صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شیخ محمد تقی فاضل، پیشنماز مسجد کاظم بیک

تاریخ سند: 9 شهریور 1357


موضوع: شیخ محمد تقی فاضل، پیشنماز مسجد کاظم بیک


متن سند:

از: 2 ﻫ ب و 2 ﻫ 1 تاریخ: 9 /6 /2537[1357]13570609
به: 2 ﻫ 1 و312 شماره: 4620 /2 ﻫ ب
موضوع: شیخ محمد تقی فاضل، پیشنماز مسجد کاظم بیک
عطف: 4913 / 312 – 2 /5 / 37 و 2271 /2ﻫ 1-15 / 5 / 37
در مورخه 6 /6 /37 نامبرده در حال ایستاده سخنرانی کرد و ضمن صحبت گفت من از مردم بابل گلایه دارم زیرا ما از شما همچو انتظاری نداشتیم، آقای روحانی را با آن خفت و خواری دست بسته بردند، مگر روحانی چه گفت، مگر روحانی به نفع خودش حرف زد به نفع شما بود، چرا شما از او حمایت نکردید. چرا حجتی را گرفتند شما اعتراضی نکردید، چرا طوماری درست نکردید، چرا با خشونت یا لااقل با آرامی
از دستگاه نخواستید که برای چه روحانی و حجتی را دستگیر کردید من از بازاریها گلایه دارم. توقع داشتم دیگر این طور نباشد.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأئید است. درباره نامبرده بالا نظر عالی را به شماره بازگشتی معطوف دارد. ضمناً به همکار آموزش داده شد در جلسات وی شرکت و موارد مشکوک را [از] ناحیه وی گزارش نماید. زیرک
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأئید است. پیگیری ادامه [دارد] و نتیجه متعاقباً تقدیم می‌گردد.
نظریه 2 ﻫ ب: این آقای فاضل هم در جهت تحریک مردم نقشی ایفا می‌کند احضار1 و به وی تذکر داده شده ولی گوشه و کنار مشغول سمپاشی است.

توضیحات سند:

1. آیت‌الله محمّد فاضل استر‌آبادی در خصوص احضار خود از سوی ساواک می‌گوید: «چندین بار از سوی ساواک احضار شدم، ولی نرفتم. خبر احضار منتشر می‌شد و دوستان محترم بازاری که نگران من بودند می‌گفتند برو ببین چه خبر است. ما الآن اطراف شما هستیم، بعد از این که زندانی شوی دیگر به دردت نمی‌خوریم و نمی‌توانیم تو را از زندان آزاد کنیم. من هم گفتم امکان ندارد که به ساواک بروم. اگر فشار بیاورید از بابل می‌روم، اما به ساواک نمی‌روم. برای من ماندن در بابل مهم نیست، به شهر دیگری می‌روم. مگر این که ساواک بیاید و مرا ببرد. البته کم کم فشار زیاد شد و من مجبور شدم به ساواک بروم. یادم می‌آید ما رمضان بود که به ساواک رفتم. دم در نگهبانی ایستاده بود. از او سؤال کردم: ساواک اینجاست؟ گفت: بلی. در زدم. شخصی آمد دم در و من خودم را معرفی کردم. مرا نزد رئیس ساواک که نامش ‌تقی‌زاده بود، برد. ‌تقی‌زاده گفت که یکی از دوستان سفارش تو را به من کرد. آن شخص در واقع دوست مشترک ما بود؛ شخصی فرهنگی بود و به ما ابراز علاقه می‌کرد. ‌تقی‌زاده گفت که دوست ما گفته که شما پدر محترمی داشتید و از خانواده محترمی هستید. چرا در مسجد از حکومت اسلامی صحبت می‌کنید؟ من هم که بدون این که وارد این مباحث شوم که حالا حکومت اسلامی چی هست و آیا این حکومت اسلامی هست یا خیر... به جای این حرف‌ها گفتم: در روز ماه رمضان چرا میوه روی میز شما هست؟ انگور و سیب و‌... روی میز رئیس ساواک بود. او گفت «میوه‌ها را برای میهمانان مسافر اینجا گذاشتیم». این جمله را به او گفتم که ما خواهان حکومت اسلامی هستیم و شما مگر با حکومت اسلامی مخالفید و حکومت شما مگر اسلامی نیست.اجمالاً او هم معترض ما نشد و گفت: «بفرمایید». از پیش رئیس ساواک بیرون آمدم و مرا از آنجا به بازداشتگاه بردند. اما چند ساعتی بیشتر نماندم؛چون ماه رمضان بود و در مسجد کاظم بیک برنامه داشتم. لذا آن‌ها هم متوجه بودند که من باید به مسجد بروم. اگر آنجا می‌ماندم ممکن بود برایشان گران تمام شده و باعث دردسر خودشان شود. لذا آمدند گفتند آقا اذان شده، نمی‌خواهی به نماز بروی؟ من هم از آنجا به مسجد آمدم. ناگفته نماند که من هم سعی می‌کردم بهانه‌ای به دست ساواک و شهربانی ندهم. در بابل فقط همین مسجد فعال بود. این مطلب را همه می‌دانستد. بعضی‌ها انتظار اقدامات تندتر و انقلابی‌تر داشتند. اما من سعی می‌کردم بهانه دست مأموران نیفتد. حاج آقا روحانی در شهر بابل نماز نمی‌خواندند و محل نماز جماعت شان روستای کله‌بست بود. من هم اگر یک مطلب تند می‌گفتم ممکن بود مرا به زندان ببرند،آن وقت مسجد را می‌بستند. در این صورت جوانانی که به این مسجد مراجعه و اطلاعات کسب می‌کردند، کجا بروند؟ اینجا پناهگاه جوانان بود. اطلاعیه‌های امام به اینجا می‌آمد، کمک‌ها و مشورت‌ها از اینجا بود و خیلی از مسائل دیگر. خدا را گواه می‌گیرم که تمام فکرم این بود که مسجد که تنها محل مراجعه و تجمع انقلابیون بود بسته نشود و مذهبیون بی‌پناه نشوند. الحمدلله کارها به خوبی پیش رفت تا این که به پیروزی انقلاب منتهی شد.»
خاطرات حجت‌الاسلام محمّد فاضل استرآبادی، تدوین: محمدرضا احمدی، پیشین، صص 228و229

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 233

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.