تاریخ سند: 9 آذر 1357
متن سند:
محترما به عرض می رساند: چندی قبل شفاها به استحضار رسید که پدر
اینجانب مطالبی را در مورد تغییر رفتار مادرم و اینکه از روح اللّه خمینی
[ره]تعریف و تمجید می نمود به اینجانب اطلاع داد و اضافه نمود که قریب سه الی
چهار ماه است که مشارالیها به مسجد می رود و ضمن استماع مطالب بی اساس
آخوندها به شدت به طرف
مذهب روی آورده و حتی
می گوید در امور مذهبی از
روح اللّه خمینی [ره] تقلید
می نماید.
(چگونگی
مشروحا به عرض رسیده
بود).
اینجانب با آن همه
گرفتاریهایی که از نظر شغلی
دارم معذالک در هر هفته یا
ده روز یکبار که به منزل
پدری خود مراجعه می نمایم
مرتبا خود را تحت توجیه و
آموزش قرار می دهم و به
مشارالیها تفهیم می نمایم که
روح اللّه خمینی [ره ]شخص
وطن پرست و معتقد به اصول ملی و میهنی نیست بلکه وابسته به سیاستهای
خارجی می باشد و قصد دارد استقلال میهن عزیز را به مخاطره اندازد مضافا
اینکه پدرم که مردی سالخورده، دانشمند و مسلط به امور مذهبی و الهیات است
بطور مکرر مادرم را توجیه می نماید و او را از شرکت در جلسات دوره قرآن و
نماز جماعت برحذر می دارد.
سه روز قبل خواهرانم که با پدر و مادرم زندگی
می نمایند به اینجانب اطلاع دادند که برادرم به نام مهندس محسن فاضل علوی
که معاون شرکت نفت دریایی ایران و یا رئیس کل امور مهندسی و حفاری این
شرکت است در مراجعات خود به منزل پدری، درباره مسایل دینی و فضایل و
سجایای روح اللّه خمینی [ره]با مادرم مذاکره و در واقع نامبرده باعث تحریک
مادرم در زمینه امور مذهبی و تعصب روی [امام]خمینی می شود و از اوضاع
کشور انتقاد می نماید.
با عرض مراتب بالا و با توجه به اینکه اینجانب با مهندس
محسن فاضل علوی با اینکه برادرم می باشد ولی به علت بی ادبی و جسارت و
عدم داشتن نزاکت سالها با او معاشرت ندارم مع ذالک چون امکان دارد با بعضی
از متعصبین مذهبی معاشرت و یا مراودتی داشته باشد لذا مراتب را گزارش نمودم
تا در صورتی که ضرورت
اقتضا کند مراقبت شود.
آدرس محل سکونت او را
نمی دانم ولی محل خدمت او
شرکت نفت دریایی ایران
واقع در خیابان رودسر است
و در شرکت ملی نفت ایران و
شرکتهای وابسته مورد
شناسایی همگان است.
فاضل علوی
علیهذا در صورتی که ضرورت
دارد مراتب به اداره کل چهارم
گزارش شود.
مراتب جهت استحضار بعرض
رسید.
ضمنا به عرض می رساند در
صورتی که اطلاعات دیگری درباره شخص مزبور کسب گردید مراتب گزارش خواهد شد.
منبع:
کتاب
بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 463