تاریخ سند: 20 بهمن 1338
اطلاع واصله حاکیست که مؤسسه تلویزیون ایران در اعیاد مذهبی فاقد برنامههای ملی و مذهبی بوده
متن سند:
از: ساواک تاریخ: [20 /11 /1338]
به: وزارت کشور
13381120
اطلاع واصله حاکیست که مؤسسه تلویزیون ایران در اعیاد مذهبی فاقد برنامههای ملی و مذهبی بوده و این موضوع باعث ناراحتی بعضی از دارندگان تلویزیون و بخصوص متعصبین دینی شده است. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد از طریق مقتضی اقدام شایستهای به عمل آورده و از نتیجه این سازمان را آگاه سازند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور . سپهبد بختیار1
از طرف ع . ماهوتیان2
تاج پور 20 /11 /38
در این مورد میبایستی با آقای فرشید کارمند بخش قضائی مسئول امور تلویزیون ایران مذاکره نمائید، چنانچه از دست او کاری ساخته نیست آن وقت با نظر آقای فرشید نامهای تهیه شود. 29 /11
محترماً به عرض میرساند طبق دستور با آقای حسین سنگی مدیر تلویزیون ایران مذاکره و قرار بر این شد که از این به بعد در تمام اعیاد اعم از مذهبی و غیره به نحو مطلوب و مقتضی برنامههای فوقالعاده اجرا نمایند. فرشید 1 /12 /38
توضیحات سند:
1. تیمور بختیار در سال 1293 ش در یکى از ایلات بختیارى در شهرکرد به دنیا آمد. پدرش فتحعلى خان بختیار (سردارمعظم بختیاری) از خوانین بزرگ بختیارى و نیاى بزرگ او جعفرقلى خان بختیارى بود.
تیمور بختیار تحصیلات مقدماتی را در محل تولد و پس از آن، تا سیکل را در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار در سال 1309ش، براى ادامه تحصیل به بیروت رفت. پس از پایان تحصیلات مقدماتى یکسال دوره مهندسى دید و سپس در سال 1312ش، براى تحصیل در مدرسه نظامى سن سیر، به فرانسه رفت و وارد دانشکده سواره نظام سمور شد. دو سال بعد، این مدرسه را با درجه ستوان دومى ترک کرد و در سال 1315ش، به ایران بازگشت و در هنگ حمله جمشیدآباد تهران مشغول به کار شد. وى در خدمت نظام در هنگهاى سوار به عنوان بهترین افسر جوان شناخته شد. تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهى براى ادامه خدمت به زاهدان رفت و مقارن جنگ جهانى دوم، به اصفهان منتقل شد و سپس در سال 1321 با درجه سروانى به تهران بازگشت. صلاحیت و قابلیتهاى فردى بختیار به زودى از او یک فرمانده هنگ ساخت، به طورى که در سال 1325 به فرماندهى هنگ سوار حمله رسید. در جنگ جهانى دوم که ایران توسط قواى روس و انگلیس اشغال و کنترل شد و تحریکات تجزیهطلبى در کشور شکل گرفت، بختیار از جمله افرادى بود که علیه تجزیهطلبى کمونیستها در آذربایجان مبارزه کرد. وى در این زمان با درجه سرگردى فرمانده هنگ سوار شاپور بود. در جریان رفع غائله آذربایجان، به طور داوطلب براى سازماندهى نیروهاى پارتیزانى ضد حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه خمسه زنجان، که زیر نفوذ برادران ذوالفقارى بود، اعزام شد. در حوالى مراغه، در ستون دوم تحت امر سرلشگر ضرابى، داوطلب سرکوب یک پایگاه فرقه دمکرات شد. جنگ سختى درگرفت که به کمک ذوالفقارىها، با جسارت کامل به دمکراتها حمله کرد و تعدادى را کشته و بقیه را فرارى داد. این نبرد تنها نبرد واقعى علیه نیروهاى دمکرات بود و تیمور به خاطر این شهامت، به درجه سرهنگى و اخذ نشان نایل شد. پس از این، در سال 1328ش، براى ادامه تحصیل به دانشگاه جنگ رفت و در سال 1329 با احراز شاگرد اولى و کسب نشان درجه اول دانش، به سمت رئیس ستاد لشگر گارد شاهنشاهى تحت فرماندهى حسین منوچهرى (بهرام آریانا) مشغول کار شد. یکى از رویدادهایى که منجر به محبوبیت و ترقى بیشتر بختیار شد، دفع غائله ابوالقاسم خان بختیارى است. ابوالقاسم خان، عموى تیمور بختیار، از خوانین با نفوذ ایلات بود. وى در سال 1321 تیپ اعزامى ارتش را خلع سلاح و نابود کرد و هر از گاهى علیه حکومت نافرمانىهایى داشت. دکتر محمد مصدق نخستوزیر وقت، بختیار را مأمور سرکوب غائله ابوالقاسم خان کرد. انجام موفقیتآمیز این مأموریت، او را به فرماندهى یکى از تیپهاى تهران رساند؛ ولى با تصمیم دکتر محمد مصدق، مبنى بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتى در پادگانها، بختیار به فرماندهى تیپ زرهى کرمانشاه منصوب شد. در جریان 28 مرداد 32 تیپ زرهى کرمانشاه به فرماندهى او عازم تهران شد. عدهاى معتقدند این حرکت به دنبال تقاضاى سرلشکر زاهدى، براى کمک به کودتاگران صورت گرفت، برخى معتقدند بختیار افسر فرصتطلبى بود. او به سمت تهران حرکت کرد و در صورت پیروزى هر گروهى، او به آنها مىپیوست. در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامى تهران انتخاب شد و در این مقام (بنابر آنچه که فردوست مینویسد) از هیچ جنایتى فروگذارى نکرد.
در مهرماه سال 1335ش، درجه سرلشکری گرفت و چندی بعد، ریاست ساواک تازه تأسیس به او سپرده شد. مدیریت او بر این سازمان جهنمی، به گونهای بود که به زودی جوّ رعب و وحشت سراسر ایران را فراگرفت و به اندرونی خانهها نیز سرایت نمود. او که در سال 1338 به درجه سپهبدى رسیده بود، به علت قدرتی که داشت، در فکر مقامات بالاتر افتاد و با امریکائیها وارد مذاکره شد تا مقام نخستوزیری را از آنِِ خود نماید. در این ایام بود که مطرح شد، او در پی ریاست جمهوری ایران نیز هست. همین تلاشها بود که موجب برکناری او در اول فروردین 1340ش و بازنشستگی وی گردید. تیمور بختیار، در ششم بهمنماه 1340 ایران را ترک کرد و به مبارزه علیه شاه پرداخت و تابعیت دولت عراق را پذیرفت؛ که این مسئله در نهایت منجر به کشته شدن او در سال 1349ش گردید. تیمور بختیار، فردی عیاش و زن باره بود که بخشی از داستان زندگی او، در اسناد منتشرهی سوابق وی، در 3 جلد منتشر گردیده است.
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، ج اول، مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات
2. عبدالعلى ماهوتیان فرزند نقى در سال 1295 ش در کرمانشاه به دنیا آمد. در سال 1316 دورهی دانشکده افسرى را به پایان رساند و در سالهاى 1331 ـ 1332 دوره ستاد دانشگاه جنگ را طى نمود و در سالهاى پس از کودتاى 28 مرداد 1332، ریاست دایره اطلاعات و ریاست شعبه حفاظت رکن 2 ستاد ارتش را به عهده داشت.
ماهوتیان از بدو تأسیس ساواک، به این سازمان مأمور شد و در 1 /7 /1338 به درجه سرتیپى رسید. مشارالیه در دوران حضور در ساواک، ابتدا ریاست «ستاد ویژه» را عهدهدار بود و سپس به معاونت ساواک رسید که پست رسمى وى، «معاونت اطلاعات ویژه با مأموریت مخصوص» تعیین شد. ماهوتیان دورهی آموزشى خود را در سازمان اطلاعاتى انگلستان گذراند و به گفته فردوست، او سالها زیر نظر انگلیسىها به تشکیل یک شبکه مخفى اطلاعاتى در شمال کشور دست زد. این شبکه در واقع یک شبکه MI-6بود که با امکانات و بودجه ساواک ایران اداره و حتى حقوق مأمورین آن از جیب ساواک پرداخت مىشد، ولى عملاً اطلاعات آن فقط و فقط به MI-6 تحویل مىگردید.
ماهوتیان در 1 /7 /1342 به درجه سرلشکرى رسید و در 10 /5 /1346 بازنشسته شد.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوى . ج 1 . ص 349 ـ 354 و ج 2 . ص 494 . اسناد ساواک . پرونده انفرادى
منبع:
کتاب
حبیب ثابت پاسال به روایت اسناد ساواک صفحه 33