آشفتگی فکری
متن سند:
آشفتگی فکری
از دیگر عوامل برداشتهای التقاطی جریان مهدی هاشمی، «آشفتگی فکری» است که به وضوح در شعارها، سخنرانیها و عملکردهایاین طیف قابل تمیز است. بیشک جریانی که در عین پذیرش نظریات فرهنگی لیبرالیسم، دیدگاه سیاسی سوسیالیزم و دیدگاههای اقتصادی مکاتب متضاد را بپذیرد، «آشفتگی فکری» و تناقض در شعار و عمل خواهد داشت.
مهدیهاشمی در اینباره میگوید:
«در همین رابطه محور بعدی است که آشفتگی فکری و عدم برخورداری از اصول فکری ثابت باشد که وقتی حالا انسان از دور گذشته خودش را و گذشته سخنرانیها و درسها و کلاسها و تحقیقهایش را نگاه میکند، میبیند که یک اصول فکری ثابتی حاکم نبوده بر تحلیلها و تبلیغها و برخوردهای فکری که فرق این محور با آن محور قبلی این است که در محور قبلی دیدگاههای مختلفی از مسایل مختلف اسلامی ارآیه میشد و بین دیدگاهها انسجام نبود از اولی که مثلاً وارد مسایل فکری و تربیتی شدیم تا این اواخر یک خط ثابتی حاکم نبوده است. خطی را که در نوسان بوده گاهی اوج میگرفته گاهی فراز داشته، نشیب داشته و این را مثلاً میتوانیم بصورت مذبذب یا نوسان یا یک تغییرات دفعی در آن چهارچوبها تعبیر بکنیم که مثلاً در یک مقطع خاصی با یک مسئلهای مواجه میشود انسان یک تحلیل رویش میکند. همین مسئله را در یک مقطع دیگر یک تحلیل دیگر رویش میکند که مسئله واحده و یک مقوله واحده دو تحلیل متفاوت ارائه میدهد و معلوم میشود که بر ذهنیت انسان یک چهارچوب واحدی حاکم نیست...»1
توضیحات سند:
1. نوار شماره 3.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 92