تاریخ سند: 15 تیر 1345
موضوع: شیخ علی اصغر مروارید
متن سند:
[تاریخ: 15 /4 /1345]
موضوع: شیخ علی اصغر مروارید
عصر روز چهارشنبه 15 /4 /45 چند نفر از طلاب و محصلین قم در منزل شیخ علیاصغر مروارید1 که به تازگی از زندان آزاد شده است حضور داشتند. طلبهای به نام انتظاری از وی سوال کرد چند نفر از آقایان آزاد شدهاند. وی جواب داد آقایان حسین حقانی زنجانی، فهیم،2 احمد جنتی اصفهانی و خودش آزاد شدهاند و احتمال دارد عده دیگری نیز آزاد شوند. یکی دیگر از طلاب سوال کرد زندان شما توام با زجر و شکنجه بوده یا خیر مروارید جواب دارد زجر و شکنجه نبود ولی بیشتر در زندان انفرادی به سر میبردیم سپس پسر سید محمد داماد3 به نام سید مصطفی محقق4پرسید آیا در زندان طلبه سازمانی در میان شما نبود وی پاسخ داد خیر و اضافه کرد افراد سازمانی هیچوقت در زندان به سر نمیبرند. سید مصطفی محقق اضافه نمود هر یک از افراد اهل علم که با سازمان امنیت همکاری نمایند به اندازه یک افسر عالی رتبه حقوق دریافت میدارند زیرا هدف و منظور دولت این است که طلاب و اهل علم را که سر راهش میباشند به سوی خود جلب نمابد.
رونوشت اطلاعیه شماره 1246 /21 ساواک قم
اصل در پرونده 2-ر ـ 92 بایگانی است.
در پرونده احمد جنتی اصفهانی بایگانی شود. 30 /5
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام علىاصغر مروارید، فرزند على در سال 1306 ﻫ ش در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. مقدمات دروس حوزوى را در زادگاه خویش گذراند و ادامه آن را در حوزه علمیه قم پى گرفت و به درجه اجتهاد رسید. وی از جمله افرادى بود که در منابر خویش بر علیه رژیم ستمشاهى سخن مىگفت و از سال 1337 سخنرانیهاى وى مورد حساسیت ساواک قرار داشت. در سال 1342 یکى از سخنرانان هیأت اصفهانىها ـ یکى از هیأتهاى تشکیل دهنده مؤتلفه ـ بود و بارها به اتهام حمایت از امام خمینى (ره) مورد تعقیب و بازداشت قرار گرفت. ساواک در تاریخ 17 /2 /43 در این رابطه چنین مىنویسد: «نامبرده از جمله وعاظى است که تعصب خاصى در تبعیت از نظریات روحانیون مخالف، مخصوصاً آیتالله خمینى دارد...» آقاى مروارید پس از دستگیرىهای مکرر در سالهاى 42، 43، 45 در سال 47 در مسجد مهدى (عج) تهران ویلا به امامت جماعت پرداخت و یکى از سخنرانان ثابت هیأت انصارالحسین(ع) بود. مشارالیه در سال 49 به 18 ماه اقامت اجبارى در ایرانشهر محکوم گردید، ولى در دادگاه تجدید نظر برائت یافت. وى در همین سال دستگیر شد و سه ماه در بازداشت به سر برد. آقاى شیخ علىاصغر مروارید در خرداد 1351 به مدت سه سال تبعید شد که این مدت در دى ماه 1354 پایان یافت. وى پس از بازگشت از تبعید به فعالیت خود ادامه داد و یکى از فعالین دوران انقلاب اسلامى بود و پس از پیروزى انقلاب نیز مسئولیت کمیته خیابان زنجان تهران را به عهده گرفت. حجتالاسلام مروارید در مرداد 1396 درگذشت.
2. حجتالاسلام مرتضی فهیم کرمانی، فرزند غلامرضا در سال 1313 ﻫ ش در کرمان متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت، سپس به همراه تحصیل به تدریس نیز پرداخت. پس از انقلاب در 2 دورۀ مجلس شورای اسلامی از سوی مردم کرمان به مجلس راه یافت و مدتی هم به عنوان قاضی دادگاه انقلاب اسلامی در کرمان به فعالیت پرداخت. وی در نهضت روحانیت بارها دستگیر و زندانی شد و در رابطه با حادثه 19 دی 1356 تبعید گردید. از آثار وی میتوان به: 1- زن در قرآن 2- زنان بزرگ در قرآن 3- انفال اشاره داشت.
3. آیتالله سیدمحمد محقق داماد، فرزند سید جعفر در سال 1286 ﻫ ش در احمدآباد یزد دیده به جهان گشود. پس از تحصیل مقدمات و سطح در یزد در سال 1301 به قم عزیمت کرد و از محضر آیتاللهالعظمى حائرى بهرهها برد و به سبب علاقه مرحوم شیخ، او را به دامادى خود برگزید و از آن روز به لقب داماد مشهور شد. در طول سالهاى بعد از رحلت شیخ، مجلس درس باشکوهى دایر کرد و به تربیت شاگردان و فضلاى حوزه پرداخت. وى در اسفند 1347 در قم دار فانى را وداع گفت. از جمله شاگردان وى شهید مطهرى، شهید بهشتى، ربانى شیرازى، شهید مصطفى خمینى، شهید مفتح و شهید قدوسى را مىتوان نام برد.
4. آیتالله سیدمصطفى محقق داماد، فرزند آیتالله سید محمد و نوه آیتالله العظمی حائری در سال 1324 ﻫ ش در قم به دنیا آمد. علوم دینی را نزد استادان بزرگ حوزه فرا گرفت و در دانشگاه تهران به تحصیل حقوق و فلسفه اسلامی پرداخت. در سال 1348 به درجه اجتهاد رسید. وی حکمت اسلامی را نزد استاد مطهری، فقه و اصول را نزد آیات: آملی لاریجانی و مرتضی حائری یزدی فرا گرفت. در سال 1374 موفق به اخذ درجه دکتری شد. با پیروزی انقلاب اسلامی از سال 1360 تا 1373 ریاست سازمان بازرسی کل کشور را عهدهدار بود. وی سمتهای مختلفی از قبیل: استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، رئیس علوم و معارف اسلامی فرهنگستان علوم ایران و ریاست گروه حقوق سازمان مطالعه و تدوین کتابهای علوم انسانی دانشگاهها را بر عهده داشت.
منبع:
کتاب
آیتالله احمد جنتی به روایت اسناد ساواک صفحه 88
