صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 11 اسفند 1345


متن سند:

از : 20ه3 به : 316 شماره : 31830 /20/ ه3 در جلسه این هفته هیئت محبان الحسین در حدود 100 نفر شرکت نموده بودند از ساعت 5 /6 تا 5 /7 بعد از ظهر آقای جباری سخنرانی کرد و نزدیک ساعت 8 بود که دکتر مفتح سخنرانی خود را آغاز و بحثی راجع به خونخواران تاریخ از قبیل چنگیز1 شروع کرد که چگونه جلوی توحید را گرفتند و نگذاشتندمردم مبارزه کنند و از به وجود آمدن هیئت ها و جمعیت ها جلوگیری کردند این طور حکومت ها مانند چنگیز وقتی به جایی مسلط شوند در میان مردم چنان بی حالی را رواج می دهند و چنان از خدا حرف می زنند که مردم را اغفال کنند مسلما در بین مردم افرادی می فرستند تا به مردم بگویند آخر چرا ما خودمان را به کشتن بدهیم و در مقابل اینها ایستادگی کنیم خدا بزرگ است و خودش کارها را درست می کند باید بامید خدا بود از دست ما که کاری برنمی آید باین حرفها از مبارزه جمعیتها جلوگیری می نمایند آخر چه کسی گفته است که دست روی دست بگذارید و بنشینید که خدا بزرگ است خدا را همه به بزرگی قبول دارند ولی آخر این که نشد حرف نباید دست روی دست گذاشت و گفت خدا بزرگ است باید جنبید و توحید را زنده کرد ناطق دنباله بحث های هفته های قبل را پیرامون خرافات ادامه داد و اظهار داشت این کهنه بستن به امام زاده ها و حاجت خواستن از آنان همه خرافات است و فقط وقتی انسان به زیارت امام یا امام زاده می رود برای شخصیت امام و بزرگواری ایشان می رود در خاتمه جریان مسافرت هیئت محبان را برای عید نوروز به مشهد مقدس اعلام کرد که هر کس دلش می خواهد نام نویسی نماید ضمنا به اطلاع مردم رسانیده شد که هیأت محبان الحسین تا 16 فروردین ماه سال 46 تعطیل و بعد از بازگشت (دکتر مفتح) از سفر حج دوباره شروع خواهد شد در خاتمه روحانیت و مراجع را دعا کرد و گفت خدایا یگانه مرجع عالیقدر ما را از تمام بلیات محفوظ بدار.
م ـ ف 96 در پرونده دکتر محمد مفتح بایگانی شود.
صالحی 30 /1 /46

توضیحات سند:

1ـ چنگیزخان لقب «تموچین» (549ـ624 هجری قمری) فاتح معروف و مؤسس دولت مغول.
وی در 13 سالگی بجای پدرش یسوکای به مادر ریاست قبیله قیات از قبایل مغول را یافت.
چند سالی به دفع مدعیان خویش پرداخته و در قلع و قمع آنها شدت تمام را از خود نشان داد.
از آن پس طوایف و قبایل مجاور را مطیع و منقاد ساخت و بعد از غلبه بر دولت قرائیت و نایمان در مجلس عالی معروف به قوریلتای، از جانب اعظم مغول لقب چنگیز خان که مساوی خان اعظم و خان خانان می باشد یافت.
چنگی خان ختن و کاشغر را تسخیر و با سلطان محمد خوارزمشاه مجاور شد و در صدد ایجاد روابط دوستانه با او برآمد و محمود یلواج را نزد او به سفارت فرستاد.
چندی بعد، قتل 450 تن از بازرگانان مغول بدست غایرخان و به امر سلطان محمد در شهر انوار، و امتناع سلطان از تسلیم غایر خان به او، چنگیز را واداشت که با نهایت خشم و به قصد انتقام با تمام پسران و کسان و لشکریان خویش به مملکت خوارزمشاه حمله کند، ضعف و وحشت و فرار خوارزمشاه لشکر او را گستاخ کرده به خیال ادامه هجوم و فکر جهانگشایی واداشت.
بدین گونه چنگیز آهنگ بلاد خوارزمشاه کرد و در 615قمری و در طی چند سال، قسمت عمده بلاد خوارزم شاه و خراسان و عراق را فتح و نفوس آن بلاد را قتل عام نمود و اکثر کارهای معمور و آبادی مانند اترار، جرجانیه، خجند، نباکت، بخارا، سمرقند، ترمذ، بلخ، مرو، هرات، نیشابور، ری، غزنه، و غیره را تسخیر و اغلب آنها راغارت کرد و بعضی را با خاک یکسان نمود آب در آنها بست یا آتش زد.
چنگیز و لشکریانش بعد از چهار سال مهاجمات خونین مستمر در سال 619 قمری آهنگ مراجعت به مغولستان نمود و در سال 621 درگذشت.
پس از وی پسر سومش و سپس فرزندانش حکومت نمودند.
چنگیز خان به قساوت و شدت و شجاعت موصوف بود.
خرابی هایی که او در بلادآباد مشرق ببار آورد، قطعا به مراتب از آنچه به آتیلا، فاتح اروپا نسبت داده اند سخت تر و فزون تر بوده است.
دائره المعارف فارسی، ج 1، تهران، 1354

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک صفحه 135

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.