تاریخ سند: 2 آبان 1333
بازجوئی جلسه دوم از آقای دکتر شاهپور بختیار برای مواجه با جناب سرهنگ بزرگمهر
متن سند:
س ـ جنابعالی در بازجویی مورخه 12 /7 /33 بیان داشته بودید که عکس
دکتر مصدق را که زیر آن نوشته شده «به جناب آقای دکتر شاهپور بختیار اهدا
شود و تاریخ آن هشتم اردیبهشت 33 بود) را سرهنگ بزرگمهر به شما داده اینک
با ایشان مواجه داده می شوید که حضورا بیان نمایید.
ج ـ بنده عرض کردم که گمان
می کنم که این عکس به وسیله
جناب سرهنگ بزرگمهر به بنده
رسیده است ـ ولی اطمینان ندارم.
س ـ آیا اکنون حضورا
می توانید با تبادل فکر به
خاطر بیاورید که کاملاً
مشخص گردد.
ج ـ چون بیش از سی و شش
ساعت است که اعتصاب غذا
نموده ام قوای بدنی و فکری اجازه
چنین تجسسی را نمی دهد.
س ـ «سؤال از جناب
سرهنگ بزرگمهر»
س ـ جناب سرهنگ بزرگمهر
آیا جنابعالی می توانید با
تبادل نظر و فکر با آقای دکتر بختیار به خاطر بیاورید که عکس به چه وسیله به
ایشان رسیده است و آیا می توانید اطمینان حاصل کنید که عکس را شما به آقای
دکتر بختیار شما تسلیم نموده اید.
ج ـ اطمینان دارم که عکسی نرسیده که داده باشم امضاء نمایم و همانطور که دو سه بار تکرار شد به
یاد ندارم که عکس به آقای دکتر بختیار داده باشم و محتاج تبادل فکر نیست چون دو هفته پیش هم
به تیمسار سرلشکر جوادی همین جواب را عرض کردم.
(سؤال از آقای دکتر بختیار)
س ـ عین عکس منظور به جنابعالی ارائه می شود در مورد این عکس چیزی به
خاطر دارید که به چه وسیله به جنابعالی رسیده باشد.
ج ـ اینجانب چندین عکس از جناب آقای دکتر مصدق داشتم و عکس آنها را از عکاسی خریدم و
یا به وسیله احزاب وابسته به جبهه ملی1 به بنده داده شده و به طور قطع این عکس مال قبل از 28
مرداد است.
س ـ در روی عکس به طوری که ملاحظه می فرمایید نوشته شده جناب آقای
دکتر شاهپور بختیار اهداء
می شود و تاریخ آن هشتم
اردیبهشت 1333 در زندان
لشکر 2 زرهی است در
صورتی که جنابعالی در
جواب سؤال فوق مرقوم
فرموده اید مربوط به قبل از
28 مرداد است و چنانچه
منظور از تاریخ برداشتن
عکس باشد منظور بنده
چگونگی و تاریخ تقدیم آن
به جنابعالی است که تاریخ
آن نیز مشخص است.
ج ـ همانطور که عرض کردم به
خاطر ندارم چه کسی (7 ماه قبل از
این) این عکس را به بنده داده در
هر صورت فکر می کنم اگر به خاطرم آمد علنی خواهم کرد.
س ـ آیا ممکنست تاریخی را که به خاطر بیاورید بیان فرمایید منظور امروز، یا
چند روز دیگر؟
ج ـ دو سه روز دیگر ممکن است.
توضیحات سند:
1ـ جبهه ملی در تاریخ 18 مهر
1328 عده ای از مدیران و
نمایندگان مطبوعات به منظور
اعتراض به انتخابات فرمایشی
دوره 16 مجلس شورای ملی،
در منزل دکتر مصدق جمع شدند
و جهت لغو انتخابات مزبور،
تصمیم به مبارزه گرفتند.
دکتر
مصدق که در دوره 16 نتوانسته
بود به مجلس راه یابد، عملاً
رهبری معترضین به انتخابات را
به عهده گرفت و در اول آبان
1328 طی جلسه ای به اتفاق
افرادی چون مشار اعظم، دکتر
شایگان، نریمان، امیرعلایی،
دکتر سنجابی و...
جبهه ملی را
باهدف ایجاد حکومت ملی به
وسیله تأمین آزادی انتخابات و
آزادی افکار تشکیل داد.
پس از
مدتی مصدق از طرف شاه
مأمور تشکیل کابینه شد و با
انحراف کلی از اهداف جبهه
ملی، با عوامل رژیم شاه و
فراماسونها همگام گردید.
به
دنبال کودتای ضد مردمی و
امریکایی 28 مرداد 1332 که
توسط امپریالیسم تازه به دوران
رسیده امریکا برای جلوگیری از
رشد حرکت اسلامی در ایران
انجام گرفت، فعالیت جبهه ملی
متوقف شد و مصدق و دیگر
ملّیون دوباره دور هم جمع شده و
دکان جبهه ملی را که در اوج خفقان
و استبداد مسدود بود، به نام
«جبهه ملی دوم» مفتوح نمودند.
از
همان آغاز دو جریان موافق
یکدیگر قرار گرفتند و در سال
1341 کنگره ای با حضور 170
نماینده متشکل از حزب ایران،
حزب مردم ایران، حزب ملت
ایران، جمعیت آزادی مردم
ایران (جاما) و...
برای تعیین
خط مشی جبهه ملی تشکیل شد.
کمیسیون سیاسی این کنگره
متشکل از افرادی چون مهندس
حق شناس، مهندس مهدی
بازرگان، اصغر پارسا، دکتر کریم
سنجابی، اردلان و...
چهارچوب
فعالیت های جبهه ملی را
براساس احیای حقوق و آزادی
فردی و اجتماعی ملت ایران
طبق قانون اساسی، استقرار
حکومت ناشی از انتخابات
عمومی و دفاع از اصول
مشروطیت و اتخاذ سیاست
خارجی مستقل ایرانی براساس
حفظ مصالح کشور با توجه به
اصول هدف های منشور ملل
متحد و دوستی با همه ملل
جهانی و مبارزه با هرگونه
سیاست استعماری را تصویب
نمودند.
اما این سیاست نیز
اعمال نشد و سازمان
دانشجویان جبهه ملی با شعار
«پایداری و مقاومت» به مقابله
برخاست و سرانجام جبهه ملی دوم
نیز بر اثر اختلاف اعضاء بر سر
تعیین چهارچوب فعالیت های آن
از هم پاشیده شد.
و بالاخره
«جبهه ملی سوم» متشکل از
ملی گراها و معدودی از افراد
مذهبی و حتی نیروهای چپ به
وجود آمد که پس از مدت
کوتاهی به پایان کار خود رسید.
(ر.ک: روزنامه پیام انقلاب،
شماره 61، مورخ 5 /4 /61
روزنامه پیام انقلاب، شماره
63، مورخ 2 /5 /61)
جمعی از نیروهای مذهبی جبهه
ملی در اردیبهشت سال 1340
فعالیت تشکلی را رسما اعلام
کردند و عنوان نهضت آزادی را
بر آن نهادند این تشکل که با
هماهنگی و اذن محمد مصدق
شکل گرفت خود را وفادار به
قانون اساسی مشروطیت و پیرو
راه مصدق معرفی نمود.
با
اوج گیری نهضت روحانیت
به رهبری حضرت امام خمینی
(ره) نهضت آزادی با حفظ
مواضع خود به آن پیوست.
در
بازگشت تاریخی امام در بهمن
ماه 57 مهندس بازرگان از
مؤسسین این نهضت براساس
قولی که در فرانسه مبنی بر
پذیرش اصول انقلاب داده بود و
با معرفی شورای انقلاب به
فرمان امام به نخست وزیری
دولت موقت منصوب شد.
اما
دولت موقت مهندس بازرگان به
دلیل گرایشهای سیاسی اش از
اهداف رهبری انقلاب به مرور
فاصله گرفته و اختلاف مبانی
فکری خود را با اصول انقلاب
آشکار ساخت و زمینه را برای
بازگشت مجدد امریکائیها مهیا
کرد، بروز این گرایش منجر به
اشغال لانه جاسوسی امریکا
توسط دانشجویان مسلمان پیرو
خط امام شد، که دولت موقت را
مجبور به استعفا کرد.
از آن پس
نهضت آزادی نیز به مخالفین
انقلاب پیوست و به عنوان یک
اهرم فشار علیه ایران در دوران
هشت ساله دفاع [مقدس]
تبدیل گردید.
یاران امام به روایت اسناد
ساواک، شهید اندرزگو، مرکز
بررسی اسناد تاریخی وزارت
اطلاعات ص 37.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 50