینده مجلس بوده است کانون مترقی را متشکل از عده ای روشنفکران و کارشناسان مسائل اجتماعی تشکیل می دهد که تعداد کثیری از اعضای آن در انتخابات مجلس شورای ملی (تابستان 1342) به نمایندگی مجلس انتخاب می گردند.
این نمایندگان به رهبری حسنعلی منصور بدوا به تأسیس حزب ایران نوین (آذر 1342) اقدام کرده و چون در مجلس شورای ملی اکثریت داشتند در اسفند 1342 به فرمان ملوکانه حزب ایران نوین مأمور تشکیل دولت حزبی می گردد و بدین ترتیب بر اساس یک سناریوی از پیش پرداخت شده اپوزیسیون آمریکایی در مجلس به اکثریت رسید و به عنوان حزب اکثریت تجدید سازمان یافته و دولت را در دست گرفت.
اسناد نشان می دهد که رئیس سیا در ایران «گراتیان یاتسویچ» که در خانه منصور مستأجر بود صراحتا نخست وزیری او را بشارت می داده است.
و بدینسان بود که حسنعلی منصور آمریکایی پسر رجبعلی منصور انگلیسی دومین نخست وزیر عصر انقلاب سفید شد و تصویب کاپیتولاسیون یعنی ننگین ترین صفحه تاریخ پهلوی توسط او انجام شد که خشم مردمی را که در محاسبات سیاسی قدرتهای سلطه گر هیچگاه به حساب نیامده و نمی آیند، برانگیخت و امام خمینی (ره) مرجعی آزاده، عصاره و فریادگر این پرخاش شد.
حسنعلی منصور 3 ماه بعد از تبعید امام (ره) روز اول بهمن 1343 توسط محمد بخارائی ترور و معدوم گردید.
عضویت وی در فراماسونری نیز محرز گردیده.
طبق گزارش ساواک نام وی در لیست اعضاء «لژ پهلوی» دیده می شود و نیز طبق گزارش ساواک خوزستان مورخ 7 /12 /1339 نام حسنعلی منصور در زمره اعضای «لژ همایون» و تاریخ و ورود او را 11 /3 /1333 ذکر می کند.
سند دیگری فرم پذیرش حسنعلی منصور به باشگاه بین المللی لاینز در تاریخ 6 /6 /1341 و با معرفی دکتر علی معارفی را نشان می دهد.
5ـ حسنعلی منصور در اول بهمن ماه سال 1343 ش در حال ورود به مجلس شورای ملی در میدان بهارستان، با تیرهایی که از اسلحه شهید محمد بخارائی شلیک شد، اعلام انقلابی شد.
6ـ آیت الله حاج میرزااحمد کفائی در ربیع الاول 1300 قمری در نجف اشرف متولد شد او که سومین فرزند ملامحمد کاظم خراسانی بود در نزد برادرانش میرزامهدی و میرزامحمد آیت اللهزاده و پدرش علوم دینی را فرا گرفت و در سن 28 سالگی به درجه اجتهاد رسید.
بعد از جنگ جهانی اول در جنگهای استقلال عراق شرکت کرد و یکی از عاملین مهم استقلال آن مملکت بود اما پس از آن بر اثر فشار قوای انگلیسی مجبور به مهاجرت به عربستان شد ولی مجددا به عراق بازگشت.
در سال 1302 ش به همراه سایر علما به ایران تبعید شد و در خراسان اقامت گزید و سالها در مشهد به درس و بحث پرداخت تا اینکه در روز 6 دی ماه 1350 در مشهد دارفانی را وداع گفت.
آیت الله کفایی و سبزواری از کسانی بودند که در فروردین 1342 وقتی که محمدرضا پهلوی به مشهد رفته بود با وی دیدار کردند و با توجه به مقام علمیشان چون با نهضت همراه نبودند مورد توجه مردم قرار نگرفتند.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری به روایت اسناد ساواک صفحه 3




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.