تخریب مسجدجامع و نصب مجسمه رضاخان به جای آن
متن سند:
تخریب مسجدجامع و نصب مجسمه رضاخان به جای آن
اصلیترین مأموریت رضاخان، پس از آنکه در جریان کودتای انگلیسی سوم اسفند سال 1299ش، از میرپنجی به سردارسپهی و وزارت جنگ رسید و پس از آن نیز نخست وزیر و با برنامهای از پیش طراحی شده، در سال 134 ش، بر تخت شاهی نشست، براندازی اسلام و مقابله با مبانی دینی بود. در این حرکت، هماهنگی افرادی چون: ذکاءالملک فروغی و سیدحسن تقیزاده با بیگانگان، بخش نرمافزاری این طراحی و قلدری و دیکتاتوری رضاخان و بهره گیری از قدرت نظامی، بخش سخت افزاری آن را تشکیل میداد.
او که در آغاز با اظهار دیانت و شرکت در مجالس عزاداری، جایگاه خود را در نزد برخی از متدینین محکم کرده بود، پس از تثبیت قدرت، برنامههای متعددی را که مجبور به اجرای آن بود، آغاز کرد. امام خمینی(ره) در تبیین این حرکت میفرماید:
« اول که رضا خان آمد روى کار، با کودتا آمد و تهران را گرفت و همه کارهایى که رضاخان کرد، کارهاى سرنیزهاى بود. اصلاً به ملت کسى اعتنا نداشت؛ چنانچه حالا هم به ملت اینها اعتنا ندارند. از اول که او آمد روى کار، آن را من یادم هست، از وقتى که او آمد، شما شاید هیچ کدام یادتان نباشد - اکثراً البته - لکن خوب، من شاهد قضایا بودم، من یادم است همه را ایشان کودتا کرد و آمد تهران و ابتدا هم خیلى اظهار دیانت و اظهار اسلامیت[میکرد] و در ماه محرّم، در شبهای ماه محرّم، گاهى مىگفتند پابرهنه این طرف آن طرف مىرود براى عزادارى! و همه این تکیههایى که در تهران برپا بود، ایشان مىرفت این تکیهها و پیش صاحب تکیهها اظهار اسلامیت و اظهار ایمان مىکرد! تا وقتى که پایش یک قدرى مستقر شد. ابتدایش این طور بود تا وقتى که حکومتش یک حکومت مستقرى شد. آن وقت که حکومت مستقر شد، دست به نیزه و سرنیزه برد و کوبید همه اقشار ملت را. آن وقت هم مثل حالا نبود که، یعنى مثل این یک سال که ملت تحولى دَرش پیدا شده باشد که[بتواند]«چرا» بگوید یا قیام بر خلاف بکند، هیچ ابداً صحبت از اینکه یک مطلبى بر خلاف رأى رضا خان بگویند، هیچ این مسائل نبود. با سرنیزه آمد و با سرنیزه مجلس درست کرد، بدون اینکه ملت اصلاً اطلاعى از وکلایش داشته باشد یا اطلاعى از مسائل اصلاً داشته باشد. رضا خان هم معلوم نبود که خودش یک همچو کارى کرده باشد. لیست هایى از طرف - به طورى که شاه مىگوید - لیست را از طرف سفارتخانهها مىآوردند و مىدادند و همین لیست را که افرادى [بود]که کى وکیل کجا، کى وکیلکجا، اینها را هم مأمورها مىرفتند و وکیل مىکردند. یک عدهاى از وکلایى که انتصاب ابتدایى[شان] از سفارتخانهها بود - زمان رضا خان، سفارت انگلستان مهم بود و زمان ایشان هم سفارت آمریکا حالا مهم است – لیستها را آنها مىدادند، افراد را آنها تعیین مىکردند؛ منصوب از قِبَل آنها به حَسَب واقع بود، و منصوب از قِبَل رضاخان یا محمدرضا خان در این زمان، در دست دوم و به حَسَب ظاهر بود! اما مردم چه دخالتى داشتند1؟»
یکی از اقداماتی که با شدت و حدّت و خشونت هرچه تمامتر در این دوران صورت گرفت، مقابله با مجالس عزاداری حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) و برچیدن اساس آن بود، که این اقدام، همزمان با مقابله با حوزههای علمیه و علما و روحانیون و قانون لباس متحدالشکل و کشف حجاب صورت گرفت. در این ایام، که رضاخان به تثبیت پایههای حکومت تازه تأسیس خود مشغول بود، نصب مجسمههای او نیز در شهرهای مختلف کشور در دستور کار قرار گرفت. در سال 139ش، تصمیم گرفته شد تا یکی از این مجسمهها در شهر خرم آباد، مرکز استان لرستان نصب شود. تعیین محل نصب و طراحیها به گونهای صورت گرفت که باید این مجسمه در جایی قرار میگرفت که در آن محل، مسجدجامع شهر قرار داشت و این فرصت مناسبی برای حذف یکی دیگر از مراکز دینی اصلی بود.
مسجد، به معنای محل سجده و مکان پیشانی نهادن بر خاک در محضر پروردگار متعال و در اصطلاح، خانهای برای سجده به درگاه خدا است و فرد با سجده در برابر عظمت الهی، به جنگ با شیاطین درونی و بیرونی میرود و مسجد، مشهد خونین بهترین بندگان خداست2 و مکانی مقدس برای عبادتهای روزانه و محل اجتماع سیاسی و عبادی مردم است، همانگونه که در صدر اسلام، اولین مسجد با دستور رسول اکرم(ص) در مدینه ساخته شد و بسیاری از کارها و اعمال سیاسی و عبادی مسلمین در آن انجام میگرفت؛3 باور به این نکته است که مسجد به وسعت یک مکتب جامع، رسالت جهانی مییابد و به مرتبهی خانهی خدا در روی زمین میرسد که: « انّ بیوتی فیالارض المساجد.»
مخالفت با مسجد، تنها منحصر به دوران رضاخان و ایران نیست، مخالفت با این پایگاه اساسی مسلمین، در جهان اسلام سابقهای دیرینه دارد و شگردهای بسیاری برای به انزوا کشاندن آن به کار گرفته شده است. استعمارگران و دشمنان دین، با طراحیها و برنامه ریزیهای متعدد در طول تاریخ، مسجد را که محل قضاوت، عبادت، تجهیز مجاهدان اسلام، مدرسهی علم و تحصیل، محل انجام امور سیاسی و رتق و فتق امور مسلمانان بود، تنها به جایگاه گزاردن نماز مبدل کردند تا در سایهی این تغییر، به غارت منابع روزمینی و زیرزمینی آنها مبادرت کنند و از اسلام، فقط پوستهای را برای اهالی اسلام باقی بگذارند تا هم به عبادات ظاهری مشغول باشد و هم تفکر تعرّض به غارتگری آنها را نداشته باشد؛ به همین دلیل است که تشکیلات فراماسونری ـ پیشقراولان استعمار و استکبار در قرون جدید ـ دشمنی دیرینهی خود با اسلام و قرآن را در عصبانیت شدید و رسمی خود از برپایی اذان و اقامهی نماز بروز داده و آن را سدی در مقابل زیادهخواهیهای خود قلمداد کردند.4
دکتر حیدرعلی کرمن، یکی از اساتید اعظم فراماسونری، در نشریهی داخلی « محل وحدت » ضمن اشاره به اهمیت مسجد و اینکه این مکان مقدس، سدی در برابر توطئههای آنهاست، مینویسد:
«صدای اذان که از ردیف مساجد بلند میشود، مگر غیر از صدای الصلوۀ است که میگوید من زندهام و نمردهام و نخواهم مرد؛ این بانکِ تخدیرکننده افکار و اذهان روشنفکران، برای ما به منزله فریادی است که روشنگری ما را به ما یادآوری و اخطار میکند.»5
رضاخان میرپنج، تنها یکی از مهرههای این حرکت بود که برای مقابله با دین مبین اسلام و مکتب حیات بخش تشیع، در ایران مأموریت داشت. سپهبد احمد امیراحمدی درباره ضدیت رضاخان با مسجد مینویسد:
«روزی در ماه رمضان، سردار رفعت به رضاخان گفت که دیشب با سپهبد به مسجد رفتیم، نماز خواندیم و برای شما دعا کردیم. شاه متغیر شده گفت: کدام مسجد؟ من حالا میفهمم که اشکال کار در کجاست!؟ من آخوندبازی را میخواهم از بین ببرم. گفتهام که فرشها را جمع کنند و میز و صندلی بچینند، ولی سپهبد ارتش میرود و جانماز پهن میکند و روی زمین، پهلوی آخوندها مینشیند؛ این پیرسگ هم میگوید رفتیم و اعلیحضرت را دعا کردیم، چرا رفتید؟»6
اسناد زیر، گویای بخش مختصری از این حرکت براندازی است که به بهانهی نصب مجسمه رضاخان، به تخریب مسجد جامع شهر اقدام شده است:
سند شماره ( 1 )
نمره : 743 ضمیمه 1 ورقه
مقام محترم ریاست ارکان حرب کل قشون دامت شوکته
تعقیب معروضه 874 محترماً به عرض میرساند با تأکیداتی که راجع به خاتمه مجسمه بندگان اعلیحضرت قدر قدرت و قوی شوکت همایون شاهنشاهی ارواحنافداه به عمل آمده و محمدعلیخان گوران مجسمه ساز در کنترات نامه خود قید کرده بود که در آخر اردیبهشت ماه هذهالسنه در کرمانشاهان خاتمه داده و اطلاع دهد که وسایل حمل آن به خرمآباد فراهم گردد و اینک پس از مدت شش ماه که از قرارداد مشارالیه منقضی گردیده مجدداً به فرمانده فوج مستقل منصور تأکید شد که بازدید نموده و خاتمه آن را اطلاع دهد سواد راپورت 8671 فرمانده فوج مزبور را جهت استحضار خاطر محترم لفاً تقدیم میدارد. ضمناً یک ماه دیگر مهلت به مشارالیه داده شد که چنانچه تا آخر مدت تکمیل و تحویل ندهد وجه پرداختی مسترد گردد.
فرمانده تیپ مستقل گارد سپه. سرتیپ تاجبخش
سند شماره ( 2 )
قوای غرب و جنوب غربی
نمره 192 محرمانه مستقیم 21 تیر ماه 139
مقام ریاست محترم ارکان حرب کل قشون دامت شوکته
عطف به 1871 چنانچه مجسمه بندگان اعلیحضرت همایونی ارواحنافداه در دوازده برج نصب گردد چون مقابل بنای مزبور خیابانی که مجسمه به میدان شاهپور گردید موانع از قبیل مسجد جامع خواهد داشت لذا در سال گذشته مقرر گردید که مسجد را خراب و در عوض در پشت مسجد فعلی محلی که خرابه است اختصاص به ساختمان مسجد با مصالح فعلی آن داده شود اینک چنانچه تصمیم آنی خواهید فرمود مراتب را مهر به ابلاغ فرمایند که تا اقدامات اساسی به عمل آن بود.
فرمانده تیپ مستقل استان. سرتیپ محمدامین تاجبخش
سند شماره ( 3 )
ارکان حزب کل قشون
خلاصه راپرت سپهبد احمد آقاخان
بهترین محل برای نصب مجسمه بندگان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ارواحنافداه در شهر خرمآباد، همان دوازده برجی است و برای امتداد دادن خیابان شاهپور، به طوری که در جلو دوازده برجی بگذرد، مسجدی که در خط مسیر آن واقع شده است باید خراب شود. در این خصوص هم با اهالی مذاکرات شده، قرار است در نقطه دیگری از شهر با کمک اهالی، مسجد جدیدی بنا نمایند. علیهذا هر طور امر واصله علّیّه شاهانه ارواحنافداه علاقه گردید، به تیپ استان دستور اجرا صادر گردد.
سند شماره ( 4 )
کشف تلگراف فرمانده تیپ مستقل گارد سپه خرمآباد نمره وارده 266 م
تاریخ اصل 2 /2 /131
تاریخ وصول 2 /2 /131
تاریخ کشف 3 /2 /131
مقام محترم ریاست معظم ارکان حرب کل قشون دامت شوکته
معطوفاً به امریه کتبی نمره 938 مرموزات
محترماً به عرض میرساند طبق راپورت فرمانده فوج مستقل منصور، ساختمان مجسمه بندگان اعلیحضرت قدرقدرت همایون شاهنشاهی ارواحنافداه به اتمام رسیده و برای کرایه حمل آن از کرمانشاه به خرمآباد یکصد تومان مخارج برآورد نمودهاند. مستدعی است قدغن فرمایند اداره محترم مالیه کل قشون اعتبار آن را حواله فرمایند.
فرمانده تیپ مستقل گارد سپه. سرتیپ محمدامین تاجبخش
ساعت 9 صبح 2 /2 /1 نمره 35
سند شماره ( 5 )
نمره: 114 تاریخ: 3 /4 /131
ضمیمه: عکس مجسمه مبارک ملوکانه ارواحنافداه
مقام محترم ریاست معظم ارکان حرب کل قشون دامت شوکته
عطف به ابلاغیه تلگرافی مورخه 4 /2 /1 محترماً معروض میدارد: بالاخره در نتیجه عملیات یک سال و نیمه محمد علیخان گوران، مجسمه بندگان اعلیحضرت شاهنشاهی ارواحنافداه خاتمه و به خرمآباد حمل گردید. لیکن نظر به اینکه مجسمه مزبور را برخلاف مجسمههایی که به دست صنعتگران قابل معاصر ساخته میشود، به رنگ براق رنگآمیزی کردهاند. علیهذا در صورتی که تصویب فرمایند، مجدداً با یک ورقه رنگ خیلی مات رنگآمیزی شود، به عقیده بنده بهتر و بیشتر جالب توجه خواهد شد. ضمناً توجه خاطر مبارک را نیز به راپرت نمره (9119) مورخه 31 /6 /9 معطوف و ثانیاً استحضار خاطر محترم را فراهم مینمایاند که متعاقباً در امتداد مسجد مزبور واقع شدهاند، از طرف بلدیه خراب، در نتیجه خیابان شاهپور هم بدون مانع تا دوازده برج امتداد پیدا نماید، در این خصوص نیز متمنی است دستور فرمایند و ... مزبور به اداره حکومتی لرستان صادر و ضمناً اجازه نصب مجسمه بندگان اعلیحضرت شاهنشاهی ارواحناه فداه را نیز ابلاغ فرمایند.
فرمانده تیپ مستقل گارد سپه. سرتیپ محمدامین تاجبخش
سند شماره ( 6 )
ارکان حرب کل قشون
نظریه اینجانب همان است که سابقاً دستور دادهام. بدین ترتیب بر زیبایی شهر افزوده میشود و بنای دوازده برجی هم که از آثار تاریخی قدیم است، حفظ خواهد شد. سپهبد امیراحمدی
توضیحات سند:
1. صحیفه امام، همان، ج 5، ص 62
2. تفسیرالمیزان، یت الله علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره)، ج 9، بنیاد فکری و علمی علامه طباطبایی، تهران، 1376، ص 303
3. تاریخ صدر اسلام عصر نبوت، دکتر غلامحسین زرگرینژاد، انتشارات سمت، تهران، چاپ چهارم، 1385، ص 339
4. نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی، گروهی از نویسندگان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، 1383، ص 15 و 16
5 . همان، ص 16 و 17
6 . خاطرات نخستین سپهبد ایران (احمد امیراحمدی)، به کوشش غلامحسین زرگرینژاد و سیروس سعدوندیان، مؤسسه پژوهشی مطالعات فرهنگی، تهران، 1373، ص 408 و 409
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 11