تاریخ سند: 20 مرداد 1357
متن سند:
به : تیمسار فرماندار نظامی منطقه اصفهان
از : سازمان اطلاعات و امنیت اصفهان شماره : 9330 /10 ه
به قرار اطلاع :
1ـ یک نفر در مقابل منزل خادمی که قصد داشته پاسبانی را خلع سلاح کند مورد
اصابت گلوله قرار گرفته است و یک نفر هم در فلکه پهلوی مورد اصابت گلوله
قرار گرفته است.
2ـ یک نفر در خیابان محمد رضا شاه تیر خورده است او را به منزلی بالاتر از
مسجد میرزا باقر در همان خیابان برده و قصد دارند از مصدوم فیلمبرداری کنند.
3ـ بانک ملی خیابان محمد رضا شاه که قبلاً شیشه های آنرا شکسته بودند ریخته
و اسناد آنرا در خیابان پخش می کنند.
1
تقوی
گیرنده : صفری
ساعت : 1645
گوینده : تابش
توضیحات سند:
1ـ یکی از شاهدان، وقایع این
روز را چنین تشریح می کند :
صبح جمعه خونین اصفهان
شروع شد، برادرانی که در این
رابطه فعالیت داشتند به محل
حادثه روانه می شدند.
با چند
نفر از برادران با کفش سبک و
لباس مناسب، راهی محل
شدیم...
رفت و آمدها، نگاهها،
چهره ها، صحبت و اعمال افراد،
انزجار و تنفر و خشم نسبت به
رژیم و جنایتهای او را نشان
می دادند، گلوها گرفته بود و
احساسات و خروش جوانان
برانگیخته شده بود در گفتگوها
شنیده می شد دیشب با اعلام
پایان تحصن خودفروختگان
سفاک بچه ها را محاصره و
غافلگیر کرده و تعدادی را شهید
و زخمی و دستگیر نموده و
عده ای هم در منزل آیت ا...
خادمی به محاصره افتادند...
در شعاع چند صدمتری محل
حادثه چهره و حالت شهر با دیگر
گوشه های آن تفاوت می کرد دود
ناشی از سوخته شدن وسایل
بانکها و مشابه آن محیط را فرا
گرفته بود هر لحظه انتظار
برخورد و درگیری و تیراندازی
مأموران می رفت به هر ترتیب
که شد پس از ورود به خیابان
مسجد سیّد به کوچه ای که به
پشت منزل آیت ا.
.
خادمی ختم
می شد رفتیم.
کوچه ها، محل امن
و سنگر خوبی بودند و مأموران
می ترسیدند به کوچه ها هجوم
آوردند چرا که غافلگیر
می شدند.
جلو رفتیم، حال
مأموران مسلح را بخوبی
می دیدیم با اسلحه ها اطراف
منزل را محاصره کرده بودند
بیش از این نمی شد جلو برویم
کنار کوچه و پشت به دیوار
ایستادیم مأموران روی
پشت بامها و کف کوچه، رفت و
آمد می کردند چند نفر که کمی
جلوتر بودند آهسته آهسته
خواستند جلو بروند مأموران که
اطراف را زیر نظر داشتند متوجه
شده و یکی از آنها قصد و حالت
تیراندازی گرفت که عقب نشنیم،
چاره ای نبود، نمیشد جلوتر رفت،
آن مزدوران با اینکه مسلح بودند
ولی می ترسیدند ـ از سلاح
«ایمان» که همیشه ایمان بر
اسلحه پیروز بوده ـ در آن هنگام
شنیدیم که می گفتند عده ای از
برادران حدود فلکه شهداء با
مأموران درگیر شده اند و تعدادی
شهید و زخمی گشته اند.
حالت آن
اطراف به گونه ای بود که
نمی شود آن را توصیف کرد
کلمات و جمله ها نمی توانند به
خوبی بیانگر ارزشها باشند خشم
و قهر انقلابی افراد آشکار بود
ایستادگی و مبارزه با ظلم و ستم
و فساد بخوبی از چهره ها، راه
رفتن، سخن ها و...
پیدا بود
حرکت عجیبی مشاهده می شد
حرکتی که بطور جدی تر از
جمعه ای در ماه رمضان، ماه
میهمانی خداوند، ماه مناجات و
مجاهده و شکست دادن دشمن
داخلی شروع شد و منجر به
شکست دادن دشمن و ظالم
خارجی پیروزی در ماه محرم
انجامید.
تیراندازی پراکنده ای
در جریان بود حدود ظهر با خبر
شدیم که یک نفر را حدود خیابان
مسجد سیّد تیر زده اند، به محل
زخمی روانه شدیم آن
جنایتکاران ظالم هر چه بر ستم و
جنایت خود می افزودند بر
استقامت و مجاهده و تنفر از آنان
افزوده می شد پس از دقایقی کف
کوچه با قطرات خون گلگون و
تازه ای برخورد نمودیم دنبال
چکه های خون را گرفته و جلو
رفتیم به حوالی خیابان مسجد
سیّد رسیدیم دیدیم چند نفر با
حالت غیرعادی و ناراحتی به
نقطه ای برکف کوچه نگاه می کنند
جلوتر رفتیم دیدیم چیزی روی
زمین قرار دارد و روی آن را
پوشانده اند یکنفر روی آن را
پس زد قسمتی از بدن آنکه تیر
خورده بود پس از اصابت گلوله با
آن از بدن جدا شده و آنجا کف
کوچه افتاده بود که با دیدن آن،
حالت افرادی که آنجا بودند
دگرگون شد و چهره ها به هم پچید
و صداهای فریاد کوتاه بلند شد
(چند نفرشان زن بودند...)
گفتند خود زخمی را به همان
حوالی برده اند بدنبال قطرات
خون جلو رفتیم پس از مدتی
کوتاه مشاهده کردیم چند نفر توی
یکی از کوچه های باریک دور
هم جمع شده اند به آنان ملحق
شدیم دور بدن شهید «قیومیان»
حلقه زده بودند، روی بدن آن را
پارچه ای پوشانده بود آن
بیرحمان سفاک، آن شهید را هدف
تیر قرار داده، تیر به قسمت بالای
بدن او اصابت می کند و او را تلو
تلو خوران به کوچه ها می برند و
پس مدتی به درجه شهادت نائل
می شود.
با هاله ای از اندوه و
ناراحتی و حالت زیاد و خشم در
حال روزه با سکوتی که رساتر از
فریاد بود از آنجا حرکت کردیم به
خیابان مسجد سیّد رسیدیم...
خیابان از وسایل نیمه سوخته
بانکها پوشیده و سیاه شده بود.
دود از بانکها و اثاثیه آنها بالا
میرفت، آثار تیراندازی برروی
دیوار گلی پهلوی بانک دیده
می شد پس از آتش زدن بانکها و
آوردن وسایل آن به وسط خیابان
توسط جوانان، مأموران رژیم به
طرف آنان تیراندازی می کنند
ولی آنان می گریزند.
آن روز پس
از بوقوع پیوستن وقایع مختلف،
از نیمه می گذشت و به پایان خود
نزدیک میشد با پایان آن روز
دستگاه پلید و ظالم حکومت
نظامی اعلام نمود.
یادواره شهید نهضت اسلامی یا
چهره انقلاب در اصفهان، سید
حسین نوربخش ج 1 ص 137 ـ
138
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 3 صفحه 220