تاریخ سند: 30 مرداد 1357
گزارش خبر موضوع : حاج سیدحسین شیخ الاسلامی فرزند محمد واعظ مقیم بیجار
متن سند:
ساعت 2230 مورخه فوق نامبرده بالا ضمن سخنرانی در مسجد قائم بیجار اظهار
داشته مردم شریف بیجار دو نفر از برادران بیجاری شما را تبعید نموده اند شکایت
کنید داد و فریاد کنید زیرا این دو نفر بیگناه هستند.
نظریه شنبه : نامبرده بالا اکثرا که در دو مسجد قائم و ابوالفضل سخنرانی مینماید
جهت تبعیدشدگان دعا مینماید.
نظریه یکشنبه : خبر صحت دارد.
آبان
نظریه سه شنبه : خبر فوق صحیح بنظر میرسد.
پایدار
نظریه چهارشنبه : ابوالقاسم معمار شغل مصالح فروش و علی اکبر توکلی معروف
به شاهپور شغل دانشجوی دانشسرای راهنمای تحصیلی سنندج که از افراد
متعصب مذهبی هستند و در تحریک مردم دست داشتند طبق رأی کمیسیون
مورخه 22 /5 /37 بترتیب 9 ماه در لار و یکسال در زابل محکوم و اجرای موقت
گردید و ابوالقاسم معمار بمحل تبعید اعزام و شاپور توکلی چون اتهام اهانت بمقام
سلطنت دارد فعلاً با قرار بازداشت زندانی است چنانچه در این مرحله برائت
حاصل نماید حکم تبعید درباره اش اجرا خواهد شد.
اظهارات شیخ الاسلامی هم
که برای ایام ماه رمضان به بیجار امده باحتمال قوی صحت دارد.
معهذا تحقیقات جامعتر معمول در صورتیکه جنبه تهدید داشت طبق دستورالعمل
اقدام خواهد شد.
لطفا فیش بنام حاج سیدحسن شیخ الاسلامی فرزند محمد شغل واعظ بررسی و ارائه گردد
رئیس بخش 312 ـ دبیری 18 /6
توضیحات سند:
* در پی جابه جایی تبعیدیان
در ماه مبارک رمضان از
تبعیدگاه شان به شهرها و
مناطق دیگر، علی اکبر شمسی
که دوران تبعید خود را در
بیجار می گذراند، امروز
(24 /5 /37) وارد بندر لنگه
شد.
همچنین محل تبعید
حجت الاسلام والمسلمین
محمدصادق گیوی خلخالی
از کردستان به بندرلنگه تغییر
کرد و ایشان را راهی آن نقطه
کردند.
با این حال «در شب
مورخه 24 /5 /37 سه جام از
شیشه سازمان زنان شکسته
شده.
از آنجایی که تاکنون این
قبیل اعمال در منطقه راجع به
ادارات مسبوق به سابقه نبوده
و از طرفی مسأله آزادی زنان
از نکات به اصطلاح مورد
اعتراض روحانیون می باشد
بعید نیست که شکستن شیشه
سازمان زنان با هدایت
خلخالی و به وسیله طاهر
فرجی و جلال ادبی صورت
گرفته باشد.
» (7791 /12 ه ب
ـ 25 /5 /37) همچنین امروز
«شیخ محمد تعمیرکاری تنها
روحانی محکوم به اقامت
اجباری در مشکین شهر به
شهرستان ایذه منتقل» شد.
(11596 /3 ه ـ 25 /5 /37)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 09 صفحه 140