تاریخ سند: 4 مهر 1356
گزارش خبر
متن سند:
شماره: 23087 /20 ه 12
موضوع: جلسه منزل دکتر مظفر بقائی کرمانی
ساعت 18 روز 30 /6 /36 جلسه منزل
نامبرده بالا با حضور دکتر بقائی، دکتر
عمرانی، قوانینی، صفاری، دکتر میرعمادی،
دکتر موسی زادگان، اشرفی، غنائیان،
غلامعلی بیک، قدیمی، بزرگ نژاد، رضا فعال،
غلامی، سرمست، حسنی، حسن زاده،
ملهمی، مهدی بیرجندی، امیر زرین کیا،
مهندس اخباری، کاشانی و پسرش و
آئینه چی تشکیل گردید.
ابتدا موضوع بحث
راجع به حکومت مصدق بود.
غنائیان اظهار
داشت چند روز قبل در محلی بودم یک نفر
راجع به شکنجه و تعویض آرای صندوق انتخابات مجلس صحبت می کرد بنده گفتم که شکنجه
را مصدق در ایران پایه گذاری کرد در حالی که خود را رهبر ملی جلوه می داد و تعویض آرا هم در
تمام ادوار مخصوصا در دوران حکومت مصدق وجود داشت.
در این موقع مهندس اخباری که
برای اولین بار در منزل بقائی دیده شد و گویا از اهالی شمال ایران است و تحصیلات خود را در
آلمان تمام کرده به دفاع از مصدق پرداخت و اظهار داشت ممکن است دکتر مصدق مانند هر
سیاستمدار دیگری در دوران حکومت خود احیانا اشتباهی کرده باشد ولی دکتر مصدق
نیروهای ملی را متشکل نمود، مصدق ایران را به جهانیان شناساند، مصدق برای اثبات حقانیت
ملت ایران نفت را ملی کرد، مبارزات مصدق را نه تنها ملت ایران بلکه جهانیان فراموش
نخواهند کرد، مصدق در مقابل تاریخ یک سمبل ملی، مبارز و وطن پرست خواهد بود.
صفاری و قوانینی در رد اظهارات مهندس اخباری مطالبی عنوان نمودند و اظهار داشتند که
مصدق نبود که نیروهای ملی را متشکل نمود بلکه از دوره چهاردهم مجلس گروه هائی بودند و
تشکیل می شدند و جلساتی ترتیب می دادند که هدف آنها مبارزه با سیاست استعماری و
استثماری انگلستان در ایران بود ولی این گروه ها تا زمان تشکیل جبهه ملی کادر رهبری
نداشت و مصدق هم از طرف جبهه ملی
انتخاب شد و این مصدق بود که از نفوذ
مذهبی مرحوم آیت الله کاشانی استفاده و
بهره برداری کرد.
این مصدق بود که از
محبوبیت اعضای جبهه ملی مخصوصا آقای
دکتر بقائی در دانشگاه و در بین دانشجویان و
مردم داشتند استفاده کرد.
البته در اوایل
حکومت خود از نفوذ این اشخاص استفاده
کرد و وقتی که خوب قدرت را در دست گرفت
به اکثر اعضای جبهه ملی پشت کرد و ماهیت
خود را نشان داد، مصدق به توده ای ها آزادی
مطلق داد و مملکت را در لب پرتگاه قرار داد.
طرفداران او در اطراف و اکناف مملکت
مشغول چپاول و غارت بودند این اواخر هم
مملکت را از زیر پتو اداره می کرد و عده ای
معلوم الحال را دور خود جمع کرده بود و به کمک توده ای ها نه تنها پایه گذاران جبهه ملی را
می کوبید بلکه قصد تغییر رژیم را نیز داشت.
صادرات نداشتیم، درآمدی هم از محل نفت
نداشتیم.
به طور حتم اگر توده ای ها موفق می شدند اولین قربانی، خود مصدق بود.
سپس دکتر
بقائی راجع به پیدایش جبهه ملی و انتخاب مصدق به عنوان رهبر جبهه ملی مطالبی عنوان
نمود و اظهار داشت که در دوره پانزدهم مجلس وقتی که بنده دولت وقت را استیضاح نمودم و
آقای مکی راجع به نفت صحبت کرد مردم به طرف ما گرایش پیدا کردند در عین حالی که ما با
حزب توده مبارزه می کردیم این گرایش روز به روز زیادتر می شد تا در انتخابات دوره شانزدهم
مجلس به عنوان این که دولت در انتخابات دخالت می کند تصمیم گرفتیم به دربار برویم و در
آنجا متحصن شویم در آن روز خیابان کاخ و تمام خیابان های فرعی کاخ مملو از جمعیت تهران
بود به خاطر دارم که روزنامه اطلاعات نوشته بود 180 نفر در حالی که آن روز چندین هزار نفر از
مردم تهران آمده بودند.
بالاخره شاهنشاه دستور فرمودند که 20 نفر می توانند متحصن شوند
زیرا جا برای این همه جمعیت نیست و ما از بین خودمان 20 نفر انتخاب کردیم که عبارت بودند
از خود من، مصدق، مکی، دکتر سنجابی،1 نریمان، حائری زاده،مهندس زیرک زاده، مهندس
حسیبی و چند نفر دیگر.
تا روز سوم تحصن،
ما در دربار بودیم و ناهار خوردیم بما اطلاع
دادند که شاهنشاه دستور فرموده اند دولت در
انتخابات دخالت نکند لذا بعد از ناهار از
تحصن خارج شدیم و قرار شد چای را در
منزل مصدق صرف کنیم و بعد از صرف چای
اسمی برای گروه خود انتخاب کردیم به نام
جبهه ملی اما راجع به انتخاب مصدق باید
بگویم که من محبوبیت زیادی بیش از بقیه در
بین تمام طبقات داشتم ولی چون جوان بودم
مقام رهبری را قبول نکردم زیرا فکر می کردم
اگر اشتباهی بکنم خیانت خواهد بود و به فکر
انتخاب یک نفر مسن تر بودم و به آقای مکی
مشورت کردم ایشان آقای مصدق را پیشنهاد
نمودند ولی من مصدق را نمی شناختم آقای
مکی اظهار داشت که مصدق را خوب می شناسد و با ایشان معاشرت و رفت و آمد دارد بالاخره
قبول کردم آن هم به سه دلیل، اول این که مصدق در دوره پنجم مجلس نطق هائی کرده بود و
مبارزاتی که مورد پسند من واقع شده بود، دوم این که در انتخابات دوره چهاردهم من به نفع
مصدق فعالیت می کردم و روزنامه های توده ای علیه مصدق و من مطالبی نوشتند و مخالفت
می کردند و مخالفت توده ای ها باعث تشویق بنده می شد و فعالیت بیشتری از خود نشان دادم.
سوم این که موقعی که در دوره پانزدهم مجلس من دولت وقت را استیضاح نمودم2 مصدق نامه
مهمی برای تشویق و تحسین من فرستاد که بعدا رفتم از او تشکر کردم و او هم به بازدید من آمد.
لذا ما شخص دکتر مصدق را به عنوان رهبر جبهه ملی انتخاب کردیم هم از لحاظ سنی و هم از
لحاظ سوابق مبارزات سیاسی و ایشان هم قبول نمود با وجودی که در نامه خود به عنوان من در
دوره پانزدهم مجلس نوشته بود که بازنشسته سیاسی است و نامه اش را هنوز دارم مع ذالک
وقتی که ما پیشنهاد نمودیم ایشان قبول کرد همانطوری که گفته بود برنامه من ملی کردن
صنعت نفت است و بعد کناره گیری می کنم و دیدید که نکرد و نرفت و ماند و دست خود را رو کرد و
عده ای معلوم الحال پیدا شدند و دور او جمع شدند، به توده ای ها آزادی داد و بی خبر از این که در
مملکت چه می گذرد و نیروهائی که متشکل شده بودند از هم متلاشی نمود و فکر تغییر رژیم را
در مغز خود می پروراند و عاقبت کار را هم دیدیم و اگر بخواهم بحث کنم شاید ماه ها به درازا
بکشد.
پس از بیانات دکتر بقائی راجع به جمع آروی پول برای خرید میز و صندلی و سایر لوازم
برای محل حزب در خیابان ژاله، بعد از آب سردار، پلاک 234 صحبت گردید.
فعلاً تعمیرکاری
ولکه گیری منزل مزبور رو به اتمام است و دارای تلفن شماره 362235 می باشد.
جلسه مزبور در
ساعت 30 /20 پایان یافت و حاضرین، منزل بقائی را ترک نمودند.
هنگامی که حاضرین از منزل
خارج می شدند دکتر بقائی موقع خداحافظی با دکتر عمرانی از او خواست که مقداری کارهای
خود را سبک کند و وقت بیشتری را برای حزب در اختیار وی بگذارد.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه سه شنبه: 1ـ شنبه مورد اعتماد است و به صحت گزارشات وی اطمینان حاصل است.
2ـ بحث و گفتگوی فوق الذکر بین مهندس اخباری و صفاری و قوانینی و همچنین مطالب دکتر
بقائی قابل ملاحظه و در خور بررسی بیشتر نیز می باشد و پیش بینی می شود که حزب
زحمتکشان ضمن فعالیت و مخالفت با دولت با روش جبهه به اصطلاح ملی مخالفت نموده و در
این زمینه مبارزاتی را بنمایند.
توضیحات سند:
1ـ دکتر کریم سنجابی در سال 1283 ه ش در اطراف کرمانشاه به دنیا آمد تحصیلات ابتدائی، متوسطه و عالی را در
قصر شیرین، کرمانشاه و تهران گذراند.
وی در سال 1307 جزو گروه محصلان به فرانسه رفت و دکترای حقوق را در
پاریس گرفت.
نامبرده در سال 1322 به ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران رسید.
دکتر سنجابی در سال 2031 وزیر
فرهنگ دولت مصدق و در همان زمان قاضی اختصاصی ایران در دادگاه لاهه بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وزیر
امور خارجه دولت وقت در کابینه مهندس مهدی بازرگان شد و خیلی زود استعفا کرد و مدتی بعد به خارج از کشور
گریخت وی در نود سالگی در آمریکا در گذشت.
رک: شهید آیت اللّه سید محمد حسینی بهشتی، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، تهران 1377،
صفحات 380 ـ 381
2ـ 30 /1 /28 دکتر بقائی در استیضاح دولت «ساعد» به سپهبد رزم آرا ریاست ستاد ارتش بشدت حمله کرد.
رک: روز شمار تاریخ ایران، ج 1، ص 302
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 454