تاریخ سند: 18 آبان 1349
موضوع: سخنرانی سید احمد حسینی در مسجد جامع (گرمخانه شیخ غلامحسین جعفری)
متن سند:
به: 316 شماره : 64742 /20ه 3
از: 20ه 3
نامبرده بالا در ساعت 1300 روز 15 /8 /49 در مسجد جامع منبر رفت و ضمن گفتار خود اظهار داشت:
اگر در روزنامه خواندید که در خیابان دختری را به زور سوار ماشین کرده و او را به بیابانی بردهاند و بعد از چند روز جسد او را در چاهی پیدا کردند نگویید تقصیر آن جوان بود میخواهم بگویم جوانان زیاد گناه ندارند گناه و تقصیر از طرف آن دختر خانم است، اگر این دختر خانم این قدر بیبند و بار نباشد اگر با آن وضع رقتبار بیرون نیاید، اگر بیعفت و بیحجاب نباشد، آن جوان نمیتواند او را به زور سوار ماشین کند.
بعد گفت اگر در جامعهای بیبند و باری، بیعفتی و بیحجابی باشد دودش به چشم افراد آنجامعه میرود.
گناه زیاد موجب میشود حکومت ظالم و ستمکار مثل حجاج ابن یوسف و معاویه و یزید1 بر ما مسلط گردد.
نامبرده افزود شیطان و یک نفر سخنچین به هم رسیدند.
سخنچین گفت من در اثر سخنچینی دو نفر را به کشتن دادم.
شیطان جریان کار خود را چنین گفت من زن شوهرداری را با یک مرد اجنبی آشنا کردم و آن دو نفر با هم زنا کردند در نتیجه تو و امثال تو به وجود آمد و حالا قبول داری من از تو استادترم.
پس من باعث شدم که تو زنازاده به وجود بیایی.
پس آنهایی که گفتههای مردم را از این جا به جای دیگر میبرند تخم پدرشان نیستند.
نامبرده در پایان گفتار خود ضمن دعا گفت خدایا هر کس در هر جا و در هر مقامی به دین خدمت میکند در پناه خودت نگهدار.
خدایا قوم یهود را از صفحه روزگار برانداز.
بیانات مشارالیه در ساعت 1430 خاتمه یافت.
عده شرکتکننده در حدود 250 نفر بودند.
نظریه شنبه : شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : یکشنبه نظری ندارد.
ایادی
نظریه چهارشنبه : نظری ندارد.
نگهبان
اداره کل سوم 17 /8 /49
بخش 3 پهلوان 17 /8 /49
توضیحات سند:
1.
یزید پسر معاویه: (متولد 25 هجری قمری و درگذشته 64 هجری قمری در دمشق) ششمین خلیفه صدر اسلام و دومین خلیفه دودمان اموی بود.
یزید در سال 60 پس از مرگ پدرش به قدرت رسید و در مدت چهار سال حکومت بر سرزمینهای اسلامی جنگهای خونباری را با مخالفین خود ترتیب داد.
یزید پس از مرگ معاویه در نیمه دوم رجب سال 60 اعلام خلافت کرد و در نامهای به ولید بن عتبه حاکم مدینه از او خواست که از حسین بن علی (ع)، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر برای او بیعت بگیرد.
اجرای خواست یزید با موانع زیادی رو به رو شد و با اعلام خلافت او اعتراضات بسیاری در بین مسلمانان شکل گرفت.
علاوه بر این سه تن تعداد دیگری از جمله عبدالرحمن بن ابیبکر، اصحاب پیغمبر، خوارج و شیعیان عراق خلافت موروثی را خلاف سنت پیغمبر و سیره خلفای راشدین میدانستند.
حسین بن علی (ع) اعلام کرد که خلافت یزید برخلاف اسلام و قرارنامه صلح برادرش حسن (ع) است و از بیعت با یزید سرباز زد.
عبدالله بن عمر گفت که اگر قرار بود خلافت از پدر به پسر برسد من الآن پس از پدرم خلیفه بودم و بدین ترتیب ادعای خلافت هم کرد.
عبدالله بن زبیر در مکه از اطاعت از یزید سرباز زد و به دعوت علیه حکومت یزید پرداخت.
در میان همه مخالفان یزید، فقط دفع قیام حسین بن علی (ع) و عبدالله بن زبیر به خشونت گرایید.
معاویه در واقع اولین «سلسله پادشاهی» را در اسلام بنا نهاد و برای تحکیم موقعیت پسر خود، در زمان حیات از مردم و اطرافیان خود برای یزید به اجبار بیعت میگرفت.
یادآوری میشود طبق معاهده صلحی که معاویه با حسن پسر علی (علیهما السلام) بسته بود وی حق امیرالمؤمنین نامیدن خود و انتخاب جانشین را نداشت.
سیره یزید و روش زندگی او، با تمام خلفای پیش از او فرق داشت.
او به حفظ شریعت اعتنایی نداشت.
بلکه مردی عشرتجوی و شرابخوار بود که به فسق شهرت داشت.
او سیاست و ذکاوت پدرش را نداشت و کارهای حکومت را سبک میگرفت.
در روزگار خلافت، فتوحات را متوقف ساخت و شراب و شکار و موسیقی و دیگر تفریحات را جایگزین آن ساخت.
دیگران نیز از تفریحات خلیفه تقلید کردند و چیزی نگذشت که حتی در مکه و مدینه هم موسیقی و شرابنوشی برملا شد.
یزید از شوقی که به شکار داشت، به پرورش باز و یوزپلنگ و سگ نیز علاقه میورزید.
حتی بوزینهای داشت که نسبت به او علاقه نشان میداد.
او در مجالس این بوزینه را همراه میبرد و بر تخت مینشانید.
در مسابقات اسبدوانی این بوزینه را بر اسب مینشاند و به سواری وا میداشت.
مجالس او از موسیقی و شراب خالی نبود و خود یزید شراب میخورد و شعر میخواند و به آهنگ مغنیان گوش میداد.
وی نماز و روزه را نیز رها کرد و حتی قصد اطاعت ظاهری از اسلام را هم نداشت.
دوران خلافت او بازگشتی آشکار به عقاید و آداب دوره جاهلیت بود یزید، پیغمبر اسلام را شاعر میدانست و میگفت که شعر من از وی نیکوتر است.
پس از واقعه حرّه هم شعری سرود و در آن آرزو کرد که ای کاش نیاکانش زنده بودند و انتقام جنگ بدر را میدیدند.
وقوع سه رویداد در سه سال خلافت او، به قتل رسیدن امام حسین بن علی (ع و یارانش، واقعه حرّه و جنگ با عبدالله بن زبیر موجب نفرت بسیاری از مسلمین از او شد و بسیاری از علما و خطباء، در عالم شیعه و اهل سنت، خلافت او را قبول ندارند.
با این حال یزید، نزد مسیحیان شام محبوبیت بسیاری داشت.
کارتوپول نصرانی درباره او مینویسد: «یزید مردی بود بینهایت مهربان و ملایم و از غرور و تکبر اجتناب داشت و اقوام دوستش میداشتند.
»
برخی از نظرات اهل سنت درباره یزید چنین است:
الیافعی میگوید:
«آن کس که امر به قتل حسین بن علی رضیالله عنه کرد و آن کس که او را به قتل رساند و آن کس که آن را حلال دانست و راه را برای قتل حسین بنعلی فراهم داشت همه اینها کافر هستند و مستحق لعن» (شذرات من ذهب، ابنالعماد الحنبلی جلد اول صفحه 68)
التفتازانی:
حق این است که یزید به قتل حسین رضایت داد و به اهل بیت رسول اهانت کرد پس لعنت خدا بر وی و بر یاران و همراهان اوست.
(شرح عقایدالنفسیه)
الذهبی:
«یزید ناصبی غلیظ و تندخویی بود که اخلاق سگان را داشت و مسکر مینوشید و از هیچ معصیت و منکری رویگردان نبود، دولتش به قتل حسین آغاز گشت و به ویرانی کعبه تمام یافت.
» (المصد)
ابنکثیر:
«به راستی یزید پیشوایی فاسق و کافر و شایسته لعن بود، (البدایه، جلد هشتم صفحه 238)
المسعودی:
«یزید مردی ستمگر و ظالم و فاسق بود و مسئول در قتل نواده رسول خدا صلیالله علیه و سلم و اصحاب او رضیالله عنهم است.
او آشکارا شراب مینوشید و با سگان مینشست.
اخلاقش اخلاق فرعون بود.
جز این که فرعون در امر رعیت مدارا بیشتر مینمود تا وی و انصاف بیشتر داشت و تدبیر بیشتر.
» (مروج الذهب جلد سوم صفحه 82)
علمای بسیار دیگر از جمله سبط بن الجوزی، القاضی ابویعلی، جلالالدین سیوطی، ابن حزم، شوکانی، جاحظ، شیخ محمد عبده و القرضاوی همه یزید را کافر و فاسق دانسته و رأی به جواز لعن یزید دادهاند.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 280