تاریخ سند: 10 دی 1352
موضوع: توزیع اعلامیه علیه سید صادق لواسانی
متن سند:
از: 21 تاریخ: 10 /10 /1352
به: 312 شماره: 3661 /21
موضوع: توزیع اعلامیه علیه سید صادق لواسانی
عطف: 9307 /312ـ 11 /9 /52
از تاریخی که اعلامیه علیه سید صادق لواسانی در قم توزیع شده اکثراً طلبهها درمورد این اعلامیه بحث میکنند و بیشتر نظر میدهند که اعلامیه از طرف دولت پخش شده ولی در این میان گروه ضربت در حوزه شایع کردهاند که اعلامیه موصوف از طرف سیدمهدی گلپایگانی1 توزیع شده زیرا خواسته خود را تبرئه کند و به مردم تفهیم نماید که تنها برعلیه من اعلامیه پخش نمیکنند بلکه برعلیه سایر آیات و آیتاله زادهها هم اعلامیه میدهند روی این اصل به نظر میرسد که سیدمهدی در آینده نزدیکی یک اعلامیه علیه پسر آیتاله نجفی مرعشی بدهد.
سید محمد حسینی در مدرسه فیضیه در حضور عدهای از طلاب که در این زمینه بحث میکردند اظهار میداشت بطوری که من خبر دارم لواسانی بعد از چند سال فقط یک خانه خرید آنهم از سهمالارث مادری بود که مبلغ یکصد هزار تومان به او ارث رسید و دیگر هیج چیز ندارد این اعلامیه را مخالفین خمینی پخش کردهاند مهاجری اظهارنظر کرد که اعلامیه لواسانی یعنی ضد خمینی است زیرا لواسانی در طهران نماینده آقای خمینی است.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش صحیح است از توزیع اعلامیه موصوف برداشتهای مختلفی شده که کلاً بر محور نظرات ارائه شده فوق دور میزند.
نظریه سهشنبه: در سمینار است. در ساعت 10 روز 11 /10 /52 به بخش 312 واصل گردید.
دایره بررسی ـ آقای وثوقی 18 /10 روی سابقه بهرهبرداری فرمایند. بایگانی شود
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام سیدمهدی گلپایگانی، فرزند آیتالله حاج سید محمدرضا گلپایگانی است که در جریان نهضت امام خمینی(ره) در ترکیه با امام(ره) ملاقات کرد. ایشان در بحبوبهی انقلاب اسلامی مردم ایران، درحالی که برای سرکشی به زلزدگان طبس، راهی آنجا بود، در تاریخ 31 /6 /57 به همراه 5 تن از همراهان در تصادف کشته شد. در این موقع که شریف امامی نخست وزیر بود، برای استفاده از موقعیت و عوامفریبی، پیام تسلیتی برای آیتالله گلپایگانی فرستاد که ایشان در پاسخ او، فرمودند: «تسلای خاطر اینجانب وقتی فراهم میشود که مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجید که قلب مبارک حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفدا را جریحهدار ساخته، جبران و نظام کامل اسلامی در مملکت برقرار گردد.»
منبع:
کتاب
آیتالله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 416