تاریخ سند: 13 دی 1350
موضوع : اظهارات سعید حکمت عضو حزب مردم
متن سند:
به : 321
از : 20 ه 21 شماره : 23676 /20 ه 21
دکتر سعید حکمت در تاریخ 11 /10 /1350
قبل از تشکیل جلسه سازمان تشریفات و
اجتماعات حزب مردم در حضور چند نفر از
اعضای سازمان مذکور اظهار داشت در چهار
سال اخیر بالاترین زحمتها و فداکاری را برای
انجام امور حزبی به اتفاق آقای جمال اویسی و
اسدی که اعضای سازمان اجتماعات و
تشریفات حزب بودیم متحمل شدیم بین این
افراد فقط من به نمایندگی انتخاب شدم و این
هیچ ارتباطی به حمایت حزب و دکتر کنی
نداشت زیرا من در حکومت مصدق فعالیت محرمانه به نفع کشور داشتم که از جمله چند بار
مرحوم تیمسار زاهدی1 را با آمبولانس نصران شرفی به نقاط دوردست می بردم و شاهنشاه
آریامهر در آن نقاط با وی ملاقات و پس از استماع گزارش ایشان دستور لازم صادر می فرمودند
که در این فعالیتها فقط من و اردشیر زاهدی محرم بودیم سعید حکمت اضافه کرد اصولاً انتخاب
اشخاص به دست کنی نبوده و فقط اثر ایشان تا این حد بوده که اگر با نماینده شدن شخصی
مخالفت می کرد طبعا آن شخص قادر به انتخاب شدن نبود و اگر در زمان حکومت مصدق
مملکت گرفتار نخست وزیر یاغی و متمرد بود از کجا معلوم که امروز هم مملکت ما گرفتار یک
نخست وزیر یاغی دیگر (منظور هویدا) نمی باشد که از مصدق هم سرسخت تر [سرسختی]
بیشتری نشان می دهد بنابراین انتصاب کنی به جای پرفسور عدل2 از طرف شاهنشاه حتما به
همین مسایل بستگی دارد و شاید مصلحت این بوده است که شاهنشاه خواسته باشند برای
اقدامات ضروری که باید بعدا صورت گیرد با انتخاب کنی3 به دبیرکلی حزب مردم همکاری لازم
بین حزب مردم و موسسه بنیاد پهلوی ایجاد فرمایند زیرا حتم دارم اعضای حزب مردم مورد
اعتماد و مراحم خاص شاهنشاه آریامهر می باشند.
نظریه سه شنبه : شنبه در جلسه حضور داشته و مفاد گزارش خبری در این جلسه عنوان
گردیده است.
ضمنا تعداد حاضرین در جلسه معدود بوده است هرگونه تحقیق مستقیم بایستی
با رعایت حفاظت کامل انجام شود.
انجمن
رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده 93076 بایگانی است
امیرعباس هویدا 62423
توضیحات سند:
1ـ فضل اللّه زاهدی فرزند بصیر دیوان همدانی در سال 1271 شمسی در همدان تولد یافت.
در کودکی خواندن و نوشتن را
فرا گرفت.
چندی نیز در مدارس جدید به تحصیل اشتغال ورزید و سپس وارد مدرسه صاحب منصبی قزاقخانه شد و
دوره آنجا را در رسته سواره نظام پایان داد و در 1293 ش به آتریاد قزاق همدان معرفی شد و زیر دست افسران روسی به
فرا گرفتن فنون عملی جنگی پرداخت.
پس از یکسال خدمت به درجه سروانی رسید.
در رکاب رضاخان سوادکوهی در
جنگ با احسان ا...
خان و میرزا کوچک خان شرکت نمود و پس از شش سال با آنکه هنوز جوان بود سرهنگ شد.
پس از
کودتای 1299 درجه سرتیپی گرفت در سالهای جنگ اول جهانی به صفوف قشون قزاق ها پیوست مدتی افسر تیپ
همدان بود و در جریان نهضت جنگل عامل سرکوب و در کودتای 1299 همراه رضاخان بود.
در سال 1302 ریاست قشون
فارس و در قضیه شیخ خزعل مأمور حل موضوع و نیز مدتی استاندار خوزستان بود.
سال 1308 فرمانده ژاندارمری
مأمور خاموش کردن شورش عشایر فارس شد پس از جنگ جهانی دوم با هدایت انگلیسها به حزب ملیون نزدیک شد
بعد از شهریور 1320 ناگهان اعلام شد که انگلیسها سپهبد زاهدی را دزدیده اند و او سه سال در فلسطین ماند و سپس به
ایران بازگشت و مدتی بیکار بود تا آنکه در مسافرت محمدرضاشاه به کشورهای اروپائی سپهبد رزم آرا رئیس ستاد
ارتش شد.
دکتر اقبال وزیر کشور وقت برای آنکه در مقابل رزم آرا شخص نیرومندی تراشیده باشد او را به سمت ریاست
شهربانی منصوب کرد.
از ابتدای نخست وزیری دکتر مصدق زاهدی به او نزدیک بود و در کابینه اول مصدق به وزارت
کشور رسید ولی بعدها عشق به مقام باعث شد که در آن زمان خود را کاندیدای نخست وزیری کرد و هسته مرکزی
مخالفت با دولت را تشکیل داد و سپس با وقایع 28 مرداد بر روی کار آمد.
در مورد نقش اساسی و رسالت زاهدی سه
مشخصه را مطرح کرده اند.
1ـ امضاء قرارداد نفتی با کنسرسیوم 2ـ قتل عام و سرکوب مخالفین سلطنت 3ـ باز کردن
دست آمریکا در ایران.
چنانچه بعضی از مورخین معتقدند که سیا، زاهدی را به عنوان جانشین شاه در نظر گرفته بود.
در
طرح آمریکا قبل از روی کار آمدن امینی، زاهدی مطرح بود.
در جریان کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 مجری برنامه
کودتا به نخست وزیری رسید در 17 فروردین 1334 از سوی شاه برکنار و به سوئیس تبعید شد.
در اردیبهشت 1337 به
ایران بازگشت.
سپس از سوی شاه به عنوان نماینده دایمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل مجددا عازم ژنو شد.
وی
تا پایان عمرش در آنجا ماند و در سال 1348 درگذشت.
وی به قول فردوست در زمان رضاخان پست مهمی نداشت و
بیشتر به شکار ثروت و عیاشی می پرداخت تا اینکه به دستور انگلیسی ها رُل آمریکایی بازی کرد و علیه مصدق کودتا
کرد.
مدتی پس از کودتا مجبور به استعفا شد و در اروپا سفیرالسفراء گردید فرزندش اردشیر را انگلیس ها به
آمریکایی ها معرفی کردند و عامل آمریکایی شد
2ـ پرفسور یحیی عدل فرزند یوسف (مکرم الملک) در 1287 ش در تهران متولد شد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی،
برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد.
دوره متوسطه را در دو رشته فلسفه و ریاضی به پایان رساند سپس وارد دانشگاه
شد و در رشته پزشکی به تحصیل پرداخت.
در 1318 به ایران مراجعت و در دانشکده پزشکی به عنوان استاد به تدریس
پرداخت و ریاست بخش جراحی بیمارستان سینا را به عهده گرفت.
مشاغل وی عبارتند از : سناتور انتصابی و رئیس
هیئت مدیره باشگاه ورزشی شاهنشاهی و همچنین دبیر کل و سپس رئیس کل و رئیس دفتر سیاسی حزب مردم،
مؤسس و ریاست سازمان مالکین آپارتمانها و واحدهای ساختمانی سامان، او دارای تألیفات پزشکی بوده و همسرش
فرانسوی است.
او از سهامداران عمده کارخانه سیمان تهران بوده و در بانکهای پاریس و داخل کشور وجه نقد بسیاری
داشته است.
طبق گزارش ساواک در سال 39 یاد شده تمایل انگلیسی داشته ولی در عین حال با آمریکائی ها هم مربوط
بوده است.
او دوست و هم بازی قمار شاه بود.
عدل که دکتر جراح بود، جز بازی رفت و آمد زیادی در دربار نداشت.
او برای ایفای
نقش رهبری حزب اقلیت یعنی حزب مردم در مواقع لازم استفاده می شد.
او معمولا سناتوری آلت دست شاه بود و شاه
پروفسور عدل را برای خالی نبودن عریضه به جای علم به دبیر کلی حزب مردم انتخاب کرد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
3ـ علینقی کنی فرزند ابوالقاسم در سال 1305 در تهران متولد شد.
وی پس از طی دوره ابتدایی، دیپلم ریاضی گرفت و
در رشته های فیزیک، حقوق و علوم سیاسی در تهران، سویس و انگلستان ادامه تحصیل داد و دکتری دریافت نمود.
دکتر علینقی کنی ابتدا در وزارت دادگستری استخدام شد و در دوران علم، رئیس کل دفتر نخست وزیر بود.
نامبرده
همچنین در مشاغل دیگری از جمله : معاونت اداری نخست وزیر، سرپرست دانشگاه پهلوی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی
رضا پهلوی، عضو مؤسس حزب مردم و مدیرکل دفتر سیاسی بکار پرداخت و در سال 1357 وزیر مشاور و سرپرست
سازمان اوقاف در کابینه شریف امامی بود که مقدم رئیس ساواک این مسوولیت را به او تبریک گفته است.
مشارالیه علیرغم ناتوانی در اداره امور محوله به دلیل حمایت علم از او به مسوولیت های مهمی از جمله مدیر کل حزب
مردم منصوب گردید و در زمان مسوولیتش شایع بود که دوستان معتاد و منقلی اش را بر حزب مسلط کرده و حزب را
مفتضح نموده است.
وی همچنین متهم بود که پولهای صندوق حزب مردم را برای امور شخصی مصرف می نمود.
دکتر
علینقی کنی در تشکیلات فراماسونری عضو لژ آریا بود.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 240