تاریخ سند: 20 خرداد 1331
متن سند:
1ـ شرمینی :
اختلافات بین حزب و سازمان1 درست است و اختلاف بین شرمینی و دیگر
گردانندگان سازمان جوانان توده ایران نیز صحت دارد و همچنین اختلاف بین
گردانندگان حزب با سازمان نیز درست است بهمین سبب بوده است که برای
شرمینی یعنی برای برکناری وی از راس سازمان جلساتی اخیرا از سران کمیته
مرکزی حزب تشکیل شده
ولی فعلا بطور صریح ویرا از
شغل خود برکنار نکرده اند و
شاید هم در اثر این جریانات
بوده است که شرمینی استعفا
داده و راجع باستعفای او نیز
هنوز خبری بهیچ یک از
کمیته های شهرستان داده
نشده است
2ـ علاوه بر شرمینی چند تن
دیگر از اعضای کمیته
مرکزی و کمیته شهرستان
تهران را نیز تقریبا معزول
نموده اند بدین ترتیب که آنها
را از سازمان بحزب
فرستاده اند و یا کار آنها را
عوض کرده اند.
نظریه دفتر : موثق است
نظریه دفتر بازرسی ـ این قبلاً نیز داده شد کاملاً موثق است
ش 4 21 /3 /31819
توضیحات سند:
1ـ درباره این اختلاف احسان
طبری در کژراهه می گوید: در
هیئت اجرائیه در ایران اختلاف
شدیدی بود که تمام حزب و
سازمانهای وابسته (مانند:
شورای متحده مرکزی، سازمان
جوانان، سازمان زنان، جمعیت
صلح و جمعیت مبارزه با
استعمار و غیره) در آن دخالت
داشت.
بویژه سازمان جوانان و
نادر شرمینی دبیر کل آن در اثر
مخالفت شدید با کیانوری، یکی
از ستونهای مهم اختلاف از
دیدگاه اکثریت هیئت اجرائیه
(یعنی حسین جودت، مرتضی
یزدی، محمد بهرامی و علی
علوی) بود.
پانزده نفر اعضا، کمیته مرکزی
در مسکو مجمع کل تضادها بود.
بطور اساسی، صرفنظر از
اختلاف و تضادهای کوچک بین
افراد یا گروههای کوچکی از
افراد، تضاد عمده رهبری (که
بیشتر نتیجه رقابت بر سر مقام و
احراز ابتکار در رهبری بود)
آنها را به دو قسمت تقسیم
می کرد.
در بخش اول : رادمنش،
اسکندری، کشاورز، روستا،
بابازاده و در بخش دوم :
کامبخش، کیانوری، قاسمی،
فروتن، امیر خیزی و حکیمی.
وضع اردشیر و نوشین و من
وضعی بود که آنها را نمی شد در
این تضاد عمده گنجاند.
اردشیر
بطورکلی بیشتر موافق با گروه
قاسمی و امیرخیزی و مخالف
سرسخت رادمنش و روستا بود.
من و نوشین سعی می کردیم بر
اساس مسائل مشخص موضع
بگیریم.
بدون آنکه شخص را در
نظر آوریم.
نتیجه گیری این دو
نفر هم با هم فرق داشت.
به هر
صورت تمایل نوشین به جانب
گروه رادمنش و تمایل من به
جانب گروه کامبخش بود.
کژراهه، احسان طبری، ص 91
منبع:
کتاب
چپ در ایران - سازمان جوانان حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 144