تاریخ سند: 7 بهمن 1353
موضوع : شیخ بهاءالدین محلاتی
متن سند:
به : 312
از : 16/ ه شماره : 11714/ ه 1
در منزل مسکونی موقتی شیخ بهاءالدین محلاتی در بوشهر از ساعت 9 صبح
روز 27 /10 /53 مجلس سوگواری برگزار گردید.
در این جلسه علاوه بر نامبرده
بالا سیدمصطفی حسینی چند نفر از طلاب مدرسه حسینی بوشهر و چند نفر از
سرشناسان محلی شرکت
داشتند ضمنا شیخ ذاکری و
سید سجادی هم که اخیرا به
بوشهر آمده اند در جلسه
بودند.
همچنین آقای
عزالدین محلاتی هم بنا به
تقاضای قبلی آیت الله
محلاتی کتاب تاریخ
مشروطیت و کتاب شرح
حال حضرت ابوالفضل (ع)
را برای ایشان آورده بود.
ضمنا آقای مصطفی
خجسته مدیر روزنامه پیک
خجسته هم به جلسه آمد که
وسیله آیت الله حسینی به
مشارالیه معرفی گردید.
در
آخر جلسه آقای خجسته پیرامون رشادت و شجاعت حضرت امام حسین (ع) و
ایرانیان آن زمان صحبت و اظهار داشت من از این آقایان وعاظ و علما گله دارم.
هر چه یادم می آید اینها از عرب ها بیشتر تعریف کرده و اسمی از ایرانیها
نمی آورند که در مسئله کربلا ایرانیهای بزرگوار و رشید بودند که مردانه جنگیدند
آقای خجسته با این حرف با آقایان درگیر شد که آیت الله محلاتی حد وسط را
گرفت و گفت درست است در چند سال اخیر کتابی در این باره نوشته نشده و
سندیت هم دارد ولی آقای خجسته می گفت اصولاً آقایان وعاظ و علما
حضرت امام حسین (ع) را با این بیانات کوچک می کنند.
نامبرده اضافه کرد از
شجاعت و بزرگی حسین ابن علی بگویید.
آقای محلاتی اظهار نمود در قدیم
روزهای عاشورا مردم خیلی شیون و زاری می کردند و حالا نسبتا کم شده و
عده ای هم از روی تعصب قمه می زدند و بی هوش می شدند.
نظریه یکشنبه : اظهارات شنبه تأیید می گردد.
آقای مصطفی خجسته مدیر روزنامه پیک
خجسته می باشد که در شیراز انتشار می یابد.
دریایی
نظریه جمعه : نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
سپاه
نظریه 16 ه: تأیید می شود.
بایگانی شود.
58472
16 /11 /53
دایره بررسی ـ آقای وثوقی
12 /11
توضیحات سند:
* تاریخ : 27 /11 /53
شماره: 11881/ ه 1
شیخ مجدالدین محلاتی
روزجاری برای دیدن پدرش
بهاءالدین محلاتی که چندی قبل
برای استراحت به بوشهر آمده از
شیراز به بوشهر وارد.
ملاحظات :
به منظور مراقبت از اعمال و
رفتار وی ضمن توجیه منابع و
همکاران مراتب به شهربانی
بوشهر نیز اعلام گردید.
سلیمی
اصل در 161134 است
در پرونده 58472 بایگانی
شود.
14 /12 /53
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 231