صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ساعت 22 الی 23 شب مورخه 29/4/37 در مسجد جامع شهرستان بابل واعظی به نام خراسانی1 سخنرانی داشت.

تاریخ سند: 3 مرداد 1357


ساعت 22 الی 23 شب مورخه 29/4/37 در مسجد جامع شهرستان بابل واعظی به نام خراسانی1 سخنرانی داشت.


متن سند:

از: 2 ﻫ ب تاریخ: 3 /5 /2537[1357]
به: 2 ﻫ 1 و 312 شماره: 4225/ 2 ﻫ ب
13570503
ساعت 22 الی 23 شب مورخه 29 /4 /37 در مسجد جامع شهرستان بابل واعظی به نام خراسانی1 سخنرانی داشت. عنوان سخنرانیش تاریخ، مذهب و پیشرفت بوده خیلی آرام و متین صحبت می‌کرد. قوه بیان عجیبی داشت، شلوغ نمی‌کند و نبض شنونده را در دست دارد، تعداد کثیری جوان در مجلس او حضور داشتند، از تاریخ صحبت کرد، تاریخ هجری و تاریخ شاهنشاهی که تاریخ هجری برای مردم به اثبات رسانید و گفت: که تاریخ شاهنشاهی2 مال ما نیست، به پیرمردها هم حمله کرد و گفت: که بدبختی ما مال نسل پیر گذشته بوده است، بعد راجع به بنی‌امیّه و بنی‌هاشم گفت: و در لفافه به مردم گفت: که بنی امیه خیلی ظلم می‌کردند و بنی هاشم به مردم گفتند که کمک به ما بدهید تا آنها را برداریم و مردم کمک دادند، وقتی بنی امیه از بین رفت خود بنی عباس هم خیلی بدتر کردند و استخوان مردم را می‌سوزاندند، نباید شما مذهبی‌ها با چپی‌ها ائتلاف کنید چون آنها امکان دارد روزی قدرت را در دست بگیرند و بدتر کنند، اصلاً نه در عمل و نه در فکر نباید با آنها بود، بعد از امامت صحبت کرد و گفت: که در اسلام امام پیشوا است و باید فقط از امام پیروی کرد و امامان وارثان بزرگان دین‌اند و امامان شیعه هیچ کدام سر به زیر بار زور سلاطین نبردند، ولی تقریباً تعدادی از پیشوایان تسنن خودشان را به سلاطین فروختند و باید از امام وقت دستور بگیریم وقتی که اسلام به ایران آمده باید تاریخ هجرت محمد پیشوای شیعیان را به کار ببریم، بعد راجع به مصیبت گفت: که باید مصیبت خواند زیرا فلسفه مصیبت این بوده است که یاد اسلام را زنده نگه داشت و یاد شهدا را، ولی امشب چون جشن است نمی‌خوانم. یک جمله طویل دیگری هم گفت: که وقتی بنی امیه به جایی تسلط پیدا می‌کنند از زمینهای مردم آن قدر می‌گیرند که اگر ساعت 6 صبح تا 6 شب با سرعت 60 کیلومتر هم با ماشین بروید باز می‌بینید که تابلو زده‌اند و مال یک نفر جبّار است.
نظریه شنبه‌ : خبر صحت دارد. جلسه خیلی عادی خاتمه شد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تائید است. از محمدرضا خراسانی سخنران جلسه سابقه‌ای در دست نیست.
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تائید است. از نامبرده وسیله محسنی افشار و ایادی وی از تاریخ 28 /4 /37 به مدت ده شب دعوت به عمل آمده و در مسجد جامع بابل سخنرانی خواهد نمود. ضمناً منبع 14039 اظهار داشت یاد شده مطالبی در زمینه نیمه شعبان ایراد و عنوان نمود عید را از ما گرفتند ولی شرف ما را نتوانستند از ما بگیرند.
نظریه 2 ﻫ ب: در مرخصی می‌باشند.
آقای قاسم‌پی: بهره‌برداری شود. 11 /5 /37

توضیحات سند:

1. آیت‌الله محمّدرضا خراسانی، فرزند غلامحسین، شغل واعظ، از علماء اصفهان. ایشان در 27 تیرماه تا سوم مردادماه سال 1357ش، در مسجد جامع بابل سخنرانی نمود که به علت اظهاراتی از قبیل: «ما زیر بار ظلم و فساد نمی‌رویم. ما تحمل نمی‌کنیم. هیچکس نمی‌تواند آزادی را از ما بگیرد، ما انسانی آزاد هستیم و آزاد هم می‌میریم... نفت ما را یکی می‌برد، گازمان را یکی دیگر، یکی از شرق توی سرمان می‌زند و یکی از غرب، باید به مقاومت ادامه داد تا پیروز شد. باید گلوی باطل را گرفت تا کار تمام شود. سلام بر کسانی که آزاد زندگی کردند و آزاد مردند ... کتابهایی درست کرده‌اند که همه چیز که خودشان خواسته‌اند نه جامعه، نوشته‌اند که همه اش تعریف از قداره بندان طول تاریخ است. در دوره ساسانیان و اشکانیان با شمشیر سر می‌بریدند حالا آمده‌اند از شمشیر چیزی درست کرده‌اند مانند پنبه و با پنبه سر می‌برند. به جوانان ما وعده دروغین می‌دهند، چراغ راه مجوی از فروغ دیده گرگ، آیا می‌شود که آفتاب حقیقت بتابد و این شیر برفی آب شود. این حرکت عظیمی که در توده مردم به خصوص جوانان بوجود آمده، این امید را به ما می‌دهد که نظام تازه ما ختم شیوه کهن است به امید آن روز... اگر من بگویم که با اصول مذهبی دشمن شده است، سخنی به خطا نگفته ام. اگر برخورد کردیم با رهبران شرک و کفر معطل نکنید، جای استدلال نیست جای شمشیر است و زدن گردنشان. ما راه برابری این انسانها را نشان دادیم، خود این انسانها آزادند که مسیرشان را انتخاب کنند. دوست عزیز میراث کهن فرهنگی‌ات غارت شده و تمام معادن مادی موجودیت هم غارت می‌شود و اکنون می‌گردی چگونه از دست این غارتگران نجات پیدا کنی. به تو می‌گویم با آزادی و برابری. بگذریم از این که ما نه مفهوم آزادی را درک کرده‌ایم و نه مفهوم برابری را و در طول تاریخ گذشته خودمان نه آزادی را چشیده‌ایم و نه برابری را، هر چه چشیده‌ایم تبعیض بوده است و زور.» مورد حساسیت ساواک قرار گرفت، بنا به دستور پرویز ثابتی، دستور دستگیری وی در تاریخ 25 /5 /1357ش داده شد. این دستور موجب گردید تا مشارالیه به سرعت از بابل خارج شود. اسناد ساواک‌. پرونده انفرادی
2. محمدرضا شاه نیز چون پدرش ناسیونالیسم شاهنشاهی را به عنوان ایدئولوژی مشروعیت بخش نظام خود برگزیده بود. یکی از ویژگیهای این ایدئولوژی تأکید بر تاریخ و فرهنگ باستانی ایران به خصوص دوره هخامنشی و بی‌اعتنایی به فرهنگ و تاریخ اسلامی ایران بود که همین امر موجب بی‌اعتنایی مردم به این ایدئولوژی و بیگانگی بیشتر دولت و ملت گردید. در واقع ناسیونالیسم شاهنشاهی با واقعیتهای جامعه ایران سازگار نبود و نمی‌توانست پیوند مستحکمی میان دولت و ملت ایجاد کند. در این ایدئولوژی دو نکته بارز وجود داشت: اول تأکیدی که برسلطنت و شخص شاه به عنوان موجودی مقدس می‌شد، و دوم تحقیر ارزشها و نهادهای مذهبی جامعه، دولت پهلوی می‌کوشید تا براساس این دو ویژگی، فرهنگ باستانی ایران را بازسازی کند. در این ایدئولوژی، شاه تنها حافظ بقا و دوام دولت، تکیه گاه قلبی مردم و سایه خدا تلقی می‌گردید.
اوج ظهور این ناسیونالیسم را می‌توان در جشن‌های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران مشاهده کرد. ابتذال، پوشش گسترده خبری جهانی و با حضور بسیاری از سران کشورهای جهان و با صرف صدها میلیون دلار هزینه، در زمانی برگزار می‌شد که قحطی و گرسنگی بخشهایی از کشور را فراگرفته بود و در بسیاری از مناطق، مردم از تأمین احتیاجات اولیه خود ناتوان بودند.
آخرین بروز رسمی ایدئولوژی شاهنشاهی تغییر تقویم ایران از هجری شمسی به شاهنشاهی بود. در اواخر سال 1354 اعلام شد که از سال بعد تقویم شاهنشاهی جایگزین تقویم موجود خواهد شد. تقویم جدید براساس تاریخ فرضی دو هزار و پانصد سال سلطنت در ایران و با احتساب سالهای سلطنت محمدرضا شاه ساخته شده بود. بنابراین سال 1355 سال 2535 اعلام شد، اما مردم هیچگاه ازآن استقبال نکردند و عملاً آن را به تمسخر گرفتند؛ تا آنجا که پس از کمتر از دو سال شاه مجبور شد این تقویم ساختگی را کنار بگذارد. در هر حال ایدئولوژی شاهنشاهی نه تنها نتوانست خلاء مشروعیت نظام پهلوی را پر کند، بلکه بر بحران مشروعیت افزود و از دیگر سو بیگانگی مردم و دولت را نیز عمیق تر ساخت.
انقلاب اسلامی ایران، جمعی از نویسندگان، (قم؛ دفتر نشر معارف، چاپ سی و هفتم، زمستان 1385)، ص 126.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 05 صفحه 349


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.