صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

نخست وزیری س ـ با اطلاع از هویت شما بسؤالات زیر پاسخ دهید س ـ اطلاعاتی از شما در دست است که شما بنفع آقای خمینی تبلیغات نموده اید منظور شما از این عمل چیست و بتحریک چه عواملی اینکارها را میکنید جریان را بطور صحیح جواب دهید ج ـ اولاً بنده از آقای خمینی هیچ طرفداری نکردم و هیچ کجا تبلیغی برای ایشان نکرده ام و دلیلش اینکه من از آقای حکیم1 تقلید میکنم و تحت تأثیر کسی نبوده ام محمد حسن ایجادی س ـ مدارکی موجود است که شما در چند محل از ایشان طرفداری و بنفع ایشان از سیاست دولت انتقاد شدید نموده اید ـ چنین چیزی نبوده است ولی گاهی حرفش را که ایشان در قم یا تهران میباشد از اینطور چیزها محمد حسن ایجادی س ـ طبق اطلاع شما از بستگان مهدی عراقی هستید ایشان چه نسبتی با شما دارند و آیا تاکنون تقاضائی درباره چیزی از شما کرده اند مثلاً اینکه باو کمک مالی کنید یا اینکه ایشان را بمجامع مذهبی معرفی نمائید و یا اینکه بنفع آقای خمینی با مردم صحبت کنید ج ـ نامبرده داماد بنده است و هیچ نوع تقاضائی از من نکرده است محمد حسن ایجادی س ـ آخرین تماس شما با او چه موقع بوده و در آن افکار ایشان بر چه مبنائی بوده است و آیا ناراحتی روحی داشت یا در سختی معیشت بوده و دوستان او چه کسانی بوده اند ج ـ قبل از دستگیری او در ماه مبارک رمضان شبی بمنزل ما آمد و بنظر نمیرسید که افکار ناراحتی داشته باشد و خیلی عادی بود و دوستان او را من نمیشناسم و آدمی نبود که بزودی تحت تأثیر کسی قرار بگیرد محمد حسن ایجادی س ـ در مورد پسرتان آقای محمد حسین ایجادی که در ماه رمضان در مسجد امامزاده قاسم گفته بود به سلامتی آقای خمینی صلوات بفرستید چه میگوئید ج ـ در آن موقع من در مسجد نبودم و او شخصی است مریض الحال و ضعیف النفس و اگر خطائی از او سر زده بنده تعهد میکنم منبعد مراقب او باشم و ایشان تحت نفوذ بنده است محمد حسن ایجادی س ـ آیا شما متعهد میشوید که در آتیه چه خودتان و چه پسرتان که نام بردید بهیچ وجه درباره آقای خمینی و خلاف مصالح سیاست دولت و امنیت کشور صحبتی نکنید و این تعهد خود را بچه نحوی ضمانت میکنید ج ـ بله تعهد میکنم و با اینکه ما در اختیار شما هستیم وجدانا ضمانت میکنم محمد حسن ایجادی آقای بکائی مراقبت کامل روی این شخص و پسرش بعمل آید

توضیحات سند:

1ـ آیت الله العظمی سید محسن حکیم در سال 1264 هجری شمسی در «بنت جبیل» منطقه ای در لبنان دیده به جهان گشود.
پدرش سید مهدی حکیم از مراجع بزرگ زمان خود بود که به درخواست مردم لبنان از عراق به آن دیار رفت و ارشاد و هدایت جامعه آنجا را بر عهده گرفت.
ایشان از 9 سالگی به آموختن دروس حوزوی پرداخت و در محضر برادرش ـ سید محمود ـ ادبیات، منطق و قسمتهایی از فقه و اصول تا قوانین را آموخت.
سپس در شمار شاگردان شیخ صادق بن حاج مسعود بهبهانی و شیخ صادق جواهری قرار گرفت و سه سال پیش از فوت آخوند خراسانی به درس خارج آن فقیه فرزانه وارد شد.
سپس در محضر آقا ضیاءالدین عراقی و شیخ علی باقر جواهری حاضر شد و بهره ها برد.
وی مدتی در درس میرزا محمدحسین نائینی حضور یافت.
استاد دیگر آیت الله حکیم، عارف فرزانه حضرت سید محمد سعید حبوبی بود.
آیت الله حکیم در مقام مرجعیت تامه شیعه، سراسر عمر پر برکت خود را صرف مبارزه با حاکمان جور کرد و در این زمینه مرارتهای زیادی را متحمل شد.
پشتیبانی بی دریغ ایشان از مردم مسلمان ایران پس از واقعه 15 خرداد 42 و حمله نظامیان شاه به مدرسه فیضیه هنوز از یاد نرفته است.
ورود امام خمینی به عراق به صورت تبعید از وقایع مهم دهه 40 شمسی به شمار می آید.
ملاقات امام با آیت الله حکیم و این سخن امام که: «شما حرکت کنید، من نخستین کسی هستم که از شما پیروی خواهد کرد» و تبسم و سکوت آیت الله حکیم، از جمله مسائل تاریخی نهضت اسلامی در ایران است.
آیت الله حکیم در این دیدار گفته بود: «من فکر نمی کنم اگر انقلابی سازمان دهم کسی از من پیروی کند ...
بسیاری از مردم از ما اطاعت نمی کنند.
آنها بنده هوسهای خویش اند.
» که البته مراد آیت الله حکیم، همه کسانی هستند که از بلوغ سیاسی، مذهبی برخوردار نیستند.
آیت الله العظمی حکیم که از بیماری سرطان رنج می برد، سرانجام در 27 ربیع الاول 1390 قمری 13480هجری شمسی) درخانه اش در بغداد به رحمت ایزدی پیوست.
(برای آگاهی بیشتر از زندگانی آیت الله العظمی حکیم به کتاب «مرزبان حوزه نور» تألیف عباس عبیدی از انتشارات مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه شود).

منبع:

کتاب شهید حاج مهدی عراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 98

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.