صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شایعات

تاریخ سند: 23 شهریور 1343


موضوع: شایعات


متن سند:

شماره: 1710 /326 تاریخ:23 /6 /1343
موضوع: شایعات

این روزها برای تضعیف موقعیت دولت شایعات مختلفی در بین مردم انتشار یافته است طرفداران دکتر اقبال که همان افراد وفادار عضو حزب ملیون می‌باشند در همه جا انتشار می‌دهند به زودی دکتر اقبال نخست‌وزیر خواهد شد و حتی صورت وزراء خود را هم تعیین کرده است.
طرفداران دکتر علی امینی بین مردم شایع کرده‌اند که بازگشت نامبرده از خارج برای فعالیت جهت نخست‌وزیری است و در مسافرت به اروپا نظر محافل سیاسی خارجی را برای نخست‌وزیری خود جلب کرده است. طرفداران و دوستان دکتر ارسنجانی1 هم شدیداً برای نخست‌وزیری او تبلیغ می‌کنند و می‌گویند دکتر ارسنجانی مامور خواهد بود برای تعدیل ثروت در شهرها نیز برنامه انقلابی شدیدی به مورد اجرا قرار دهد.
دسته‌ای از افراد عضو حزب ایران نوین که نتوانسته‌اند در دولت فعلی صاحب مقامی شوند نخست‌وزیری دکتر آموزگار وزیر بهداری و یا خسروانی وزیر کار را عنوان کرده می‌گویند بعد از دولت فعلی یکی از دو نفر مذکور عهده‌دار مقام نخست‌وزیری خواهند شد اکثریت مردم اعم از بازاری، کسبه خیابانها، مدیران جراید، کارمندان دولت، مقامات نظامی اصولاً با شایعات مربوط به تغییر دولت خود را بی‌اعتنا نشان می‌دهند و می‌گویند یکی از طرق سوء استفاده افراد در گذشته این بوده است که هرچند بار با انتشار شایعاتی مبنی بر تغییر دولت و یا وزیر فلان وزارتخانه مزایایی نامشروع در سازمان‌های دولتی برای خود تحصیل کرده‌اند و دولتها در سابق به جای اینکه در فکر تامین منافع عمومی مردم باشند پیوسته درصدد راضی نگاه داشتن رجال و دستجات شایعه‌ساز بوده‌اند. تا چند ماهی بیشتر بر سر کار خود باقی بمانند و اکنون بقایای همان شایعه‌سازان به امید تحصیل منافعی از دولت و یا گرفتن (حق سکوت) شایعات علیه دولت را دامن می‌زنند.
با آیت‌الله عاملی که در بین روحانیون تهران دارای نفوذ قابل توجهی است و مجتهد مسجد صاحب‌الزمان در خیابان شاهپور است و کرباسی بازرگان بازار و سرهنگ نکویی افسر ارتش راجع به موقعیت دولت در بین مردم مذاکره شد آنها گفتند دولت فعلی ممکن است تاکنون کار مفیدی برای مردم انجام نداده باشد ولی بطور قطع برخلاف مصالح عمومی هم قدمی برنداشته و به میزان محسوسی فساد سازمان‌های اداری را از بین برده و اصولاً اعصاب مردم را نارحت نکرده است. افراد مذکور می‌گفتند گرفتاری بزرگ مملکت ما در گذشته این بود که تکیه‌گاه ثابتی مردم نداشتند و هر شخصی به نام اینکه وابسته به فلان سیاست خارجی است درآوردن و بردن دولتها و یا در تلف کردن بیت‌المال ملت می‌توانست موثر باشد ولی امروز قدرتها عموماً در شخص پادشاه متمرکز شده و مردم می‌دانند از چه سیاستی باید پیروی کنند و چه برنامه‌ای در مملکت اجرا می‌شود و در روی همین اصول افکار عمومی مردم تحت تاثیر شایعه‌سازانی که برای تغییر دولتها جنگ اعصاب ایجاد می‌کردند قرار ندارند.
اصل اطلاعیه در پرونده ش-640 بایگانی و به بخشهای 321 و 314 اطلاعیه ارسال گردد و در پرونده‌های مربوطه هم بایگانی گردید اقدام دیگری ندارد در پرونده خسروانی بایگانی شود- احمدی- 29 /6 /43
خ- س – رئیس بخش 323 رشیدی - 1 /7 /43 - 151

توضیحات سند:

1. سید حسن (خسرو) ارسنجانى، فرزند سید محمدحسین در سال 1301 ﻫ ش در یک خانواده‌ی روحانى در تهران به دنیا آمد. او دوره‌ی ابتدایى را در دبستان پهلوى و دوره‌ی دبیرستان را در دارالفنون و سن‌لویى در فرانسه به پایان رساند. سپس وارد دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران شد و لیسانس گرفت. او در شهریور 1320 کار روزنامه‌نگارى را آغاز و روزنامه «داریا» را منتشر کرد. در سال 1324 حزبى به نام «آزادى» تأسیس کرد، اما کارش نگرفت و در سال 1325 در زمان حزب دموکرات قوام، جزو مؤسسین آن بود. ارسنجانى در سال 1326 پس از رد شدن اعتبارنامه‌اش یک بار دیگر به کار روزنامه‌نگارى مشغول شد و اداره‌ی روزنامه‌ی دموکرات از طرف قوام به او واگذار گردید. وى همچنین یکى از مشاوران سرلشکر رزم‌آرا بود که طرحى درباره‌ی تعاونى‌هاى روستایى و فروش املاک خاصه به کشاورزان را به او ارائه کرد. دکتر حسن ارسنجانى در 19 اردیبهشت 1340 در کابینه‌ی دکتر علی امینى به عنوان وزیر کشاورزى معرفى شد و قانون اصلاحات ارضى را تهیه و با هیاهوى فراوان به مورد اجرا گذاشت. پس از آنکه امینى استعفا داد او در مقام خود ابقا شد، اما در تاریخ 20 اسفند 1341 به علت ناسازگاری‌هاى اسدالله علم، از وزارت کشاورزى استعفا داد و در 17 فروردین 1342 به سمت سفیر ایران در ایتالیا منصوب شد. ارسنجانى از عاملین انگلیسی‌ها در ایران بود و با نزدیک کردن خود به شاه و آمریکایی‌ها اقدامات خود را به نفع انگلیسی‌ها تمام مى‌کرد. وى، غوغاسالار و بلواچى معروفى بود که در جریان نهضت امام خمینى (ره)، به همراه شاه در چهارم بهمن 1341، به قم رفت و در برابر حرم حضرت معصومه (سلام‌الله‌ علیها) سخنرانى کرد و از شاه به عنوان بت‌شکن بزرگ در ردیف حضرت ابراهیم، حضرت موسى و حضرت عیسى نام برد و مخالفان وى را نمرود و فرعون نامید. او در روز جمعه دهم خرداد 1348 بر اثر سکته قلبى درگذشت.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، ج 2، خاطرات فردوست، ص 36
مهدى بامداد، تاریخ رجال ایران، ج 6، ص 78

منبع:

کتاب عطاءالله خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 37


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.