صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: تشکیل جلسات مذهبی در مسجد بلاغی

تاریخ سند: 19 تیر 1353


موضوع: تشکیل جلسات مذهبی در مسجد بلاغی


متن سند:

از: 23‌ﻫ تاریخ:19 /4 /1353
به: 324 شماره: 1439 /23‌ﻫ
موضوع: تشکیل جلسات مذهبی در مسجد بلاغی
پیرو: 1438 /23‌ﻫ- 19 /4 /53

در تاریخ 17 /4 /53 بنا به پیشنهاد ابوالفضل بخارائی دانشجوی مدرسه عالی غزالی که از شرکت کنندگان در جلسات مذکور می‌باشد نامبرده به اتفاق یکی از دوستانش به منزل اشکوری سرپرست جلسات موصوف رفتند در بین راه بخارائی اظهار داشت هدف ما از تشکیل این جلسات بیشتر آشنا ساختن مردم با دین اسلام می‌باشد و افزود مجالس مهدیه که در سال گذشته در قزوین تشکیل می‌شد و جلسات خوبی هم بود به خاطر بی‌احتیاطی چند نفر تشکیل جلسه ممنوع شد و 70 جلد کتاب توسط مامورین توقیف گردید ولی ما می‌دانیم که وضع خوب نیست و باید یک راه به اصطلاح مبارزه داشته باشیم نه این‌که فقط داد و فریاد کنیم و مقاله بخوانیم. در این لحظه به منزل اشکوری وارد شدند اشکوری ضمن اشاره به سخنرانی چندی قبل خود در مورد اقتصاد کاپیتالیسم1 و کمونیسم و اسلام و مقایسه آنها با هم که مورد توجه شرکت کنندگان به ویژه دانشجویان قرار گرفته بود اظهار داشت هنگامی که در عراق بودم از نیروی جوانان به نحو احسن استفاده می‌کردم و آنها در مدت کمتر از یکسال می‌توانستند خوب سخن بگویند و مقاله بنویسند و یک روح رهبری در آنها به وجود آمده بود و هدف من از این کار این بود که با اجرای این روش ممالک اسلامی از استعمار سیاه رهایی یابند. اشکوری آنگاه اظهار علاقه نمود که نظیر این برنامه را در قزوین پیاده کند و جوانان را به روستاها بفرستد چون چهره‌های فعال و مستعد در روستاها بسیار زیاد است که می‌توانند افراد متدین و خوبی بشوند. اشکوری سپس گفت اگر یک مدرسه به طور کامل در اختیار من قرار دهند می‌توانم این برنامه‌ها را انجام دهم چون آموزش و پرورش و وسائل ارتباط جمعی تاثیر بسیا ر زیاد دارد. اشکوری در مورد وضع دین اسلام در ایران گفت: در دوره رضاشاه کبیر2می‌خواستند شاخه‌های دین را از بین ببرند در حالی که در عصر حاضر می‌خواهند ریشه‌های دین را نابود کنند ولی ما می‌توانیم با ایجاد مجالس بحث و گفت وگو افراد را متوجه حقیقت نموده و از نیرویی که جوانان در گروه‌های مختلف به هدر می‌دهند جلوگیری کنیم. در قزوین در بعضی از جلساتی که می‌روم پیشنهاد می‌شود که سالن ساخته شود و کتاب خریداری گردد که مجاناً یا ارزان‌تر از قیمت در اختیار جوانان بگذاریم حتی در یکی از این جلسات قرار بود یکصدهزار تومان پول جمع‌آوری شود تا صرف این قبیل کارها گردد. ضمناً اشکوری در منزل خود حدود400 جلد کتاب دارد.
نظریه شنبه. با توجه به اظهارات اشکوری به منظور آگاهی از اقدامات یاد شده از اعمال و رفتار وی مراقبت به عمل خواهد آمد.
نظریه یکشنبه. با توجه به صداقت شنبه بیان مطالب فوق توسط ابوالفضل بخارایی و اشکوری صحت دارد. ضمناً جهت انجام مراقبت‌های لازم به شنبه آموزش داده شده است. نادر
نظریه سه شنبه. نظریه یکشنبه مورد تایید است. آسمانی
نظریه23‌ﻫ- نظریات اظهار شده صحیح است.
آقای علیخانی- 25 /4

توضیحات سند:

1. کاپیتالیسم،(capitulation) نظام سرمایه‌داری، در تفسیر مارکسیم از تاریخ به ویژه تاریخ اروپا مرحله‌ای از تکامل اجتماعی و اقتصادی است که جایگزین فئودالیسم می‌شود. کاپیتالیسم، نظام اقتصادی است که در آن مالکیت خصوصی وسایل تولید در دست گروهی متمرکز گشته که تنها بخش ناچیزی از افراد جامعه را تشکیل می‌دهند. در مقابل، طبقۀ زحمتکش قرار گرفته که تنها منبع درآمدش برای ادامۀ زندگی، نیروی کار او است که مثل یک کالا در بازار عرضه و تقاضا به معرض فروش گذاشته می‌شود.
در نظام سرمایه‌داری، سرمایه‌داران و مالکین خصوصی، نظارت کامل خود را بر وسایل تولید و توزیع کالا اعمال می‌کنند و تنها انگیزۀ آنها در چگونگی ادارۀ تولید و توزیع و مبادله، به دست آوردن منافع شخصی است. (فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، نشر تندر، چاپ اول سال 1363، صفحه 42)
2. رضاخان (رضاشاه)، فرزند عباسقلی خان سوادکوهی‌، مشهور به داداش بیک‌، در سال 1256 ﻫ ش در قصبه آلاشت از توابع سوادکوه مازندران‌ متولد شد. در دوران کودکی فاقد سرپرست بود و در نتیجه از کسب معلومات و سواد معمولی زمان خویش محروم ماند. رضاخان ابتدا در فوج سوادکوه‌، وارد خدمت شد و بعد در سن 22 سالگی به عنوان قزاق به خدمت قزاقخانه درآمد. هنگامی که جنبش مشروطه خواهی در ایران پا گرفت‌، علیه آزادیخواهان می‌جنگید. پس از واقعه‌ی به توپ بستن مجلس در سال 1287 خورشیدی توسط محمدعلیشاه قاجار و مقاومت تبریز در برابر قوای دولتی‌، رضاخان فرمانده یکی از دسته‌های قزاق بود که تحت فرماندهی عین‌الدوله‌، برای سرکوب قیام تبریز به آن شهر رفت‌. در مدتی که در قزاقخانه خدمت می‌کرد، مناصب و درجاتی را طی کرد و در سال 1294 رئیس آتریاد همدان شد. در سال 1299 با زمینه‌چینی دولت انگلیس‌، در روز سوم اسفند توسط رضاخان و به همدستی سید ضیاءالدین طباطبایی‌، کودتایی به وقوع پیوست که تاریخ ایران را دگرگون ساخت‌. درباره‌ی چگونگی روی کار آمدن رضاخان‌، خود وی در محافل بسیاری اعتراف کرد که این کودتا به وسیله دولت انگلیس اتفاق افتاد. پس از کودتا در روز چهارم اسفند 1299 فرمان ریاست وزرایی سید ضیاءالدین طباطبایی از طرف احمد شاه قاجار صادر شد و رضاخان نیز به سمت فرماندهی کل قوا و رئیس دیویزیون قزاق منصوب گشت‌. هنوز چند ماهی از عمر کابینه‌ی سید ضیاءالدین نگذشته بود که تحت فشار عناصر آزادیخواه و از طرف دیگر زیر فشار دربار و با تحریک رضاخان کابینه سقوط کرد و سید ضیاء به حالت تبعید از ایران خارج شد و رضاخان که در کابینه‌ی سید سمت وزارت جنگ را در اختیار داشت‌، در کابینه‌های قوام السلطنه‌، مشیرالدوله و مستوفی الممالک نیز همین سمت را حفظ کرد. او با دسیسه و توطئه چینی هر کابینه‌ای را که روی کار می‌آمد، ساقط می‌کرد تا پست رئیس الوزرایی را به چنگ آورد،. یکی از کارهایی که رضاخان انجام داد تا افکار عمومی را جلب کند، سرکوبی ملوک الطوایف و ایجاد حکومت مقتدر مرکزی بود. هنگامی که رضاخان وزیر جنگ بود، اقدام به سرکوبی نهضت جنگل و عشایر لرستان و سایر مناطق کرد. این اقدامات جهت ایجاد رعب و وحشت در دل آزادیخواهان و کسب اقتدار نظامی و سیاسی صورت می‌گرفت‌.
سرانجام رضاخان سردار سپه در تاریخ 1302 فرمان رئیس الوزرایی را گرفت. در سال 1303 مقدمات به سلطنت رسیدن رضاخان با ترور و تهدید و تطمیع فراهم شد. در سال 1304 به اشاره و تحریک وی سیل تلگراف از شهرستان‌ها به مجلس سرازیر شد که طی آن تلگراف کنندگان خواستار عزل احمدشاه و انتصاب رضاخان به سلطنت بودند. با تلاش نزدیکان رضاخان مانند تیمورتاش و علی‌اکبر داور در آبان 1304 این موضوع به تصویب مجلس شورای ملی رسیده و رضاخان در اردیبهشت 1305 رسماً تاجگذاری کرد.
در سال 1320 به دنبال ورود قوای متفقین به خاک ایران، رضاخان پس از واگذاری سلطنت به فرزندش محمدرضا، توسط متفقین به خارج از کشور تبعید شد و به همراه خانواده‌اش ایران را به سوی جزیره‌ی موریس ترک گفت و پس از مدتی به ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی رفت‌. سرانجام خبر مرگ رضاخان پهلوی در روز چهارشنبه 4 مرداد ماه سال 1323 در شهر ژوهانسبورگ اعلام و جنازه‌اش در همان سال به قاهره انتقال یافت‌. در اردیبهشت 1329 هیئتی به ریاست شاهپور علیرضا پهلوی عازم قاهره شد و جسد رضاخان را به ایران منتقل کرد. بسیاری از جمله اعضای فدائیان اسلام نسبت به این موضوع شدیداً اعتراض داشتند. ر. ک‌: زندگینامه رجال و مشاهیر ایران‌، حسن مرسلوند، ج 2، صص 181 تا 188



منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 190


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.