تاریخ سند: 30 شهریور 1342
محترماً به عرض میرساند. طبق اطلاعیه مورخ 22/3/42 واصله از بخش ۳۱۲ سابق که بپیوست از عرض میگذرد
متن سند:
گیرنده: مقامات ساواک بترتیب سلسله مراتب تاریخ: 30 /6 /42
نخستوزیری
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
س. ا. و. ا. ک
محترماً به عرض میرساند. طبق اطلاعیه مورخ 22 /3 /42 واصله از بخش ۳۱۲ سابق که بپیوست از عرض میگذرد در جلسهای که در تاریخ 19 /6 /42 با شرکت منوچهر صفا- امیرحسین سرشار- غروی- شعاعی- خلیقی- تحصیلدار- کوثری- ساعدی- مهندس حسین ملک و رحمانی1 از اعضای حزب نیروی سوم در محل دفتر حزب تشکیل بوده پیرامون واقعه ۱۵ خرداد بحث و گفتگو و ضمن حمله بمقامات عالیه کشور حادثه مذکور به عنوان یک انقلاب سیاسی مورد تائید و ستایش قرار گرفته است. جریان این جلسه بموقع در بولتن خبرهای کشور درج و بدفتر ویژه اطلاعات منعکس گردید و اینک از دفتر مزبور اطلاع رسیده که مقرر شده است «تمام این افراد دستگیر و تسلیم دادگاه شوند.»
در این مورد لازم میداند به استحضار برساند که مسلماً اثبات این ادعا که افراد مورد بحث در جلسه مذکور چنین مطالبی را بیان داشتهاند جز از طریق اخذ اعتراف و یا شهادت شهود که منجر بشناخته شدن مأمور خواهد گردید امکانپذیر نخواهد بود. بعلاوه افرادی که فوقاً از آنها نام برده شد جز سه نفر (منوچهر صفا- امیرحسین سرشار و حسین ملک) بقیه از اعضای غیرفعال و ساده حزبی میباشند که ممکن است در جلسه متشکله صحبتی نیز ننموده باشند.
علیهذا بنظر میرسد که تنها تعقیب قانونی این افراد تأثیر زیادی در خاتمه دادن بفعالیتهای مضره این حزب نخواهد داشت و چنانچه در نظر است بفعالیتهای مضره این حزب پایان داده شود بهتر است کارگردانان حزب نیروی سوم باستناد اعلامیههای تحریکآمیز و مضرهای که تاکنون انتشار دادهاند و از نظر قضائی مدارک محکم و مستندی است تحت پیگرد قرار گیرند.
با عرض مراتب فوق چنانچه در نظر است فعلاً شرکت کنندگان در جلسه مذکور تعقیب قانونی شوند. مراتب بساواک تهران ابلاغ شود تا افراد نامبرده بالا را دستگیر نمایند. موکول برأی عالیست.
به ساواک تهران ابلاغ شود در مورد دستگیری افراد وابسته به حزب نیروی سوم که فعالیتهای مضره دارند مراتب به عرض تیمسار ریاست رسیده شود فرمودند ساواک تهران کسب دستور نماید در این مورد اقدام لازم معمول و نتیجه گزارش شود. 8 /6
بخش ۳۲۱
8 /7
توضیحات سند:
_
1- حسن رحمانی: فرزند علی در سال ۱۳۰۹ در تهران متولد شد. او در سالهای 26 - 1328 عضو حزب زحمتکشان و سپس نیروی سوم شد. شغل مشارالیه دوزندگی» بود. وی در تاریخ 10 /5 /50 بازداشت و پس از آزادی چنین میگوید : «هنوز نتوانستم بعد از آزادی اوضاع و احوالم را به وضع قبل از زندان رفتنم برگردانم و یکی از بچههایم رفوزه شده و دیگری هم تصور نمیکنم قبول شود ماشین خود را هنگامی که بازداشت بودم فروختم و مقداری هم قرض به وجود آوردم چند نفر از مشتریهایم را از دست دادم مشارالیه اضافه نمود برادرم محمد پیش آقای نجفی رفیق حزبی ما است البته در همین حالی که تصور میرود نجفی مأمور باشد نگرانی ندارم چون محمد اصولاً اهل هیچ فرقه و دستهبندی و حزبی نیست و در این کارها دخالتی نکرده و نمیکند واقعاً تشکیلات حزبی نیروی سوم فرسوده و بیرمق شده است و اصولاً یک اسکلت خالی از بچهها بجای مانده است. گذشتهها گذشت و آینده برای این افراد وجود ندارد مگر شخصیتی مانند جلال آلاحمد پیدا شود که به اینها روح بدمد و آدمی بوجود آورد بیچارهها خودشان را مسخره کردند و بیجهت مرا بدبخت، باز هم میگویم خدا پدر دستگاه را بیامرزد و اقلاً دوستیاش دوستی است و دشمنیاش دشمنی مرا بعضی از اعضای نیروی سوم بیخودی بیچاره کرده در حالی که کسی واقعاً به داد من نرسید هدف اگر مقدس باشد رفیق نداریم این یک مشت که با ما لاس میزنند مگسانند دور شیرینی.
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 197