تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1357
موضوع: برگزاری مجلس ترحیم
متن سند:
از: 23ﻫ تاریخ: 25 /2 /2537[1357] 13570225
به: 312 شماره: 512 /23ﻫ
موضوع: برگزاری مجلس ترحیم
پیرو: 462 /23ﻫ- 20 /2 /37
در تعقیب اعلامیه سه نفر از مراجع روحانی قم(شریعتمداری- گلپایگانی و مرعشی)1 که به تعداد زیاد در بین اهالی توزیع و بعضاً در معابر دور افتاده و مساجد نصب شده بود هیئت علمیه قزوین از اهالی دعوت کرد که برای برگزاری اربعین کشته شدگان شهرهای یزد- اهواز و جهرم روز سه شنبه 19 /2 /37 در مجلس ترحیمی که در مسجد شاه منعقد میشود شرکت نمایند. در ساعت 8 صبح روز مذکور عدهای از بازاریان و تعدادی دانشجو و محصل که عدهای جوان ولگرد نیز در بین آنها دیده میشد در مسجد شاه اجتماع نمودند. در فاصله بین 8 صبح الی10.30 با قرائت قرآن و ذکر صلوات مجلس طی شد و در این فاصله توسط چند نوجوان 10 تا12 سال تعدادی اعلامیه خمینی و اعلامیه مراجع تقلید قم و اعلامیه حزبالله1 و غیره در داخل مسجد بین مردم توزیع و شعارهایی پیرامون وقایع شهرهای فوق و تجلیل از جامعه روحانیت توسط حاج احمد نوروزی(شغل نجار) داده شد که در این ساعت واعظی (که شناخته نمیشد و به طور عجیبی از شناساندن او خودداری میشد و بعداً با تحقیقی که به عمل آمد معلوم شد شیخ غفاری از طلاب و وعاظ اهل قم میباشد) بالای منبر رفت و با در دست داشتن چندین اعلامیه شروع به سخنرانی نمود. او ابتدا طاغوت2 را که دمل خطرناکی در بدن انسان است و بنا به گفته او با همه کثافت از پاکترین خونها تغذیه میکند و در یکی از آیات قرآن درباره آن بحث شده است تشریح نموده و رهبر اجتماع را به این دمل تشبیه و اظهار داشت خون پاک شهیدان شهرهای فوق برای تغذیه دمل به هدر رفت و تا این دمل باقی است این گونه تباهیها ادامه خواهد داشت. سپس با تشریح وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران که به وسیله نوکران استعمار آمریکایی [برنامه]ریزی و ادامه دارد و قسمتهایی از اعلامیه صادره توسط خمینی و مراجع قم و 32 نفر از نویسندگان و روشن فکران دینی قرائت و با وضع روز منطبق نمود و نتیجه گرفت تا وضع به کلی تغییر نکند و انحلال رژیم عملی نشود و حکومت اسلامی در این مملکت مستقر نگردد اربعین ادامه خواهد یافت و مبارزات مردم مسلمان با عوامل استعمار و یهودی وسعت و دامنه بیشتری خواهد گرفت. اظهارات این شخص که با تایید گروهی از مردم ابن الوقت رو به رو میشد و اکثریت حاضرین را به سهولت متحیر کرده بود به قدری توهینآمیز و مغرضانه بود که واقعاً هر فرد وطن پرستی را متاثر و منزجر میکرد. او در سخنرانی خود هر وقت اسم خمینی را میبرد او را مرجع عالیقدر و امام وقت و نایب صاحبالزمان و نجات دهنده کشور شیعیان معرفی میکرد و عدهای ساده لوح و عوام نیز با ذکر چند نوبت صلوات گفته او را تصدیق میکردند. او حزب رستاخیز3 را حزب فرمایشی و کثیف و کشت نی شکر و چغندر را در سطح وسیعی از کشور به دستور و به نفع ارتجاع آمریکا و حمایت از دین زرتشت را به منظور مبارزه با دین اسلام توجیه و تشریح نمود و در ضمن بیانات خود به قسمتی از فرمایشات رهبر ایران در خارج از مملکت اشاره کرد که بیان شده بود در سیاست ما مذهب محلی ندارد و این جمله در متن اعلامیه خمینی نیز آورده شده است. او در گفتار خود اظهار داشت قرآن سلطنتی چاپ میکنند4 و به مردم و فرماندهان لشگری به قیمت هر جلد 200 تومان تحمیل میکنند و برای اغفال مردم مسلمان اسامی ائمه اطهار به روی خود میگذارند ولی برای ارتجاع آمریکا و یهودیان نوکری و خدمتگزاری میکنند. در شیراز در مرقد شاه چراغ اخیراً امام جماعت میشوند و در عمل در مدرسه فیضیه قم مساجد دانشگاه و کتابخانه را میبندند. مشارالیه پس از ایراد یک رشته مطالب توهینآمیز و اهانت بار بالاخره بیانیهای را قرائت کرد و از مردم درخواست نمود در صورت تصویب با ذکر سه بار صحیح است در هر یک از موارد متن بیانیه را تایید و تصویب کنند.
1- برکناری رژیم فعلی
2- استقرار حکومت اسلامی
3- بازگشت خمینی به ایران
4- خروج مستشاران آمریکایی
5- آزادی زندانیان مذهبی و روحانیون که در تبعید به سر میبرند(با ذکر اسامی تعدادی از آنها)
6- تغییر تاریخ سال شاهنشاهی به تاریخ هجری خورشیدی.5
7- حمایت بیدریغ از فلسطینیها در اسرائیل و لبنان.
8- رفع تعطیل از مدارس حوزه علمیه قم.
9- آزادی بیان وعاظ و سخنرانان مذهبی و غیره.
10- انحلال حزب رستاخیز ملت ایران.
پس از خاتمه مجلس مشارالیه از حاضرین خواست که بنا به توصیه حوزه علمیه قزوین حاضرین با آرامش و متانت مسجد را ترک و متفرق شوند و بهانه برای دخالت به ماموران انتظامی ندهند. در این هنگام عدهای از مردم که اکثر آنان بچههای ده و دوازده ساله و جوانان زیر 20 سال بودند به دو دسته تقسیم یک دسته از درب شمالی مسجد به طرف خیابان پهلوی و دسته دیگر از سمت درب غربی مسجد به محوطه بازار و به طرف میدان سعادت به حرکت درآمدند. دسته اول با دادن شعارهای ضدملی در خیابان تظاهراتی نمودند که بلافاصله توسط ماموران انتظامی متفرق شدند و دسته دوم در بازار شروع به دادن شعار و توزیع اعلامیه نمودند که با دخالت ماموران و شلیک چند تیر هوایی متفرق شدند و تظاهرات در بعد از ظهر به طور پراکنده با شرکت تعدادی جوان و نوجوان که شعارهایی میدادند و با مشاهده ماموران متواری و خود را مخفی مینمودند ادامه یافت و منجر به شکستن چند جام از شیشههای بانکهای محدوده بازار گردید.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. متن خبر با توجه به دسترسی و صداقت شنبه صحیح است و مراتب به موقع به عرض رسیده است.
نظریه سه شنبه. نظریه یکشنبه تایید میشود.
نظریه23- نظریه سه شنبه تایید میشود.
ضمناً ماموران درصدد دستگیری واعظ مورد بحث بودند که یاد شده با استفاده [از] فرصت خود را میان جمعیت مخفی نمود و اقدامات ماموران به منظور دستگیری وی تا کنون به نتیجه نرسیده است. علیهذا خواهشمند است چنانچه سابقهای از نامبرده که مسلماً در سازمان اطلاعات و امنیت قم معروفیت دارد در آن اداره کل موجود است این سازمان را نیز مطلع سازند.
آقای چهاردولی- این شخص در چندین جا سخنرانی تحریکآمیز کرده و فرار نموده ... شناسایی ... 31
توضیحات سند:
1. اعلامیه به شرح زیر میباشد:
اعلامیه آیات ثلاثه مقیم قم به مناسبت چهلم کشتهشدگان وقایع یزد، جهرم و اهواز
آیاتالله شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی مرعشی پس از تبادل نظر سرانجام به مناسبت چهلمین روز کشتهشدگان وقایع اخلالگرانه یزد، جهرم و اهواز، مشترکاً اعلامیهای تهیه و در روز 16 /2 /37 منتشر کردهاند. متن اعلامیه که به امضاء هر سه نفر رسیده به شرح زیر میباشد.
روز سهشنبه اول جمایالثانی 98 هجری، اربعین خونهای ریخته شده یزد، جهرم و اهواز است. چهل روز پیش در اربعین خونین تبریز، گروهی از مردم مسلمان و عزادار در این سه شهر با هجوم ظالمانه پلیس و مأمورین مسلح جانشان از دست رفت. درنتیجه جراحات التیام نیافته و دردهای درمان نشده ملت مسلمان ایران فزونی گرفت و بار دیگر چهره ظلم و قساوت و سخت دلی ظالمین آشکار گردید. ما طی سخنرانیها و اطلاعیهها اعمال خلاف عدالت هیئت حاکمه را کراراً محکوم کردهایم، اما تا کنون هیچگونه تغییری در اوضاع حاصل نشده است و معلوم نیست که تا چه وقت این رویه را ادامه خواهند داد و چرا به خواستههای شرعی و قانونی جامعه روحانیت ملت ایران ترتیب اثر نمیدهند و به جای آن با تظاهرات ساختگی و ادامه اعمال گذشته، تنفر و نارضایی مردم را دامن میزنند. لذا روز سهشنبه اول جمادیالثانی اربعین یزد را گرامی میداریم و بدین مناسبت مجلس ترحیمی در مسجد اعظم قم منعقد خواهد بود. انتظار مجدد ما از عموم مسلمانان مراعات نظم و آرامش در برگزاری مراسم بزرگداشت چهلمین روز میباشد و کاری نشود که طرف سوءاستفاده بیشتری بنماید. خداوند متعال خواستههای مشروع ملت مسلمان را جامه عمل بپوشاند.
سید کاظم شریعتمداری. محمدرضا موسوی گلپایگانی. شهابالدین نجفی مرعشی
ارزیابی خبر:
اعلامیه به مناسبت فوق از طرف آیات مذکور منتشر و مطالب بالا در آن درج شده است.
اقدامات انجام شده:
مراتب به نخست وزیری منعکس گردیده است.
از طبقه بندی سری خارج و به خیلی محرمانه تبدیل شود.
در پرونده شخصی شهابالدین نجفی مرعشی به کلاسه 75862 بایگانی شود.
علی روحانی 18 /2 /37
اصل در 66151
2. در اصل: تاغوت
3. حزب رستاخیز: شاه در سال 1353 ﻫ ش حزب «رستاخیز» را به عنوان تنها حزب قانونی کشور اعلام کرد و عضویت در آن را اجباری و دستور داد کسانی که با آن مخالف هستند ایران را ترک کنند! این حزب بر 3 اصل استوار بود: وفاداری به قانون اساسی، وفاداری به نظام شاهنشاهی و وفاداری به انقلاب شاه و ملت. هویدا، نخستوزیر وقت، به دبیر کلی حزب رستاخیز انتخاب شد و «رستاخیز» تبدیل به کانونی شد برای تجمع کسانی که به دنبال نفوذ و قدرت بودند. امام به محض تأسیس حزب رستاخیز، آن را مخالف شرع شمرده فتوا به حرمت عضویت در آن دادند. در اولین سالگرد تشکیل حزب، رژیم اعلام کرد که 23 ملیون نفر عضو آن هستند! (جمعیت ایران در آن زمان 33 میلیون نفر بود) شاه هیچگاه اجازه نمیداد در حزب، اعضا پیرامون نفت، بررسی اصلاحی یا انتقادی انقلاب سفید، خرید اسلحه و تجهیزات و سیاست خارجی جلسات و مذاکراتی داشته باشند. شش ماه پس از تشکیل حزب مقامات آمریکا در ایران به واشنگتن گزارش کردند که این حزب عملاً نقشی در سیاست ایران ندارد. هنگام انحلال این حزب حتی یک نفر هم مخالفت نشان نداد. در درون حزب دو جناح محافظهکار به رهبری هوشنگ انصاری و جناح ترقیخواه به رهبری جمشید آموزگار فعالیت میکردند.
ر.ک : کوثر، ج 1، ص 384؛ کوثر، ج 2، ص 101.
4. در رژیم پهلوی به منظور کسب مشروعیت و مذهبی جلوه دادن محمدرضاشاه، قرآنهای با عنوان «قرآن آریامهری» به تعداد زیادی چاپ و برای علما و مساجد سراسر کشور ارسال میگردید. بسیاری از علمای مبارز به سرعت متوجه ماهیت این اقدام رژیم شده و از پذیرفتن آن امتناع کردند.
5. تغییر تاریخ شمسی به شاهنشاهی: محمدرضا پهلوی در ادامه روند مبارزه با مظاهر دینی و ملی و سنتها و آّئینهای برگرفته از هویت اسلامی و تاریخی مردم ایران در اواخر سال 1354 اقدام به تغییر تاریخ رسمی کشور از هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی کرد و چون در سال 1355 پنجاهمین سال شروع سلطنت پهلوی و سی و پنجمین سال پهلوی دوم آغاز میشد، با افزودن 2500 سال حکومت شاهنشاهی تاریخ باستان ایران به آن، تاریخ رسمی کشور را به 2535 شاهنشاهی تغییر داد. از آن پس کلیه مکاتبات انجام شده در سازمانها و وزارتخانهها براساس تاریخ جدید محاسبه و درج میشد. دکتر مدنی در کتاب خود در این باره میگوید: «آخرین نقطه فرعونیت و اوج طاغوت را در سال 1354 ملاحظه مینماییم، وقتی که رژیم درصدد برآمد تا با پیامبر بزرگ اسلام رسماً به معارضه برخیزد و به محو مؤثرترین تجلی فرهنگ اسلامی مبادرت نماید. شاه در نطق افتتاحیه مجلس دوره 24 شورای ملی از نمایندگان میخواهد تا فرهنگ ایرانی را از عوامل بیگانهای که در این فرهنگ راه یافته نجات دهند و آن را از میان تمام آثار و مظاهر ناپسند دورانهای انحطاط اجتماعی و اخلاقی گذشته پاک نمایند! به دنبال این اظهارات مجلسین شورای ملی و سنا در تاریخ 24 اسفند 1354 جلسه مشترکی تشکیل داده و به جای تاریخ هجرت پیامبر گرامی اسلام (صلیالله علیه وآله)، آغاز سلطنت کورش بنیانگذار شاهنشاهی ایران را به عنوان سرآغاز تقویم و مبدأ تاریخ ملی ایران قرار دادند... با اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، دولت شریفامامی که در آن جلسه مشترک فوقالذکر رئیس جلسه بود و این اقدام شاهانه را ستایش و تملق بسیار نمود، برای آرام کردن مردم و حفظ و تثبیت موقعیت دولت خود طی بخشنامهای در شهریور 1357 اعلام نمود.... مبدأ تاریخ سال هجرت خاتمالنبیین محمدبن عبدالله (ص) از مکه معظمه به مدینه طیبه میباشد و آغاز سال روز اول بهار و سال کماکان شمسی حقیقی است و بدین ترتیب بعد از دو سال و نیم تاریخ شاهنشاهی حذف شده و مجدداً تاریخ هجری شمسی مورد استعمال قرار گرفت.
ر.ک: تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صفحات 58 مقدمه و 420 و تاریخ سیاسی معاصر ایران، دکتر مدنی، جلد دوم، صفحه 232 و 233 و نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، دکتر عاقلی، صفحه 1138 و تفسیر آفتاب، محمدرضا حکیمی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1358
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 296